ايران- بحرين؛ امروز 12:30
تيمملي دوستداشتني
كيروش: ما آماده هستيم قلب بزرگ، روح بزرگ و فكر بزرگي در سر داريم و آماده هستيم به رقابت بپردازيم
علي عالي / 1- حقيقت براي همه ما روشن شده است. تيمملي محصول مديريت مديران فوتبال ايران نيست. نه تفكر رييس در آن نقشي دارد و نه نگاه دبيركل و روساي كميتهها. متاسفانه بسياري از موضوعات در كشورمان «پروژهيي » تعريف ميشود درحالي كه مديريت و توسعه و پيشرفت، « پروسهمحور» است. داستان تيمملي فوتبال ايران از داستان فدراسيون فوتبال ايران جداست. اولي، تيمي كه اول آسياست اما پولي براي تداركات نداشته و حتي بازي دوستانه چنداني در كارنامه ندارد و همه خواهان قهرماني آن هستند و دومي، مجموعهيي است كه صدها ميليارد هزينه و درآمد دارد و بهدليل «ابهامات مالي»، بسياري از اركانش را كنار گذاشته است و كمتر ايرانياي، از آنها انتظار مديريت دارند. حالا كيروش است و انتظار يك ملت. شايد تقصير خودش باشد چون نمايش تيمش در جامجهاني، او را «ستاره» فوتبال ايران كرده است؛ حفظ شأن و جايگاهي كه حداقليترين انتظار جامعه بود و او بهبهترين شكل انجام داد. كيروش برخلاف مديران ايراني، سعي نكرد اصول توسعهيافتگي را «بوميسازي» كند و براي همين با موضوع فوتبال ايران، جهاني، جهانشمول و تابع تجربيات بشري رفتار كرد. مثل مديريت اين روزها، محلي مديريت نكرد و شعار جهاني نداد.
2- تيمملي ايران به ميدان ميرود. حسي عجيب براي نتيجه گرفتن يا نگرفتن يك تيم. عشق به تيمملي و نفرت از ساختار فدراسيوني كه بيمار است. اما غرور زير پوست همه ما ميدود وقتي لباس تيمملي را ميبينيم. ميدانيم حتي اگر قهرمان آسيا هم شويم، اتفاقي در ساختار فوتبال ايران نميافتد اما نميتوانيم شكستها مليپوشانمان را هم تحمل كنيم. اجازه بدهيد خيال كنيم كه اوضاع «ناگهان» خوب خواهد شد و اتفاقات خوبي براي فوتبال ايران ميافتد. يك تيم ملي كه «علي دايي» ندارد، «محمد مايليكهن» ندارد و حتي اثري هم از «امير قلعهنويي» در آن نيست، انگار «ديسيپلين» واقعي دارد، احترام ميآورد و انگيزه در برق چشمان كيروش تا سردار آزمون موج ميزند. يك تيم دوستداشتني...
3- ما از شكايتهاي گذشته آگاهيم و خود نيز شكايتهاي بسياري از وضعيت داريم، از برخي فعاليتهاي انتقادآميز كيروش تا تيمملي تنهاي ايران در استراليا، ولي همه براي حركت بهجلو آمادهايم. همه ما ميخواهيم عاشق «تيمملي» باشيم. فراتر از عشق مگر نيرويي وجود دارد؟ انرژي عشق است كه به تدبير و هوش، ساختار و جهتگيري و هويت ميبخشد؛ موضوعي كه در جامجهاني ديديم و از عملكرد، ناراضي نبوديم. هرچه باشد، ديگر در تيم ملي فوتبال ايران خبري از خودي و غيرخودي نيست، خبري از دودستگي نيست، حتي خبري از جاسوس هم نيست و همين هم ميتواند «اميدواركننده» باشد. حالا ما تيمي داريم كه ميجنگد، تكل ميزند، 90دقيقه تمركز دارد و شخصيتش را بهرخ حريف ميكشد. تيمي كه هرطور شده، ميبرد. تيمي كه آرزوهاي بزرگي در ذهن دارد. بازي به بازي، عاشق اين تيم خواهيد شد...
صفحه 15 را بخوانيد