درباره نمايش «سه خواهر و ديگران» حميد امجد
اينها نميدانند من هم كورم
نازنين رحيمي
سالن اصلي تئاتر شهر، چيزي شبيه يك يويوي قديمي زمان كودكي است كه از يادش نميبري و با تمام آن آجرها و نقشها دست دادهاي و خاطره بردهاي. حالا وقتي قرار است كه نمايش درخور تامل و دوست داشتني و چندلايه هرچند كمي كشيده شده دوست را ببيني، آن هم، همراه با دوستاني عزيز، ديگر خوشا به حالت كه همچنان كنار مادر، يويو بازي ميكني...
اما هدف من از اينگونه شروع چه بود؟ حضور كمرنگ مادر و آمدن مادري كه دلش به حال باغ آلبالو نميسوزد و تنها به تمناي تملك آمده است و خيانت هم عادت خانوادگياش... حضور پررنگ پدر... از ژنرال گرفته تا پدري از قشر مثلا فرومايه كه باز هم دختر خود را از ياد نميبرد و تا پدر فيروز كه در خواب ميآيد تا تمام نقشههاي شاهان را بر ملا كند و همچون كوري عصاكش شاهان كور شود... و نقشه مادر خيانتكار هملت...
چرا؟
مادر سه خواهر و باغ آلبالو و شاه لير و در نهايت نمايشنامه حميد امجد كجاست، كيست؟
مادري كه نخستين ابژه كودكي همه است. بيشتر ميخواهم به سه خواهر و نمايشنامه تلفيقي آقاي امجد بپردازم كه چرا حضور مادر اينگونه بود. در آغاز ميگويم فكر ميكنم اينگونه تلفيق در دوران نمايشنامهنويسي ما، بسيار بكر و تازه است و متن مملو از ديالوگهاي زيبا و چند لايه حميد امجد است. با اين تفاوت كه زبان نمايشنامه امجد كاملا از آثار بيضايي فاصله گرفته و به زبان خود حميد امجد چسبيده است. آن هم با ساختاري محكم.
اما حكايت مادر...
در سه خواهر در بخشي از نمايشنامه رانوسكايا مادر نمايشنامه اينگونه خود را تعريف ميكند: چه گناهي مرتكب شدم، هميشه جز قرض بالا آوردن كار ديگري ندارم... عاشق شدم، خيانت كردم... پسرم غرق شد در همين رودخانه...
هم رانوسكايا و هم مادر نمايشنامه امجد
در هر صورت هر دو مادر نشان از بيمبالاتي و خيانت دارند. اما چرا؟! چرا چخوف اينگونه از زبان تروفيموف ميگويد: تمام روسيه باغ ماست.
آيا اين باغ، اين زمين، و اينگونه مادر بودن، استعاره از ملت و كشوري نيست كه خود، خودش را پايمال ميكند، خيانت ميكند. از نظر روانشناختي مادر نخستين ابژه كودك و منطقه امن اوست. اوست كه جدايياش دردناك و اضطرابآور و تهديدكننده است. هر خللي در اين رابطه باعث ميشود من كودك رشد نكند. از دست دادن باغ آلبالو براي سه خواهر، سرزمين شاه لير و هملت و حتي باغ نمايشنامه حميد امجد و بيمادري فيروز و شاهان كور صف كشيده، همه و همه ما را ياد از دست دادن همين ابژه امن كودكي مياندازد. اما آنچه متفاوت است خيانت خود مادر به خود است و به مادرياش و زمينش و به مسكو!