• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3152 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۲۱ دي

دليل تغيير مركز ثقل اصولگرايان چيست ؟

ريش‌سفيدان پشت سرسربازهاي ژنرال‌شده

  محمد‌حسين مهرزاد  / اصولگرايان امروز تكثر را تجربه مي‌كنند. آنها از يك‌پارچگي سال‌هاي مياني دهه هفتاد به نوعي تكثر و چند شعبگي در اواخر دهه هشتاد و اوايل دهه 90 رسيده‌اند. در مواجهه با اين تكثر اگرچه از وجود تشكل‌هاي تازه رشد يافته استقبال مي‌كنند اما در عين حال روياي‌شان را در يكپارچگي جست‌وجو مي‌كنند. به همين دليل هم از مرحوم آيت‌الله مهدوي‌‌كني تا سيدرضا تقوي در سال‌هاي اخير تلاش كرده‌اند تا يك پرچم اصولگرايي بلند كنند و همه فرزندان ديروز و امروز اين جريان را زير آن، دور هم جمع كنند اما هر بار با وجود تمام تلاش‌ها سازهاي ناكوك آنها را از رسيدن به هدف باز مي‌داشت. آنها در دوران دولت هاشمي‌رفسنجاني تمام تمركز خود را روي فساد اقتصادي و نقد سياست‌هاي اقتصادي دولت كارگزاران گذاشته بودند. تريبون‌ها و چهره‌هايي نظير روزنامه رسالت و احمد توكلي سرآمد منتقدان هاشمي بودند اما دولت نهم و دهم كه سخت مورد حمايت‌شان بود چنان پرونده‌هاي رنگارنگي از فساد اقتصادي بر جاي گذاشت كه اصولگرايان لااقل تا مدت‌ها نمي‌توانند با استفاده از نقد فساد اقتصادي زمينه راي آوري را براي خود فراهم كنند. حافظه تاريخي مردم آنقدرها ضعيف نيست كه حمايت آنها را از «پاك‌ترين دولت تاريخ» فراموش كند. به همين دليل هم امروز افرادي نظير حسين ابراهيمي محصول رفتار احمدي‌نژاد را تخريب چهره اصولگرايي مي‌دانند. اما مواجهه اصولگرايان با دولت احمدي‌نژاد پس از سيدمحمد خاتمي به گونه‌يي بود كه گويي از حبس رها شده‌اند. براي استقبالش در مجلس اصولگرا سر و دست مي‌شكستند و به قول برخي بزرگان‌شان ته مانده ليوان آب او را لاجرعه سر مي‌كشيدند. يكي خواب مي‌ديد برايش و ديگري از رايي مي‌گفت كه الهام شده بود، يكي هاله نور مي‌ديد و يكي او را تا پيغمبري بالا مي‌برد و مي‌گفت اگر پيامبري ظهور كند همين محمود احمدي‌نژاد است. اما هر چه گذشت ديدند مراد دل‌شان در محمود احمدي‌نژاد هم يافت نمي‌شود. كم كم خط و ربط‌شان جدا شد. سال 88 يكي گريان و يكي به اضطرار نام احمدي‌نژاد را روي برگه راي نوشت و در صندوق انداخت. عده‌يي هم سراغ محسن رضايي رفتند. هر چه بود در انتخابات پر حاشيه بالاخره احمدي‌نژاد راهي پاستور شد تا چهار سال ديگر از آنها دورتر و دورتر شود. نوبت به انتخابات 92 كه رسيد سرشان گرم اختلاف شد و از ائتلاف 1+2 كه قرار بود يك نامزد معرفي شود هر سه نفر بسم‌الله گويان وارد گود شدند. البته حداد عادل بالاخره كنار رفت اما قاليباف و ولايتي ماندند تا در كنار جليلي، رضايي و غرضي به رقابت با روحاني و عارف بپردازند. هر چه بود راي‌شان روي هم رفته به رييس‌جمهور منتخب نرسيد تا حتي اين بهانه را هم نداشته باشند كه اگر وحدت كرده بوديم، مي‌توانستيم روحاني را شكست دهيم. با شروع كار حسن روحاني به عنوان رييس‌جمهور براي‌شان سخت بود دولتي را حمايت كنند كه با پشتوانه رقيب ديرين به قدرت رسيده است. پس راه‌شان را همان ماه‌هاي اول از دولت روحاني جدا كردند.
اما انشقاق دوران انتخابات رياست‌جمهوري هنوز ميان‌شان باقي مانده است. يك سال و نيم گذشته، پنج همايش وحدت برگزار كرده‌اند اما هنوز يكي بر طبل اصلح مي‌كوبد و ديگري راي آوري را ملاك انتخاب كانديدا مي‌داند. آنها حالا با دولتي مواجه‌اند كه نه مي‌توانند مانند دولت خاتمي در زمينه بسط آزادي‌هاي سياسي او را بزنند و زمينگير كنند و نه با دولتي مانند هاشمي كه تورم 40 درصدي به بار بياورد و تجمل گرا معرفي‌اش كنند. اصولگرايان با جرياني مواجه‌اند كه مي‌خواهد از هر چيز، به اندازه‌اش را در سبد بگذارد. و اين تنها دولت روحاني نيست كه اين را مي‌خواهد. اصلاح‌طلبان هم همين را مي‌خواهند و كار به اينجا محدود نمي‌شود بلكه برخي بزرگان جريان راست نظير ناطق نوري و تا حدودي علي لاريجاني نيز به دنبال همين مدل مي‌گردند. اصولگرايان در غياب مهدوي‌‌كني و عسگر‌اولادي كه اين اواخر نشان داده بودند مدل امروز اصولگرايي را نمي‌پسندند قدم در راهي گذاشته‌اند كه هر چه جلوتر مي‌روند كمتر به نتيجه‌اش اميدوار مي‌شوند. وحدت ميان چه كساني و با چه آرمان‌هايي؟آيت‌الله موحدي‌كرماني، بزرگ جامعه روحانيت مبارز خود را مريد پدر معنوي جبهه پايداري مي‌نامد و مي‌گويد ما هم مريد آيت‌الله مصباحيم؛ سخنران جلسه وحدت اصولگرايان آيت‌الله علم‌الهدي مي‌شود و مصباح‌يزدي. ديگر حتي خبري از هاشمي شاهرودي و شيخ محمد يزدي هم نيست و هر چه مي‌گذرد حركت مركز ثقل اصولگرايي به سمت راديكاليزم شتاب بيشتري مي‌گيرد. آنها ديگر نمي‌توانند با همان ابزارهاي اصولگرايانه سابق، جريان اصلاح‌طلب و حالا اعتدالگرا را از ميدان رقابت به در كنند به ويژه آنكه به نظر مي‌رسد استراتژي اصلاح‌طلبان هم براي انتخابات مجلس به كار گرفتن نيروهاي معتقد به اصلاحات اما سفيد رنگ است كه از تيغ رد صلاحيت هم جان سالم به در ببرند. غفلت تاريخي اصولگرايان قديمي و ريش سفيدان قوم از همان گفتمان سابق و غلتيدن به سمت گفتمان احمدي‌نژاد در سال‌هاي قبل باعث شد اعتدال با پشتوانه اصلاحات به قدرت برسد. حالا اصولگرايان در وضعيتي هستند كه نه مي‌توانند با تاكيد بر كليدواژه تندرو و انتساب آن به اصلاح‌طلبان راي بگيرند و نه مي‌توانند فراموشي ارزش‌هاي انقلاب و تجمل‌گرايي را دستاويزي براي به قدرت رسيدن دوباره قرار دهند. شايد به همين دليل هم تحليلگران‌شان نظير امير محبيان و محسن رضايي از بازسازي و نوسازي گفتمان اصولگرايي مي‌گويند. آنها در يك موضوع با ساير اصولگرايان همسو هستند. متوجه شده‌اند كه گفتمان موجود قابليت راي آوري ندارد. اما از اينجا به بعد دو راه متفاوت را انتخاب كرده‌اند. يكي از بازسازي گفتمان مي‌گويد و ديگري حركت شتابان به سمت راديكال‌ها را انتخاب مي‌كند، خود را مريد آيت‌الله مصباح مي‌نامد و در همايش وحدت از آيت‌الله علم‌الهدي دعوت مي‌كند تا در غياب بزرگان اصولگرا براي نيروهاي مياني اين جريان سخنراني كند. امروز دست اصولگرايان براي جلب راي مردم از هميشه خالي‌تر است. نه مي‌توانند كسي را متهم به فساد كنند كه خود هشت سال حامي دولتي چون دولت احمدي‌نژاد بوده‌اند با آن پرونده‌هاي رنگارنگ اقتصادي، نه مي‌توانند كسي را با چوب تندروي برانند كه خود با رفتارشان در مواجهه با دولت مصداق تندروي شده‌اند، نه مي‌توانند بي‌توجهي به اقتصاد را علم كنند كه نيك مي‌دانند آنچه بر سر اقتصاد اين كشور آمده محصول كدام دولت و كدام عملكرد است. به همين دليل هم هرجا فرصت پيش بيايد حرف و كلامي هم حواله دولت قبل مي‌دهند. آنها مي‌دانند از كجا آسيب ديده‌اند، اما نمي‌دانند چگونه بايد جبرانش كنند.  شايد تنها راهشان رفتن به دنبال سربازان ديروز است كه به گفته علم الهدي ديگر رخت سربازي از تن خارج كرده و به دنبال ژنرال شدن هستند. پدران اصولگرا حالا به دنبال پسران مي روند. راهي كه شايد سرونوشت جالبي برايشان در پيش نداشته باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون