افشاسازي سيا از جلسات محرمانه توجيهي
تيم نفتالي
ترجمه بهار سرلك
در هفتههاي اخير دو نامزد رياستجمهوري در نخستين جلسات توجيهي سازمان اطلاعات امريكا (CIA) حضور پيدا كردند. ابتدا دونالد ترامپ اين جلسه را شروع كرد و اين در حالي است كه هيلاري كلينتون به عنوان يك مصرفكننده اطلاعاتي با تجربه است. گرچه تجربه اين دو از جلسات با يكديگر متفاوت است اما هر دو محصولي را پذيرفتهاند كه باراك اوباما آن را توليد كرده است. اوباما مهمترين مشتري سازمان اطلاعاتي امريكا و مقامي دولتي است كه بيش از هر مقام ديگري چگونگي به اشتراكگذاري اطلاعات در داخل و خارج دولت امريكا را اداره ميكند. سالهاي سال سازمان سيا تك تك جلسات توجيهي را كه روزانه فقط براي رييسجمهور تشكيل ميشد، حفاظت ميكرد و ادعا ميكرد حتي اگر يكي از توجيهات 50 سال پيش را منتشر كند ممكن است امنيت ملي را خدشهدار كند. در سالهاي اخير سيا در موضع هميشگي خود تجديد نظر كرد و ماه سپتامبر تمامي جلسات روزانهاي كه به شكل خبرنامه طبقهبندي شده و براي جان اف كندي و ليندون جانسون توليد ميشد را منتشر كرد. روز چهارشنبه نيز با قرار دادن 28000 صفحه از خبرنامهاي كه براي ريچارد نيكسون و رييسجمهور بعدي او جرالد فورد آماده شده بود، به اين انتشار ادامه داد.
در حالي كه مقدار قابلتوجهي از اين محتوا به دلايل امنيت ملي حذف شده اما رويدادهاي تاريخي قابلتوجهي نيز در آن ديده ميشود كه نه تنها سرنخي از عملكرد خوب سازمان اطلاعاتي امريكا در دوره جنگ سرد به دست ميدهد بلكه پس از گذشت دههها به امريكاييها دركي از مسووليتهاي شگفتي كه لازمه وظايف مقام رييسجمهور است، ميدهد.
شخصي كه ماه ژانويه كاخ سفيد را در اختيار ميگيرد چنين محصولي را دريافت ميكند؛ محصولي كه آن را به سليقه خود شكل خواهد داد و طوري آن را طراحي ميكند كه نه تنها كاخ سفيد را از وقايع مطلع نگه دارد بلكه احتمال غافلگيري رييسجمهور را هم پايين ميآورد. در دورهاي كه نام تروريسم بينالمللي را بر آن گذاشتهايم بهاي غافلگيري به اندازهاي بالقوه بالاست كه همانند بدترين لحظات دوران جنگ سرد به شمار ميرود. در جلسه روزانه توجيهي رييسجمهور- كه اوباما اكنون آن را با آيپد ميخواند- كندي از اينكه سازمان سيا او را فريب داده تا تلاش براي بركناري فيدل كاسترو را اداره كند خشمگين است. تلاشي كه با نام «عمليات خليج خوكها» شناخته ميشود.
سازمان سيا از ژوئن 1961 خلاصه اطلاعات ويژهاي را درباره موضوعاتي كه معتقد است رييسجمهور بايد بداند را تاكنون براي 10 رييسجمهور آماده كرد. اين اطلاعات شامل دادههايي ميشود كه در زمينههاي اطلاعاتي- از شنود گرفته تا ماهوارههاي جاسوسي تا رمزگشايي آلن ترنيگسيك- جمعآوري شده و در اختيار رييسجمهور قرار ميگيرد.
ممكن است كندي همه گزارشهاي خود را نخوانده باشد اما وقتي ميخواند اغلب با انرژي تمام واكنش نشان ميداد و سوالهايي براي وضوح اين مسائل به سيا ارسال ميكرد. در عوض آخرين كاري كه او پيش از رفتن به تگزاس در نوامبر 1963 انجام داد اين بود كه درخواستي براي كسب اطلاعات بيشتر درباره آنچه در جلسه توجيهي روزانهاش خوانده بود به اين سازمان ارسال كرد.
دو رييسجمهوري كه روز چهارشنبه برگههاي توجيهي آنها منتشر شد، شامل رهبراني ميشدند كه ديدگاههاي كاملا متضادي در مورد اين منبع اطلاعاتي عظيم دارند؛ به نظر ميرسد نيكسون متن توجيهي خود را نميخواند. چرا كه به نظر ميرسد كه نيكسون دوست ندارد اطرافش كساني باشد كه در حلقه داخلي او نيستند و اصرار دارد متن توجيه مستقيما و از طريق هنري كيسينجر، مشاور امنيت ملياش به دست او برسد.
در نتيجه آژانس مطمئن نيست نيكسون چه فكري در مورد اين محصول ميكند. بازخوردهاي رياستجمهوري از سوي كيسينجر به سيا ميرسيد نه خود نيكسون.
از سوي ديگر فورد در روابط خارجي اعتماد به نفس نداشت و از اين اسناد به عنوان منبعي براي آموزش آنچه در دنيا اهميت دارد و همچنين چطور اين مسائل و مناطق در حال توسعه و پيشرفت هستند، استفاده ميكرد. تا اواخر سال 1975، مامور سازمان سيا عملا هر روز در كنار او ميايستاد تا جلسه توجيهي آن روزش را بخواند و آماده پاسخگويي به هر سوالي كه فورد ميپرسيد بود. نيكسون با رفتار پيچيده و توطئه محور، تعصبي در مقابل سازمانهاي اطلاعاتي و به ويژه سيا ايجاد كرد. او اتحاديه رهبران ايوي را متقاعد كرد كه سيا نه تنها به كندي راي نداده بلكه او را در انتخابات 1960 خراب كرده است. همچنين مدركي دال بر تمايل نيكسون به انباشتن متن توجيه و نخواندن آنها وجود دارد. اما مساله نيكسون با جلسه توجيهي روزانه، ناامني ملي نبود. ريچارد هلمز در خاطرات نوشتهشده خواندني درباره نيكسون، نخستين مدير سيا مينويسد: «رييس به سرويس اطلاعاتي مستقل علاقهاي نشان نميداد و همواره در روابطش با سيا بدخلقي ميكرد. » حالا كه به بسياري از متن اين توجيهات دسترسي پيدا كرديم ميتوانيم منبع اصلي اين بدخلقي را ببينيم. احتمالا نيكسون از اينكه اين سازمان مدام به نيكسون مسائلي را گوشزد ميكرد كه او تمايلي به شنيدنشان نداشت، آزرده خاطر ميشد. با اين وجود، دنياي جلسات روزانه توجيهي رياستجمهوري پس از يازدهم سپتامبر بيش از پيش براي روساي جمهور امريكا پيچيده شد. اين روسايجمهور نه تنها بايد از اينكه كدام كشورهاي متخاصم با ارتشهايشان چه نقشههايي در سر دارند و چه ميكنند مطلع باشند، بلكه بايد آگاهي كامل از نقشههاي پنهاني كه داراي سايههايي با اسامي مشابه است، داشته باشند. آنها بايد اين كار را به مدت چهار سال يا اگر خوششانس باشند به مدت هشت سال و شش روز در هفته انجام دهند. جاي تعجب نيست كه رييسجمهورها زود پير ميشوند.