اگر ديروز به فكر بوديم
به عكسالعملهاي فيزيكي روي بياورند، آن وقت بايد سرافكندهتر شويم و دريغ بخوريم كه آبرويمان ريخته و ارزش و اعتبار و احتراممان آسيب ديده، آسيب جدي هم ديده. جلوتر گفتيم كه من با توجه به تجربههايي كه در ادوار نمايندگي اندوختهام، مشكلي با ابراز احساسات ندارم و حتي مقداري هيجاني شدن را ضرورت نمايندگي ميدانم، اما به شرطي كه مهار عقل و اخلاق پاره نشود و «عصبانيت» بر وجود نماينده چيره نشود. عقل و اخلاق و دستورات ديني و شأن و مرتبه نمايندگي به مثابه قواي بازدارندهاي هستند كه احساسات و هيجانات را مهار ميزنند و دست و بال آدم را در كنترل ميآورند. اما مقدم بر دست و بال، اين «زبان» است كه بايد كنترل شود. وقتي زبان هرز شد، آن وقت اعضاي ديگر هم هرز ميشوند و كار دست آدم ميدهند. از مشكلات جدي مجلس ما – و يك جاهايي جامعه ما- اين است كه زبانها هرز شده و هيچ كنترلي بر آنها نيست. يكي به خبرنگار بد ميگويد يكي هم به علي مطهري، نايبرييس مجلس «منافق» ميبندد. اگر بخواهيم راه تكرار بر خطر كتككاري را در مجلس بگيريم، بايد فكري براي زبانهايي بكنيم كه به راحتي تهمت ميزنند، خود را به زشتي ميآلايند، پشت اين و آن صفحه ميگذارند و بيهيچ قيدي به دروغ آلوده ميشوند. بله؛ خيلي راحت ميتوانيم حركت نمايندهاي را محكوم كنيم و با جمعآوري امضا براي او خواستار برخورد و مجازات شويم. اما يادمان باشد كه اگر قبلا، همين چند ماه پيش، مقابل حرفهاي غيرموجه و غيراخلاقي او ايستاده بوديم، امروز به اينجا نميرسيديم كه راهروي مجلس محل كتككاري شود و حرف زشت در آن طنين بيندازد.
البته شأن خبرنگاران و روزنامهنگاران هم نبايد فراموشمان شود وقتي عملا آنها را در جامعه سكه يك پول كردهايم و از هر سو اتهامات ريز و درشت روانه آنها و صنف آنها كردهايم، حالا نميتوانيم يكشبه مدافع شأن آنها شويم و اعتراض كنيم كه چرا در راهروي مجلس اينگونه بيحرمتشان كردهاند. ما بايد جاي ديگري بر كار امروز مهار ميزديم. اگر جلوتر پيشبيني كرده بوديم، امروز يك صدم اين مشكلات را هم نداشتيم.