متهم به 8 سال حبس، 74 ضربه شلاق و پرداخت ديه نيز محكوم شد
سه بار قصاص براي قاتل سه عضو يك خانواده
اعتماد
قضات دادگاه كيفري استان تهران، مردي را به اتهام قتل سه عضو يك خانواده، به سه بار قصاص محكوم كردند. او دو سال پيش به دليل آنچه «انگيزههاي ناموسي» اعلام كرده، وارد خانه يكي از دوستان صميمياش شد و پسر 6ساله، همسر و مادر او را با ضربههاي چاقو به قتل رساند. قضات شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران علاوه بر سه بار قصاص، متهم را به 8 سال حبس، 74 ضربه شلاق و پرداخت ديه غيرمنتهي به فوت نيز محكوم كردهاند. مرد 31ساله در آخرين جلسه دادگاه كه يكشنبه هفته گذشته با تشنج بالا برگزار شد با اعتراف به قتل از اولياي دم خواسته بود كه هرچه سريعتر اعدامش كنند.
براساس كيفرخواست صادره از سوي دادستاني، متهم در تاريخ ٢٠/١١/٩٣ پس از كشتن سه عضو خانواده يكي از دوستان صميمياش در منطقه گلابدره تهران، مقاديري طلا دزديد و خانه را با بريدن شيلنگ گاز منفجر كرد تا همهچيز را يك سرقت نشان دهد اما تنها چند ساعت پس از فرار، به ياد اثر انگشتش روي وسايل خانه افتاد و به محل قتل بازگشت تا به اين ترتيب از سوي پليس دستگير شود. دادگاه رسيدگي پرونده او در حالي برگزار شد كه خانواده مقتول به محض ورود متهم به دادگاه، او را مورد ضرب و شتم شديد قرار دادند به نحوي كه حضور پر تعداد انتظامات دادگاه و تهديد به استفاده از گاز اشكآور را در پي داشت. متهم در اين جلسه با اعتراف به هر سه قتل گفت: «من و احمد (همسر، پدر و فرزند مقتولان) 16 سال بچه محل بوديم. يك ماه و نيم قبل از حادثه، او به خانه من آمد و چند تا قرص ترامادول خورديم. نميدانم توهم بود يا نه اما فكر كردم چشمش دنبال زنم است. از آن موقع به بعد ارتباطم را با او قطع كردم اما دستبردار نبود. روز حادثه 20 بار به گوشيام زنگ زده بود. مطمئن شده بودم فكرم درست است. اول خواستم به شركتش بروم و با خودش حرف بزنم اما ترسيدم دعوا شود براي همين به سمت خانهاش حركت كردم. خانمش با پسرش تنها بود. رفتم بالا. موضوع را تعريف كردم اما باور نكرد. موقع برگشتن گفت من نميتوانم تو را نبينم.
عصباني شدم. گفتم خجالت بكش و با دست به سينهاش زدم كه خورد به ديوار. صدايش را برد بالا، تهديدم كرد اگر پايت را بيرون بگذاري داد و بيداد ميكنم و آبرويت را ميبرم. ديگر نفهميدم چه شد. سيم سشوار را دور گردنش انداختم خفهاش كردم. آمدم فرار كنم كه مادرزنش وارد خانه شد. ميخواست زنگ بزند بقيه بيايند براي همين با گلدان به سرش زدم و با چاقو او را هم كشتم. ناگهان شنيدم در ميزنند. صداي بچه بود. با خودم گفتم از پشت گردنش ميگيرم و ميبرم در اتاق خواب رهايش ميكنم، طوري كه مرا نبيند. همين كار را كردم اما در اتاق خواب يك آينه تمام قدي بود كه پسربچه مرا در آن ديد. ديگر چيزي نفهميدم و با چاقو... » متهم در آخرين دفاع خود نيز گفت: «من سه نفر را با نامردي كشتم اما باور كنيد ذاتا قاتل نيستم، از اولياي دم ميخواهم هرچه سريعتر اعدامم كنند.»