• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3617 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۴ شهريور

عباس كاظمي در نشست رونمايي از كتاب ماديت‌هاي معاصر

عليه فراموشي گذشته محذوفان

محسن آزموده

 

اقبال مخاطبان فارسي زبان به كتاب اخير عباس كاظمي، امر روزمره در جامعه پساانقلابي نشان‌دهنده آن است كه اين اثر بر جنبه‌هايي ناديده گرفته شده و صد البته حيات اجتماعي ايرانيان روشنايي انداخته است، آن هم با رويكردي نو و جذاب. توجه انتقادي به زندگي روزمره يك گذشته نزديك (دهه شصت) از خلال بازخواني تجربه زيسته اشيا و ناانسان‌ها و كوشش براي مبارزه با به زبان آوردن آن گذشته فراموش شده به مدد مفاهيم و نظريه‌ها كاري است كه اين جامعه شناس در آثارش صورت داده است. خوشبختانه به تازگي نيز كتاب ماديت‌هاي معاصر: باستان‌شناسي‌هاي گذشته نزديك به كوشش ليلا پاپلي يزدي منتشر شده است. در اين كتاب رويكردهاي جديد نظري به باستان‌شناسي و كاربرد آن در مطالعات فرهنگي و علوم اجتماعي مورد توجه قرار گرفته است. به اين مناسبت نشر هنوز نشستي با حضور عباس كاظمي، ليلا پاپلي يزدي، مريم دژم خوي، عمران گاراژيان، مريم نعيمي و آرمان مسعودي برگزار كرد كه در ادامه روايتي از سخنان عباس كاظمي در آن از نظر مي‌گذرد:

آنچه عنوانش را كتاب امر روز در جامعه پساانقلابي مي‌خوانيم، تجربه تحليلي-تفسيري من از جامعه ايران از سال 1389 به بعد است. هم قصد داشتم كتابي بنويسم و همچنين قصدي نداشتم. چيزي كه قرار بود بنويسم اين نبود. بنابراين هدفم اين بود كه تجربياتم از برهه‌هاي حساس را بنويسم و به دوره دهه شصت بازگردم. بازخواني دهه 1360 از سال 1389 بعد به يك موج بدل شد، يعني كوشش شد كه انقلاب به نوعي بازخواني شود. البته هر رييس‌جمهوري كه آمد انقلاب را از نو بازخواني كرد. اما ما هم در مقام يك پژوهشگر كوشيديم كه اين بازخواني را از منظري پژوهشي صورت دهيم. روايت‌هاي مرسوم تاليف و تحقيق نيز مشخص است و جامعه شناسان از روش‌هاي مشخصي براي نگارش تحقيق بهره مي‌گيرند، اما معمولا تحقيقاتي كه در علوم اجتماعي انجام مي‌شود، قابل خواندن نيست. يعني محققان اين كارها را مي‌كنند، اما بعد وقتي كه قرار است حاصل منتشر شود، ارزش چاپ شدن ندارد. بنابراين من به جاي اينكه تحقيق مفصل و روش‌مندي كنم، يعني پيمايش و مصاحبه عميق كنم و در نهايت كاري بنويسم كه خوانده نشود، ترجيح دادم كاري بنويسم كه خوانده شود، اما دقت‌هاي
جامعه شناختي مرسوم جامعه شناسان را به كار نبرم.
سبك جستارنويسي: از نيچه تا دريدا
اما نكته ديگر اينكه سبك نگارش اين كار، سبك نوشتن يادداشت ها (essay) است، يادداشت يا «اسي نويسي» سبك نگارشي و سنت مختص به خودش را دارد. نيچه از بزرگان اين سنت است كه سبك نوشتاري او بعدا در گئورگ زيمل خود را نشان داد. اين سبك نوشتاري بعدا خود را در چهره‌هايي چون والتر بنيامين، تئودور آدورنو، ميشل فوكو، رولان بارت، ژاك دريدا و... بازتاب داد. اين يك سبك نوشتاري است كه مشخصه آن اين نيست كه فرد تحقيق كند و بر اساس تحقيقش به مفهوم‌سازي و نظريه‌پردازي برسد. اين سبك چنان كه بارها با اشاره به زيمل به آن پرداخته‌ام، بر اساس منطقي ديالكتيكي پيش مي‌رود، ديالكتيك ميان امر نظري و امر عيني يا امر قابل مشاهده. يعني چگونه پژوهشگر از تجربه‌هاي زيسته به نحو نظري سخن بگويد، چطور نظري سخن بگويد در حالي كه اين بحث نظري با تجربه‌هاي زيسته او آغشته و رنگ آميزي شده باشد. اين نوع سبك نوشتاري را در نوشته‌هاي نويسندگان مذكور مي‌بينيم. براي مثال رولان بارت در نگارش برج ايفل سراغ شهروندان پاريسي كه برج ايفل را درك مي‌كنند، نرفته است تا سپس ميانگين و مجموع آن داده‌ها را براي ارايه دركي از برج ايفل عرضه كند. بارت فهم و تجربه خودش از برج ايفل را از منظر يك پاريسي بيان مي‌كند. نگاه او جنبه عاميت و جهانشمولي را نيز دارد. وقتي يك توريست نيز به برج ايفل مي‌رود و آن را مي‌بيند، همان حس را نسبت به آن دارد. اين ديالكتيك بين امر عيني و امر ذهني است. بنابراين به لحاظ روش‌شناسي در امر روزمره در جامعه پسا انقلابي نكوشيده‌ام كه روش‌مند بنويسم. اگر جايي هم در «اسي نويسي» مصاحبه‌ها و فكت‌هايي را وارد كرده‌ام، خودم چنين كرده‌ام و ابداع من در اين سبك بوده است. سبك اسي نويسي حتي اين فكت‌ها را وارد نمي‌كند. من به دليل اينكه از منظري جامعه شناختي به موضوع پرداخته‌ام، اين جنبه‌ها را افزوده‌ام و كوشيده‌ام تا آنجا كه امكان دارد، اين فكت‌ها را نيز وارد كنم. بنابراين انتقاداتي كه مي‌گويند اگر اين كار انسان‌شناسانه است، بايد داده‌هاي بيشتري جمع مي‌كرد، را نمي‌پذيرم. به اين معنا كه ادعا ندارم كاري انسان‌شناسانه براي دانشگاه كرده‌ام. من مي‌خواستم براي جامعه و خودم كاري انجام دهم.
دهه شصت از خلال اشيا و چيزها
در بخش اول كتاب كه راجع به اشيا و عامليت آنها است، آخرين بخشي است كه نوشته شده است. ابتدا راجع به پيكان و ديوار و جين پوشي و به‌طور كلي درباره دهه شصت نوشتم. اين نوشته‌ها نيز خيلي متاثر از تجربه زيسته خودم و نسل خودم بود. البته همه درگير اين تجربه هستيم. كساني كه در دهه شصت بزرگسال بودند يا نوجوان يا جوان يا كودك، به طريقي درگير اين موضوعات بودند. براي مثال ويديو چيزي بود كه اين گروه‌ها چه آن را تماشا مي‌كردند و چه تماشا نمي‌كردند، درگير آن بودند. پيكان نيز ماشيني بود كه همه چه مي‌خواستند و چه نمي‌خواستند، سوارش مي‌شدند. حداقل تاكسي بود و خيلي‌ها سوارش مي‌شدند. در اين بخش كوشيدم ابژه‌هاي مشترك آن دوره را انتخاب كنم و اين انتخاب نيز آگاهانه نبود، بلكه انتخابي شاعرانه بود. شاعرانه به اين تعبير كه در القاي حس شاعرانه اموري به‌طور خودبخودي مي‌آيند و انتخابي از سوي شاعر صورت نمي‌گيرد، شعر خودش مي‌آيد.  
زندگي سياسي اشيا
اما وقتي بخش زندگي سياسي اشيا را نوشتم، نگاهي زيملي- بنياميني داشتم. البته بايد به آپادوراي نيز اشاره كنم، او انسان‌شناسي است كه من از ده سال پيش با او و كارهايش از جمله زندگي اجتماعي اشيا آشنا بودم. با اين نگاه به همه‌چيز نگاه مي‌كردم. خود آپادوراي البته تحت تاثير زيمل و فور است و سنت دوركهيمي-وبري-ماركسي و زيملي را به عنوان يك انسان شناس تلفيق كرده و نظريه‌اي پرداخته در اين باره كه اشيا چگونه سفر مي‌كنند و چگونه با اين سفر بر محيط اجتماعي تاثير مي‌گذارند و از آن تاثير مي‌پذيرند. بر اين اساس كساني چون ميلر كه شاگرد بورديو بود، زندگي اشيا در كشورهاي مختلف را بررسي كرده‌اند. براي مثال موبايل در ايران و امريكاي لاتين و فيليپين زيست و حيات متفاوتي دارد. اين‌طور كه موبايل هم‌اكنون در ايران همواره در دست ما است، شايد در كشوري ديگر چنين نباشد. امروز موبايل به بخشي از بدن ما تبديل شده است. اين حياتي است كه موبايل در ايران دارد كه در آن طبقه متوسط تا حدودي نيرومندتر است. اما در كشوري چون فيليپين كه فقر بيشتري دارد، ميلر نشان مي‌دهد كه نقش حمايتي دارد و از جنبه اقتصادي به اين كشورها كمك مي‌كند. شبكه‌هاي اجتماعي در اين كشورها بيشتر كاركرد اقتصادي دارد تا اجتماعي و فرهنگي.
ناانسان‌ها در حيات انسان‌ها حضور دارند
 بنابراين بايد توجه كرد كه دنياي وسيعي به نام اشيا وجود دارد كه مي‌توان به آن پرداخت. بر همين اساس به مطالعات بيشتر در اين زمينه پرداختم و به كارهاي آپادوراي در زمينه نظريه اشيا و آثار بنت درباره اكولوژي اشيا پرداختم. يعني نظرياتي كه به اشيا و در واقع چيزها (things) مي‌پردازند و به فلسفه‌اي توجه كردم كه در آن به همان اندازه كه به انسان‌ها توجه مي‌شود، به ناانسان‌ها يعني غير‌ انسان نيز توجه دارد. در اين فلسفه گفته مي‌شود كه ناانسان‌ها نيز بايد به اندازه انسان‌ها مورد توجه قرار گيرند، هم در برنامه‌ريزي شهري، هم در معماري و هم در ساير امور. در اين نگاه گفته مي‌شود كه دنياي ناانسان‌ها را نيز بايد لحاظ كرد. ناانسان‌ها البته موضوع جديدي نيستند و وقتي آنها را رديابي مي‌كنيم، خيلي هم قديمي است. گستره آنها از حيوانات شروع مي‌شود و تا خود اشيايي چون پلاستيك ادامه پيدا مي‌كند. بنابراين اشيا به شكل‌هاي مختلف در زندگي روزمره ما حضور دارند و تاثير مي‌گذارند. توجه به حيات اجتماعي آنها باعث مي‌شود كه ما متوجه اين باشيم كه بايد با آنها به شيوه جديدي مواجه شويم. هدف از توجه به زندگي ناانسان‌ها نيز همين بوده است.
باستان‌شناسي زندگي روزمره محذوفان
در كتاب ماديت‌هاي معاصر: باستان‌شناسي‌هاي گذشته نزديك/معاصر كه به كوشش خانم ليلا پاپلي‌يزدي گردآوردي شده همين موضوع مورد توجه قرار گرفته است. من خبر انتشار اين كتاب را در جريان گفت‌وگويي با خانم پاپلي يزدي دريافتم و متوجه شدم كه در بحث ناانسان‌ها خيلي با بحث من در كتاب امر روزمره در جامعه پساانقلابي شباهت دارد. حتي وقتي به فهرست منابع مراجعه كردم، ديدم خيلي از منابع ما مشترك است. به همين خاطر دو بار اين كتاب را خواندم و تلاشم اين بود كه به اين پرسش بپردازم كه باستان‌شناسي چگونه با مطالعات فرهنگي مرتبط مي‌شود و چگونه مي‌تواند به نظريه فرهنگي كمك كند؟ سوال مهم ديگر اين است كه علوم اجتماعي چه كمكي به باستان‌شناسي مي‌كند؟در اين كتاب چهار نكته حايزاهميت است. نخست اينكه در اين كتاب به شكل جديدي از باستان‌شناسي دعوت مي‌كند. اين شكل جديد يعني باستان‌شناسي انتقادي البته براي ايران جديد است و در غرب از دهه 1980 به بعد رايج بوده است. باستان‌شناسي انتقادي به ما مي‌گويد كه باستان‌شناسي نبايد قصه‌هاي فاتحان را روايت كند. هميشه چنين بود كه باستان‌شناسان گويا همچون مورخان تنها به قصه فاتحان مي‌پرداختند و كاسه‌ها و ظروف و وسايل تزييني و خانه‌هاي ايشان را موردتوجه قرار مي‌دادند. در حالي كه باستان‌شناسي بايد متوجه باشد كه چگونه سمت اهداف سياستمداران نرود و روايت سياسي ايشان را دنبال نكند. اين مساله مهمي است كه باستان‌شناسي بايد متوجه آن باشد. نكته دومي كه در اين كتاب به آن تاكيد شده است، باستان‌شناسي بايد به محذوفان هم توجه كند يا به عبارت دقيق‌تر بيشتر به محذوفان يعني كساني كه طرد و حذف شده‌اند، بپردازد، نه كساني كه رو هستند. اين همان كاري است كه در كتاب خودم سعي كردم به آن بپردازم. مي‌دانيم كه روايت تاريخي انقلاب ايران همواره يك روايت رسمي و از بالا بوده است و كمتر كسي از زيست روزمره مردم در جامعه حرف زده و به اين موضوع پرداخته نشده است كه در پايين و در سطح اجتماع مردم چگونه مي‌زيستند.
گذشته اكنون و اكنونيت گذشته
نكته سومي كه از اين كتاب مي‌آموزيم، رابطه باستان‌شناسي و انسان‌شناسي است. در واقع اين كتاب نوعي باستان‌شناسي انسان‌شناسانه را ترويج مي‌كند. اينكه باستان‌شناسي به چيزهاي كوچك توجه كند. باستان‌شناسي حتي مي‌تواند به اسباب‌بازي‌هايي كه كودكان 200 يا 300 سال پيش با آنها بازي مي‌كردند، توجه كند. انسان‌شناسي مي‌تواند از خلال اين اشياي روزمره‌اي كه باستان‌شناسان به آنها نشان مي‌دهند، زندگي روزمره مردمان در 200 يا 300 قبل را بازسازي كند و دنياي كودكان آن دوره را از طريق باستان‌شناسي اسباب‌بازي‌هاي‌شان به تصوير بكشاند. همچنين مي‌توان با همين ابزار دنياي روزمره بزرگسالان را نيز شناخت. زيرا هميشه دنياي اسباب‌بازي‌ها، شكل نقاشي شده دنياي بزرگسالان است. امروزه براي فهم دنيايي كه افراد در آنها زندگي مي‌كنند، مي‌توان از دنياي كامپيوتر يا موبايل يا اينترنت استفاده كرد.
 براي فهم دنياي روزمره مردمان در سده‌هاي پيش‌تر نيز مي‌توان از همين اشياي جزيي در زندگي روزمره آنها كه به مدد باستان‌شناسان در اختيارمان قرار گرفته، كمك گرفت.
نكته پاياني را با استفاده از عنوان كتاب يعني باستان‌شناسي‌هاي گذشته نزديك/معاصر بيان مي‌كنم. ياري و كمك دو‌سويه باستان‌شناسي و انسان‌شناسي به يكديگر اين است كه تعريف جديدي از گذشته براي ما ارايه مي‌كنند. تعريف اوليه از گذشته اين بود كه گذشته به دور‌دست‌ها اشاره دارد. در حالي كه بر‌خلاف آن گذشته به خيلي‌خيلي‌نزديك هم اشاره دارد، همچنان كه به خيلي دور هم اشاره دارد. گذشته حتي به اكنون هم اشاره دارد. بنابراين باستان‌شناسي الزاما نبايد به گذشته‌هاي خيلي دور بپردازد. بنابراين نخست بحث اين است كه چگونه به گذشته اكنون بپردازيم. اكنوني كه در آن زندگي مي‌كنيم، گذشته‌اي دارد و بحث اين كتاب به ما نشان مي‌دهد كه چگونه درباره اين گذشته صحبت كنيم. اما نكته دوم اين است كه به اكنونيت گذشته نيز توجه كنيم. هر گذشته‌اي اكنوني داشته است و ما بايد حال حاضر يا اكنون آن گذشته‌ها را نيز ببينيم. به اشيايي كه از گذشته‌هاي دور در دست ما قرار گرفته‌اند، نبايد صرفا به عنوان چيزهايي كه در موزه‌ها قرار گرفته‌اند، توجه كرد. بلكه به يك معنا گذشته‌ها در واقع نگذشته‌اند. اينجاست كه باز به والتر بنيامين باز مي‌گردم و به او نزديك مي‌شوم. گذشته‌ها هيچ‌وقت نگذشته‌اند و چرا ما مي‌گوييم گذشته‌ها گذشته؟! گذشته‌ها براي محذوفين، مطرودين و كساني كه زنده‌به‌گور شده‌اند، نگذشته است. گذشته‌ها براي فاتحان گذشته است. براي فاتحان بايد هم بگذرد، تا به فتح و پيروزي جديدش نايل شود.
بنابراين دو تعريف از گذشته در اين نگاه جديد به باستان‌شناسي مطرح مي‌شود. نخست اينكه گذشته را به عنوان چيزي كه گذشته نبينيم و تعريف ديگر اينكه حالي كه در آن زندگي مي‌كنيم، نوعي گذشته است. به اين تعريف اين كتاب درباره اكنون و گذشته زندگي روزمره است. چطور مي‌توانيم راجع به اكنون و گذشته زندگي روزمره صحبت كنيم؟ وقتي از گذشته صحبت مي‌كنيم، در وهله نخست ياد قصه‌گويي مي‌افتيم. يعني برگرديم به دوران كودكي. گذشته هميشه با قصه‌گويي و خاطره‌گويي همراه است. مشكل نيز از همين قصه‌گويي و خاطره‌گويي‌ها بر مي‌آيد. كاري كه باستان‌شناسي انتقادي و نظريه انتقادي و مطالعات فرهنگي انتقادي مي‌كنند، اين است كه قصه‌گويي را تغيير مي‌دهند و قصه را تغيير مي‌دهند. اين رويكردها نواري را كه قصه‌گويي مي‌كند، باز مي‌گردانند تا آن طرف آن هم شنيده شود. اينها مي‌كوشند روايت را به شكل ديگري بازگو كنند. بنابراين قصه‌گويي متفاوت نكته مهمي در توجه به گذشته است.
فراموش نكنيم و از ياد نبريم
در پايان اينكه اين كتاب (امر روزمره در جامعه پساانقلابي) غير از اينكه مي‌كوشد قصه‌گويي را متفاوت كند، تلاش مي‌كند به ما خاطرنشان كند كه چيزهايي را فراموش نكنيم و از ياد نبريم. به‌ياد آوردن، تلاش براي فراموش نكردن و به خاطر سپردن يكي از تلاش‌هاي انتقادي است كه در اين كتاب بر آن تاكيد مي‌شود. فاتحان دوست دارند كه چيزهايي فراموش شود. در حالي كه بخش عمده‌اي از مردم كساني هستند كه در جغرافياي فراموش‌شدگان قرار گرفته‌اند، كساني كه زندگي روزمره به زبان آنها بيان نمي‌شود و آنها نيستند كه تاريخ و كتاب‌هاي درسي را مي‌نويسند. بنابراين ما بايد اين روايت‌ها را به خاطر بسپريم و حفظ كنيم. البته لازم به ذكر است كه اين روايت‌هاي فراموش‌شدگان نيز تنها يكي از روايت‌هاي موجود است. اعتراف مي‌كنم كه وقتي از بازيافت (recycle) حرف مي‌زنيم و اشيايي را بازيافت مي‌كنيم، اين اشيا به هر ميزان و به هر شكلي قابل بازيافت هستند. من سعي كردم روايت خودم را بيان كنم، اما سعي كردم كاري كنم كه خواننده از طريق تكنيك به خاطر آوردن، چيزهايي را به ياد آورد و روايت خودش را نيز بيان كند. هدف من از نگارش كتاب، از قضا همين روايت دومي است كه توسط خواننده شكل مي‌گيرد. وقتي نخست گفتم اين كتاب را ننوشته‌ام، منظورم اين بود. قصدم اين بود كه بيان كنم اين كتاب بايد به دست خود خوانندگان نوشته شود، با پيوند زدن خاطرات و آوردن اشياي جديد و با مونتاژ و كولاژ خاص و جديدي كه مخاطبان خود بر‌اساس تجربه‌زيسته خودشان از زندگي روزمره بر مي‌سازند و آن گاه ما در همهمه روايت‌هاي متكثري از زندگي روزمره قرار مي‌گيريم كه مي‌تواند جامعه انقلابي را با تفسيرهاي متفاوت بازنمايي كند. قصه گوهاي مختلفي داريم كه اين راويان مي‌توانند به شكل‌هاي گوناگون داستاني را كه ما در دل آن زيستيم، روايت كنند.

 

آپادوراي و زندگي اجتماعي اشيا
آرجون آپادوراي انسان‌شناسي است كه من از ده سال پيش با او و كارهايش از جمله زندگي اجتماعي اشيا آشنا بودم. با اين نگاه به همه‌چيز نگاه مي‌كردم. خود آپادوراي البته تحت تاثير زيمل و فور است و سنت دوركهيمي-وبري-ماركسي و زيملي را به عنوان يك انسان شناس تلفيق كرده و نظريه‌اي پرداخته در اين باره كه اشيا چگونه سفر مي‌كنند و چگونه با اين سفر بر محيط اجتماعي تاثير مي‌گذارند و از آن تاثير مي‌پذيرند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون