• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3620 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۱۷ شهريور

مشي معتدل و اصلاحي ميراث طالقاني

عليرضا ملايي تواني استاد تاريخ پژوهشگاه علوم انساني

 


آيت‌الله سيد محمود طالقاني بيش و پيش از آنكه متفكري خلاق و نوآور باشد، مفسري بزرگ در سپهر تفكر سياسي ايران معاصر است. ايشان اگرچه انديشمندي نبود كه راه تازه‌اي را در حوزه‌اي از حوزه‌هاي مختلف تفكر سياسي گشوده باشد، اما مفسر، حاشيه‌نويس و شارح انديشه‌اي است كه آثارش بر انديشه مشروطه ايراني متمركز است. مشروطيت مورد نظر او، مشروطيتي است كه در متمم قانون اساسي مشروطه متبلور شده است. در مقام مقايسه، بايد گفت كه ايشان به لحاظ سطح انديشه هرگز در رده شخصيت‌هايي همچون محمدحسين ناييني و سيدجمال‌الدين و حتي متفكريني چون شيخ ابراهيم زنجاني قرار نمي‌گيرد اما همزمان شخصيتي‌ است كه به دليل تجارب مختلف سياسي در بستر زمان و همچنين تعمق در متون فكري ايران معاصر به نحو اجتناب‌ناپذيري با بسياري از مسائل فكري ايران معاصر پيوند خورده است. بنابر مطالعات و آموخته‌ها، تعلق خاطر او و اساسا مجموعه نهضت آزادي به سبكي از مشروطه ايراني برآمده از آراي مذهبي- سياسي ميرزا ناييني بوده است و مي‌توان او را ادامه‌دهنده آن تفكر دانست.
خلاقيت و نوآوري طالقاني به طرح مساله شورا بازمي‌گردد. البته در اين زمينه نيز بحث‌هاي فراواني وجود دارد و اصل اين ايده در آراي متفكرين پيش از او نيز وجود داشته و حتي روشنفكران عرفي ايراني همچون ملكم‌خان و مستشار‌الدوله كه پيش از مشروطه فعاليت مي‌كرده‌اند، نيز به ايجاد نسبتي ميان آموزه‌هاي بومي و مذهبي با آموزه‌هاي مدرن تاكيد كرده بودند. اما طالقاني به دليل اشراف بيشتر بر متون مذهبي به‌ويژه قرآن و نهج‌البلاغه و تاريخ اسلام اين بعد را برجسته‌تر از سايرين پيگيري و مطرح كرد. در حقيقت مي‌توان گفت مرحوم طالقاني همچون ناييني بر متمركز شدن قدرت و ثروت به‌طور عام، حساسيت داشت و سعي مي‌كرد اين نوع تمركز كه به اعتقاد او فسادآور و مانع از مشاركت عقل جمعي و نخبگان بود، ابراز مخالفت كند. اگر به مجموعه آثار مرحوم طالقاني به ويژه مقدمه و حاشيه‌هاي او در تصحيح تنبيه‌الامه و همين‌طور مقاله بسيار مشهور
« مساله تمركز و عدم تمركز در فتوا و مرجعيت»  بنگريم پررنگي اين وجه را مشاهده مي‌كنيم.  
در مقطع پيش از انقلاب، طبيعتا طالقاني در صحنه قدرت حضور نداشت البته كه در دوره‌هايي سعي كرد به قدرت سياسي نزديك شود. مثلا در دوره مصدق و نهضت ملي شدن فعاليت‌هاي پراكنده‌اي انجام داد و حتي كانديداي نمايندگي مجلس هفدهم شد كه موفق به حضور در مجلس نشد. به نظر من در همان حوالي زماني اگر امكاني هم فراهم مي‌شد، شايد به قدرت ورود نمي‌كرد چرا كه به‌طور كلي جهت‌گيري او به سمت حضور در قدرت نبود و فعاليت به عنوان مدير اجرايي و معمار انقلابي كه قصد ايجاد «نهاد» داشته باشد، در ساحت فكري و عملي او جاي ندارد بلكه او هميشه نقشي مشورتي و نظارتي را مد نظر داشته است؛ چه پيش و چه پس از انقلاب كه اساسا امكان ورود به عرصه‌هاي سياسي و قدرت اجرايي را نيافت. طالقاني در سال‌هاي بعد از شهريور 1320، به زنجان سفر مي‌كند و در آنجا از نزديك با اقدامات حزب دموكرات آشنا مي‌شود و كسب تجربه مي‌كند؛ بعد از كودتاي 1332 و با نزديك شدن به جبهه ملي و نهضت آزادي تلاش مي‌كند تا در حاشيه مرحوم بازرگان فعاليت سياسي سازمان‌يافته‌تري را انجام دهد اما با بررسي دقيق، هيچگاه وجه عملي سياستمدار حرفه‌اي را در آن مرحوم مشاهده نمي‌كنيم و مجموعه عملكرد او تا پايان عمر نشان مي‌دهد كه به مشي مشاورت و هدايت و نظارت پايبند بوده است.
گره فعاليت سياسي طالقاني اين‌گونه گشوده مي‌شود؛ مشي سياسي او و اساسا نهضت آزادي مشي انقلابي ناظر به برهم زدن نظم موجود و در هم شكستن برانداختن ساختارها و بنيان نهادن نهادهاي نو نبود. او به‌دنبال ايده اصلاح‌گرايانه‌اي بود كه در طول سال‌هاي پيش از انقلاب و به‌طور دقيق تا مهرماه سال 1357 كه فروپاشي حكومت مسجل شد، پيگيري شد. در واقع تا مهر 1357، اگر كورسويي براي اصلاح باقي‌مانده بود قطعا طالقاني در مسير آن قدم برمي‌داشت امااز نقطه‌اي كه حكومت در مسير فروپاشي قرار گرفت و مديران عزم خروج از كشور كردند، مي‌بينيم كه طالقاني وارد عمل مي‌شود. پس طالقاني همواره نقش رهبر گونه داشته كه به‌حق نقش بسيار مهمي هم بوده و نبايد آن را كوچك و ناچيز محسوب كرد. البته صحنه‌هايي از عملگرايي ايشان را هم در دست داريم؛ به عنوان مثال آقاي يزدي در خاطراتش مي‌نويسند كه طالقاني ايده‌اي داشته و مي‌خواسته شورايي مشابه شوراي انقلاب ايجاد كند كه گويا جلساتي را به همين منظور برگزار كرده است يا سازماندهي راهپيمايي‌هاي بزرگ تاسوعا و عاشورا 57 را بسياري به مرحوم طالقاني نسبت مي‌دهند يا نقش‌هايي كه در بحران‌هاي پس از انقلاب، همچون تركمن‌صحرا و كردستان ايفا كرده كه همگي دلالت بر فعاليت سياسي موثر او دارد. البته نوع عملكرد در همه اين نقش‌ها از سنخ رهبري و هدايت‌گري است و نه سياستمداري حرفه‌اي كه برآمده از جايگاهش در قدرت اجرايي باشد. در پايان اينكه ميراث آيت‌الله طالقاني در چند حوزه قابل احصا و استفاده است؛ مشي معتدل، اصلاحي، تدريجي و آرام او امروز براي فعالان سياسي و حتي سياستمداران و كارگزاران رفتار مهم و الهام بخش است كه مي‌توان از روش و منش مرحوم طالقاني اين رويكرد را برداشت كرد؛ مخالفت و انتقاد از تمركز قدرت در هر سطحي بخشي از ميراث ماندگار اوست كه سال‌ها در راه آن تلاش كرد، دفاع واقعي از ضرورت نقش‌آفريني و مشاركت نخبگان و متخصصان در حوزه‌هاي مختلف ذيل عنوان شورا؛ كه اينها سه جنبه مهم انديشه و عمل طالقاني ا‌ست كه براي زيست در ايران امروز قابل توجهند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون