«اعتماد» بررسي ميكند
آموزش براي زندگي و تحكيم كانون خانواده و رسالت آموزش و پرورش
كاركرد مدرسه و جاي خالي آموزش مهارتهاي زندگي در آن
گروه مدرسه اعتماد
سياستهاي كلي نظام پيرامون تحكيم و تقويت كانون خانواده كه توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام تهيه و تدوين شده بود، از سوي رهبري به قواي سهگانه ابلاغ شد.
اينكه در سطح كلان و سياستگذارها به كانون خانواده و اين نهاد سنتي مورد دفاع در دنياي مدرن توجه ميشود، جاي خوشحالي و اميدواري است اما اين خوشحالي و اميدواري زماني استمرار خواهد يافت كه در درجه نخست رويكردهاي مربوطه و سپس برنامهها و كاركردها در راستاي درك درست از انسان هزاره سوم و خانواده در اين دنياي بزرگ و پيچيده اما نزديك و تنگاتنگ وجود داشته باشد.
توجه دادن هرسه قوه به اهميت و جايگاه خانواده ميتواند بيانگر اين نگرش باشد كه اين نهاد نيازمند حمايتهاي قانوني قوه مقننه و پشتيباني امنيتي توسط قوه قضاييه و بسترسازي رفاهي توسط دستگاه اجرايي كشور است.
بيترديد همسويي دستگاهها و نهادها در اين راستا ميتواند موثر و مفيد باشد اما نكتهاي كه زيربناييتر از هر اقدامي به نظر ميرسد بخش نرمافزاري تقويت و تحكيم خانواده است به اين معنا كه بايد آسيبهاي متعدد و متنوعي كه كانون خانواده را تهديد ميكند شناسايي كرد و با عزمي ملي براي پيشگيري از اين آسيبها همه دستگاهها
را به كار گرفت.
بر كسي پوشيده نيست و كارشناسان و محققان نيز تاكيد داشته و دارند كه باوجود مشكلات مختلف در ابعاد گوناگون به ويژه اقتصادي و رفاهي كه زنان و مردان كشور ما را تهديد ميكند و مانع از آن ميشود تا اين نهاد شكل گيرد، ضعف مهارتهاي زندگي و ناتوانيهاي ذهني، رواني و رفتاري موجب شده است تا جوانان ما توانايي لازم براي تشكيل و استمرار كانون خانواده را نداشته باشند.
اكثر كارشناسان بر اين باورند كه سنگ بناي يك زندگي خوب را بايد در آموزش و پرورش گذاشت، از همان كودكي بايد برنامهها با محوريت زندگي تهيه، تدوين و اجرا شوند و نوجوانان بايد در مسير ميان خانه و مدرسه زندگي كردن را بياموزند.
آموزش براي زندگي حلقه مفقوده نظام آموزشي به ويژه آموزش و پرورش است كه بارها مورد تاكيد كارشناسان و نظريهپردازان و فعالان رسانهاي و صنفي اين حوزه بوده است.
به همين منظور و به بهانه ابلاغ سياستهاي كلي تحكيم خانواده در گروه مدرسه اعتماد، بر آن شديم تا از منظر آموزشي به اين مهم بپردازيم تا شايد كمكي باشد براي قرار گرفتن قطار آموزشي كشور بر ريل اصلي و گرهاي از مسائل اين
نهاد گشوده شود.
نهاد خانواده در دنياي جديد
واقعيت اين است كه نهاد خانواده در دنياي جديد دچار تغيير و تحولات تازهاي شده كه ممكن است در نتيجه آن برخي از كاركردهاي آن به ويژه كاركردهاي عاطفي- حمايتياش دچار تزلزل و تنزل شده باشد يا نهادهاي اجتماعي مدرن برخي كاركردهاي آن را به عهده گرفته باشند. با اين حال تقريبا همه روانشناسان و جامعهشناسان براين باورند كه هيچ نهاد و سازمان اجتماعي- فرهنگي ديگر نميتواند كاركردهاي خانواده را داشته و جايگزين آن شود. فراتر از اين حتي بسياري از صاحبنظران حوزه علوم اجتماعي و رفتاري معتقدند در جهان جديد، اهميت و جايگاه خانواده بيش از گذشته بوده يا بايد باشد به اين معنا كه انسان تحت تاثير ساختارهاي بيرحم اجتماعي مدرن در معرض آسيبپذيري رواني- اجتماعي بيشتري قرار گرفته و اين لزوم توجه بيشتر به خانواده و كاركردهاي آن را بيشتر ميكند. در واقع اين نهاد خانواده است كه ميتواند به مصونيت افراد در برابر تهديدهاي اجتماعي پرداخته و سلامت رواني او را حفظ كند لذا تاكيد منطقي- عقلاني بر ضرورت كاركردهاي نهاد خانواده در عصر مدرن از بارزترين ويژگيهاي اين نهاد است.
نقش اقتصادي زنان گرميبخش كانون خانواده
اگر از حيث مردمشناسي و جامعهشناختي به اين موضوع بنگريم يكي از كاركردهاي مهم خانواده سنتي در ايران متناسب با الگوي معيشتي هر منطقه، كاركردهاي اقتصادي بوده كه با گسترش مدرنيسم در ايران كمرنگ شده و در اين تحول اجتماعي به ويژه زنان خانهدار، مهارتهاي اقتصادي و كاري خود را از دست داده و احساس بيهودگي كردهاند طبق آمارهاي روانشناسي، احساس افسردگي در بين زنان خانهدار بيش از زنان ديگر است و اين برنامه با ارايه الگوهاي عملي خود اشتغالي يا الگوهاي مديريت اقتصادي خانواده ميتواند به ايجاد انگيزه در آنها براي تجربه مهارتهاي تازه كمك كرده و در نهايت كانون خانواده را گرمتر كند. كانون خانواده زماني گرمتر ميشود كه همه اعضاي آن احساس مفيد بودن كرده و از روابط عاطفي پويا و بانشاطي برخوردار باشند.
موفقيت خانواده در گرو برخورداري از مهارتهاي زندگي
خيلي جاي تعجب دارد كه براي هر كاري حتي سادهترين كارها مانند درست كردن يك غذا، دوختن يك لباس و رانندگي كردن افراد احساس نياز به دانش و مهارت مربوطه دارند و زمان و هزينه و انرژي صرف ميكنند تا اطلاعات و دانش مربوطه را به دست آورند و سپس براي كسب مهارت لازم در دورههاي آموزشي شركت ميكنند اما براي زندگي مشترك با يك انسان ديگر در يك رابطه ويژه و تنگاتنگ و تربيت فرزند چنين احساسي را ندارند.
اين نگرش تاسفبار ريشه در نگرش و سبك زندگي ما دارد؛ نگرشي كه از همان دوران كودكي و نوجواني توسط مدرسه و خانه بايد ايجاد شود و كودكان و نوجوانان كه خود عضو يك خانواده هستند بايد بهگونهاي تربيت شوند كه در درجه نخست متوجه اهميت و جايگاه و نقش خانواده شوند و سپس در مراحل مختلف رشد به سمت و سويي هدايت شوند تا نسبت به جنس مخالف و نسبت به خود نگرشي درست حاصل كنند و تمايل به تشكيل خانواده در آنها شكل گيرد و سپس براي موفقيت، دانش و مهارت لازم را هم
كسب كنند.
تربيت عاطفي و اجتماعي حلقه مفقوده
نظام آموزشي
بيترديد براي تربيت عاطفي و اجتماعي بايد از همان كودكي آغاز كرد. در اين راستا هم خانه و مدرسه نقش اساسي و حياتي دارند، همان گونه كه ذرهذره طفل رشد ميكند و كودك و نوجوان مراحل رشد را طي ميكند علاوه بر بعد جسمي كه محسوس و ملموس است او در ساير ابعاد به ويژه بعد عاطفي و اجتماعي هم رشد ميكند اما اينكه چگونه اين رشد اتفاق ميافتد بسيار داراي اهميت است.
فرآيند تربيت عاطفي و اجتماعي كه لازمه موفقيت افراد در تشكيل و استمرار خانواده است، بايد بهگونهاي صورت پذيرد كه افراد به بلوغ عاطفي و اجتماعي نايل شوند.
كودكان و نوجواناني كه در فضاي بيگانه با جنس مخالف و به دور از تجربههاي طبيعي زيستن رشد ميكنند امكان اين را نخواهند داشت كه نگرش عاطفي و اجتماعي مطلوبي نسبت به جنس مخالف كه بايد با او براي تشكيل خانواده پيوند برقرار كنند به دست نخواهند آورد لذا در مدرسه و خانه در قالب برنامههاي تربيتي اين دو بعد بلوغ نبايد مغفول واقع شود و نظام آموزشي عمومي ما بايد اين مهم را در دستور كار خود قرار دهد.
بلوغ اقتصادي و جاي خالي تربيت اقتصادي
يكي از مواردي كه اكثر افراد به ويژه كساني كه در سن پايين اقدام به ازدواج و تشكيل خانواده ميكنند با آن مواجه هستند و بيشتر دچار مشكل ميشوند، مساله مديريت مالي و اقتصادي است. ترديدي نيست كه موفقيت يك خانواده به عوامل متعددي بستگي دارد اما اقتصاد و مسائل مالي بستر اوليه يك زندگي است و بدون پشتوانه مالي و اقتصادي تشكيل شدن و موفقيت خانواده در واقع غيرممكن است.
اما نكته اصلي اين است كه آيا عدم موفقيت خانواده و آسيبهاي خانوادگي ريشه در ناتواني مالي و نداشتن شغل مناسب دارد؟ ترديدي وجود ندارد كه يك فرد براي تصميمگيري جهت تشكيل خانواده نيازمند منبع درآمد مناسب است اما بسياري از افراد هستند كه شغل مناسبي دارند و درآمد مطلوبي هم بهدست ميآورند و امكانات نسبي لازم نيز براي آنها فراهم است اما بهدليل ناتواني مديريتي در اقتصاد، در زندگي خانوادگي با مشكلات اقتصادي
مواجه ميشوند.
موفقيت اقتصادي يك زوج در گرو اين است كه از كودكي و نوجواني نگرشهاي اقتصادي مناسب در آنها شكل گرفته باشد و مهارتهاي مديريت مالي را آموخته باشند به عبارتي به بلوغ اقتصادي رسيده باشند؛ چيزي كه متاسفانه جاي آن در نظام آموزشي ما خالي است.
ضعف مهارتهاي ارتباطي و تهديد كانون خانواده
بسيار شنيده شده است كه زن و شوهرها به ويژه جوانان و بهخصوص در سالهاي نخست زندگي با كمترين و كوچكترين انتقاد از كوره درميروند و كارشان به جدل و بحث و درگيري ميكشد. اين افراد از ابتداييترين مهارتهاي ارتباطي برخوردار نيستند.
ريشه اين ناتواني باز هم برميگردد به تكبعدي بودن تربيت و ضعف نظام آموزشي ما كه كمترين توجه را به اين مهم ندارد كه بايد كودكان و نوجوانان در طول دورههاي تحصيلي از ابتدايي تا متوسطه در قالب برنامههاي تربيتي ياد بگيرند كه چگونه با ديگران
زندگي كنند.
اردوهاي تربيتي به اين منظور و برنامههاي آموزشي با محوريت توانمندسازي دانشآموزان جايش در مدارس خالي است تا در شرايط طبيعي زندگي آنها با هم زندگي كردن را بياموزند و بتوانند خود را سازگار سازند. بسياري از اختلافات خانوادگي ريشه در ضعف سازگاري افراد دارد. شكي نيست كه افراد با هم تفاوتهايي دارند كه بايد اين تفاوتها را بپذيرند و اختلافها را مديريت كنند و اشتراكها را بپرورانند و اين محقق نخواهد شد مگر با يك نظام تربيتي همهجانبه و دقيق با مشاركت خانه و مدرسه.
كاركرد مدرسه و جاي خالي آموزش مهارتهاي زندگي در آن
بهروز بيرشك، روانشناس و استاد دانشگاه درزمينه اهميت آموزش مهارتهاي زندگي بر اين باور است كه: آموزش مهارتهاي زندگي به دانشآموزان مساله مهمي است كه متاسفانه آموزش و پرورش از آن غفلت ميكند. اين آموزشها بايد از دوران ابتدايي آغاز شده و حتي در دانشگاه هم ادامه يابد. متاسفانه سيستم آموزشي ما در اغلب مواقع تئوريمحور است و مساله حفظيات و كتاب در آن بيش از هر چيزي مهم بوده و مبناي ارزشگذاري است، در حالي كه علم و دانش فقط منحصر به فيزيك، شيمي و ادبيات نيست.
درس زندگي مهمترين درس مورد نياز
وي در ادامه بيان ديدگاه خود كه در رسانهها منعكس شده آورده: درسهايي در زندگي وجود دارد كه بيش از اينها مهم است و اگر فرد آنها را نداند خطرات بزرگتري او را تهديد ميكند.
اين درسها ارتباط فرد با ديگران و موفقيت او را تحت تاثير قرار ميدهد. صحبت تدريس اين آموزشها در دوران جواني در دانشگاهها مطرح و واحد درسي نيز به همين عنوان در نظر گرفته شد، اما آنطور كه بايد جدي به اين مساله پرداخته نشد.
آموزش و پرورش بايد پيشقدم اين طرح ميشد، زيرا جاي اين موضوع هست كه اين سازمان در كنار درسهايي كه به صورت اجباري به دانشآموزان ياد ميدهد اين واحد درسي را هم اضافه كند.
پژوهشكدهاي براي خانواده و يك پرسش
شايد بسياري از مردم نميدانند كه در زيرمجموعه يكي از معتبرترين دانشگاههاي كشور پژوهشكدهاي با موضوع خانواده وجود دارد. پژوهشكدهاي كه خود را اينگونه معرفي ميكند: رسالت پژوهشكده خانواده ساماندهي پژوهشهاي بنيادين و كاربردي در جهت توليد و توسعه علمي و خدماتي پاسخگو به نيازهاي اساسي خانواده ايراني با توجه به تحولات جهان معاصر است. اين پژوهشكده كه زير مجموعه دانشگاه شهيد بهشتي است با هدف توليد و اشاعه علم و زمينهسازي براي سياستگذاري در حوزه خانواده با رويكرد بين رشتهاي و متمركز بر فرهنگ ايراني- اسلامي فعاليت ميكند و سعي دارد با انجام پژوهشهاي مرتبط با حوزه خانواده و تربيت نيروي انساني متخصص در مقطع تحصيلات تكميلي و جذب هيات علمي از رشتههاي مختلف و مرتبط با خانواده در اين راه قدم برميدارد و در اين راستا از همكاريهاي ملي و بينالمللي
استفاده ميكند.
در بخشي از اين معرفي به اهداف مورد نظر موسسين اشاره ميشود و مواردي از قبيل: شناخت علمي خانواده، فرآيندها و كاركردهاي آن از طريق جلب علايق پژوهشي و حمايت از پژوهشهاي مرتبط با خانواده/طراحي و تدوين سازوكارهاي مناسب براي حل مشكلات و توانبخشي به خانواده/ارايه الگويي از خانواده سالم متناسب با شرايط زماني و مكاني/ دسترسي به يك نظام هدفمند تحقيق و توسعه در حوزه خانواده/تربيت نيروي متخصص (پژوهشگر، آموزشگر، درمانگر) در حوزه خانواده/ ارايه خدمات تخصصي (پژوهشي، آموزشي، درماني)/ ارتقاي سطح همكاريهاي پژوهشي و آموزشي با نهادهاي ملي و بينالمللي/ مشاركت در امر سياستگذاري براي استقرار خانواده سالم وجذب نيرو در رشتههاي مرتبط با خانواده مهمترين اهداف تشكيل اين پژوهشكده عنوان شده است.
حال پرسش اين است كه دستاوردهاي اين نهاد دانشگاهي در راستاي اهداف مربوطه چيست و اين دستگاه آيا به آموزش و پرورش هم
راهكارهايي داده است؟