سيد داوود آقايي، استاد دانشگاه در گفتوگو با «اعتماد»:
دوره رياست ايران بر « عدم تعهد»
از ساير دورهها موفقيتآميزتر بوده است
محمد ابراهيم ترقينژاد
صبح ديروز، حسن روحاني براي شركت در اجلاس سران كشورهاي جنبش عدمتعهد عازم قاره امريكا شد. درحالي هفدهمين نشست سران عدمتعهد از امروز در مارگريتاي ونزوئلا آغاز شد كه نشست وزيران امور خارجه عدم جنبش از روز پنجشنبه و با رياست محمدجواد ظريف آغاز شد. وزير امور خارجه سخنان خود را معطوف به دو چالش مهم اين روزهاي جنبش عدمتعهد كرد: همبستگي اعضا و ديگري، خشونت افسارگسيخته امروز. در اين راستا، رييس دستگاه ديپلماسي گفت: اجلاس منظم عدمتعهد فرصت خوبي را براي اعضا جهت بحث و بررسي چالشهاي فرارو به ويژه در اين مقطع حساس فراهم ميكند. وي افزود: امروز مداخله در امور داخلي كشورها، اشغال و افراطگرايي تهديدات بيسابقهاي را نهتنها متوجه صلح، امنيت و توسعه جهاني كرده بلكه متاسفانه همبستگي اعضاي عدمتعهد را نيز در معرض تهديد قرار داده است. ظريف افزود: در اين شرايط دشوار و چالشبرانگيز، خويشتنداري و پايبندي كامل به حقوق، مقررات و هنجارهاي بينالمللي و اصول منشور مللمتحد امري ضروري است. وي افزود: افراطگرايي خشونتبار و تروريسم، همراه پيامدهاي ناگوار آن از جمله درگيريهاي رو به تزايد و بحرانهاي انساني ناشي از آن در زمره تهديدات بسيار جدي است كه توجه جديتر ما در عدمتعهد را ميطلبد. همچنين ظريف روز پنجشنبه در حاشيه اجلاس وزراي امورخارجه با دلسي رودريگز، همتاي ونزوئلايي خود، مشيرا خطاب، كانديداي مصري تصدي پست مديركلي يونسكو، بشار جعفري، نماينده دايم سوريه در سازمان ملل متحد و وزير امور خارجه كره شمالي ديدار و رايزني كردند.
در خصوص وضعيت كنوني جنبش عدمتعهد در آستانه هفدهمين نشست سران كشورهاي عضو و همچنين عملكرد چهار ساله ايران، با سيد داوود آقايي، استاد دانشگاه گفتوگويي داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
جنبش عدم تعهد در شرايط كنوني كه نظام بينالمللي از حالت دوقطبي خارج شده است،آيا همچنان يك جنبش مستقل از قدرتهاي بينالمللي است؟
لازم است در ابتدا اشارهاي به فلسفه و دليل تشكيل جنبش عدم تعهد داشته باشيم. فلسفه وجودي جنبش عدم تعهد به زمان جنگ سرد بازميگردد كه دو بلوك قدرتمند غرب به رهبري امريكا و شرق به رهبري شوروي سابق وجود داشت و ميان دو بلوك رقابتهايي در عرصههاي علمي، فرهنگي، تسليحاتي، سياسي و اقتصادي برقرار بود. در گردونه اين رقابت، كشورهاي ديگر بايد به يكي از اين دو بلوك ميپيوستند و وابسته به آن ميشدند اما از دهه 50 ميلادي به اين سو، كشورهايي پيدا شدند كه به دنبال راه سومي بودند. به عبارت ديگر، اين راه سوم عدم وابستگي به يكي از اين دو بلوك محسوب ميشد. اين كشورها مصمم بودند كه بدون وابستگي محض به بلوك شرق و غرب، خود مستقلانه تصميم بگيرند. با اين حال، با فروپاشي شوروي سابق در ابتداي دهه 90، جنبش عدم تعهد نيز فلسفه خود را زيرسوال رفته ميديد. در اين زمان شاهد بوديم كه برخي از نظريهپردازان غربي از پايان تاريخ صحبت ميكردند و ميگفتند چارهاي جز پيوستن همگان به جهان ليبرال وجود ندارد. از طرفي، سازمانهايي مانند ناتو نيز وجود داشت كه هرچند متعلق به عصر جنگ سرد بود و با هدف رويارويي با شوروي سابق شكل گرفته بود ولي همچنان موجوديت خود را از دست نداده و اهداف جديدي را براي خود تعريف كرده بود. همين مساله موجب شد تا در نشست سال 1992 در اندونزي بحثهاي مهمي صورت بگيرد. كشورهاي مختلف طي جلسات متعدد نظرات خود در قبال وضعيت جديد جهاني را مطرح كردند. نتيجه اين گفتوگوها حاكي از آن بود كه جنبش عدم تعهد نه تنها موفق به حفظ هويت خويش شد بلكه توانست برخي اهداف را هم براي خود تعريف كند. با اين حال، درباره اينكه تا چه اندازه اعضاي جنبش عدم تعهد توانستهاند مستقل بمانند، نظرات مختلفي وجود دارد. من فكر ميكنم به دليل آنكه امروزه كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد به قدرتهاي بزرگ وابسته شدهاند، ديگر نميتوان از ماهيت كاملا مستقلانه اين جنبش سخن گفت. البته تا قبل از فروپاشي شوروي سابق، برخي اعضاي عضو جنبش عدم تعهد گرايشاتي به برخي قدرتها داشتند ولي اين روند امروز آشكارتر شده است.
در شرايط كنوني جنبش عدم تعهد چه مسائلي را مورد پيگيري خود قرار داده است؟
جنبش عدم تعهد يك نهاد چند بعدي است. اعضا تلاش ميكنند تجارب خود را در اختيار كشورهاي ديگرقرار دهند و از آنها در عرصههاي سياسي جهاني حمايت كنند. اعضا ميتوانند در عرصههاي مختلف با يكديگر همكاريهايي داشته باشند ولي من ارزيابي مثبتي از عملكردشان ندارم. اينكه اين جنبش تا چه اندازه فعال بوده است، من جنبش عدم تعهد را منفعل ميدانم كه كارايي چنداني نداشته است.
چه مسائلي منجر به اين انفعال شده است؟
رويكردهاي مختلف اعضا، وابستگي بسياري از اعضا به قدرتهاي جهاني، پراكندگي اعضا در قارههاي مختلف، مشكلات و بحرانهاي اقتصادي اعضا، ساختارهاي سياسي مختلف و گاه متضاد با يكديگر دست به دست هم دادهاند تا جنبش عدم تعهد در شرايط كنوني نتواند قدرت چنداني داشته باشد. من در عرصه سياسي مثالي بزنم و آن، اين است كه در عرصههاي بينالمللي كشورهاي مختلف سعي ميكنند براي پيشبرد امورشان آراي كشورها و قدرتهاي متوسط و كوچك را به سمت خود جلب كنند. به همين خاطر، آنها سعي ميكنند تا اين كشورها را از روشهاي مختلف- از تهديد يا تطميع- به خود نزديك كنند و اينگونه آرايشان را به دست آورند. بسياري از اين كشورها كه خريداري ميشوند، همين كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد هستند.
ايران به مدت چهار سال رياست جنبش عدم تعهد را برعهده داشت. تا چه اندازه ايران در اين دوره توانست به خواستها و مطالبات جنبش عدم تعهد جهت بدهد؟
نكته مهمي كه وجود دارد، اين است كه نميتوان چشم اميد چنداني به جنبش عدم تعهد داشت. به عبارت ديگر، ما نبايد از جنبش عدم تعهد انتظار معجزه داشته باشيم؛ چه در دوران جنگ سرد و چه در دوره پساجنگ سرد. جنبش عدم تعهد يك جنبش يكدست و يكپارچهاي نيست؛ هم ايران عضو است و هم عربستان. هم كشورهايي هستند كه بهترين رابطه را با فلسطين دارند و هم كشورهايي كه بهترين رابطه را با اسراييل دارند. 122 كشور با رويكردهاي مختلف و گاه متضاد وجود دارند كه از يكديگر هم پراكنده هستند. اينها نشانه ناكارآمدي است. فقدان رهبري و عدم مشخص بودن اهداف در دوره پساجنگ سرد هم موجب شده تا جنبش عدم تعهد نتواند از كارآمدي لازم برخوردار باشد و بتواند اهداف بنيانگذاران خود را دنبال كند. در چنين شرايطي هم نبايد انتظار داشته باشيم كه ايران بتواند معجزه بكند. البته ايران در دوره رياست خود تلاشهاي بسياري براي فعالتر و بهروزتر كردن اين جنبش انجام داد ولي به دليل ضعفهاي دروني و ساز ناهمراه برخي اعضا، ايران هر چقدر هم تلاش بكند، نميتواند همه 122 كشور را به صورت يكسان با خود همراه بكند. لازم است بار ديگر تاكيد كنم ايران در دوره خود از ساير دورههاي ديگر موفقتر و فعالانهتر عمل كرد. شما بايد دوره ايران را با دوره رياست پيشينش يعني دوره رياست مصر ارزيابي كنيد. حسني مبارك در آن زمان رييسجمهور مصر بود، مصري كه وابسته به غرب بود و همين مسائل وابستگيها موجب ميشد تا توان تاثيرگذاري جنبش عدم تعهد نيز بسيار كاهش يابد. ايران در دوره خود تلاشهاي بسياري در عرصههاي مختلف به خصوص در سازمان ملل انجام داد ولي به دلايلي كه ذكر كردم نبايد فكر كنيم كه ايران ميتوانست معجزهاي ايجاد كند. همچنين ساختار نظام بينالملل هم اجازه تحرك بيشتر را به جنبش عدم تعهد نميدهد.
تا چه اندازه تنش ميان تهران و رياض موجب شده تا اختلافات در ميان اعضاي جنبش عدم تعهد نيز افزايش يابد؟
جنبش عدم تعهد هميشه تلاش كرده از اختلافات ميان اعضاي خود بكاهد ولي با وجود اين تلاشها، بيترديد اختلاف ميان اعضاي موثر ميتواند منجر به افزايش اختلاف و دوري بيشتر اعضا از يكديگر شود. عكس همين مساله نيز صدق ميكند. در اين مساله، به همان اندازه كه ايران بر كشورهاي آسياي شرقي، اسلامي و امريكاي لاتين نفوذ دارد، عربستان نيز در برخي اعضاي جنبش به خصوص برخي اعضاي مسلمان و كشورهاي آفريقايي نفوذ دارد و ميتواند آنها را با خود همراه سازد. در شرايطي كه ميان دو قدرت تنشي وجود داشته باشد، همين مساله موجب ميشود تا ديگر اعضا نيز تحت تاثير اين مساله قرار بگيرند.
حمايتهاي اين جنبش ازايران در پرونده هستهاي چه كمكي در عرصه مذاكرات هستهاي ميكرد؟
آنها در 12 سالي كه پرونده هستهاي ايران مطرح بود، در مقاطع مختلف از ايران حمايت ميكردند. همچنين ايران هم در اين پرونده به دنبال آن بود تا از توان و ظرفيت موجود آنها استفاده بكند و در مقاطعي نيز توانست از آراي آنها در محكوم ساختن نحوه برخورد كشورهاي غربي در قبال پرونده هستهاي ايران استفاده كند. ما مشاهده ميكرديم كه جنبش عدم تعهد بيانيههاي خوبي در شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي و همچنين مجمع عمومي و شوراي امنيت سازمان ملل در راستاي حمايت از ايران صادر ميكردند و همين مساله موجب ميشد تا حدود زيادي فشارهاي كشورهاي غربي از ايران كاسته شود. از طرفي، اين بيانيهها فضاي رواني و تبليغاتي خوبي را براي ايران فراهم ميكرد تا بگويد كه اكثريت كشورهاي دنيا از برنامه هستهاي او حمايت ميكنند و تنها چند قدرت با اين مساله مخالف هستند.
از مسائل جنبش عدم تعهد، مساله خلع سلاح است اما جنبش عدم تعهد در اين امر موفقيتهاي چنداني نداشته است. دليل اين امر چه بوده است؟
مساله خلع سلاح يكي از مهمترين وظايف ذاتي سازمان ملل و سازمانهايي مانند آژانس بينالمللي انرژي اتمي است. همانطور كه گفتيد اين مساله از اهداف جنبش عدم تعهد هم محسوب ميشود. رسيدگي به اين مساله نيز نيازمند حضور در اركان مختلف نهادهايي همچون سازمان ملل و آژانس است ولي بايد دانست آنچه در حرف زده ميشود لزوما در عمل رخ نميدهد. ما در عرصه بينالمللي قدرتهاي تسليحاتي داريم كه منافع و حيات آنها در مساله خلع سلاح است. آن قدرتها در اركان مهم سازمان ملل و آژانس حضور دارند و نقش اصلي را در مساله عدم خلع سلاح بازي ميكنند؛ به اين شكل كه آنها سعي ميكنند تا آراي كشورهاي ديگر را خريداري كنند و آن كشورها را به خود نزديك كنند.
عملكرد جنبش عدم تعهد در باره فلسطين چگونه بوده است؟
در زماني كه كشورهاي اسلامي و عربي بايد در خط مقدم مقابله با تجاوزگري اسراييل باشند اما آنها به جاي برخورد و مقابله، به فكر آن هستند تا روابط پنهاني خود را علنيتر كنند و آن را به مسالهاي عادي مبدل سازند و از طرفي، كشورهاي ديگر را هم به سازش و برقراري رابطه دعوت ميكنند. در چنين شرايطي چگونه ميتوان انتظار داشت تا جنبش عدمتعهد اقدام خاصي بتواند بكند. با اين حال، ايران به بهانههاي گوناگون و در تريبونهاي مختلف نسبت به مساله فلسطين و تجاوزگريهاي اسراييل ابراز نگراني كرده است. از طرفي، به دليل پراكندگي، اختلافنظر ميان اعضا و اعمال فشارهايي كه به آنها ميشود، ما نبايد انتظار داشته باشيم كه اين جنبش ميتواند اقدام خاصي را بكند.