رهبر معظم انقلاب در ابتدای درس خارج فقه بر پرهیز از ایجاد دوقطبی در کشورتاكيد كردند
گفتیم،صلاحنمیدانیم شرکت کنید
گروه سياسي
رهبر معظم انقلاب در جلسه درس خارج فقه روز گذشته خود فرمايشاتي داشتند كه متن آن به شرح زير است:
بسماللهالرحمنالرحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصلوه و السلام علي سيدنا محمد والله الطاهرين سيما بقيه الله في الأرضين.
دنباله حديث قبل از جناب ابيحمزه ثمالي از حضرت سجاد (سلاماللهعليه) كه فِقراتي از اين حديث را در روزهاي قبل خوانديم. «إن زُكي خاف ما يقولون»
حالا قبل از آني كه اين فقره را عرض بكنم، اين تذكر را، توجه را بدهم كه از مطلبي كه ما ديروز در ذيل اين فقره قبلي گفتيم مثل اينكه سوءبرداشت شده، بعضيها سوءتلقّي كردند. خب حالا سوءبرداشت فينفسه چيز مشكلي نيست. لكن وقتي كه اين منتهي بشود به بگومگو و به خصوص در اين فضاي مجازي و اين يك چيزي بگويد، آن يك چيزي بگويد، مايه كدورت و دلچركيني برادران مومن از يكديگر بشود آنوقت اين چيز بدي است. بنده حقير كه اين همه اصرار دارم بر وحدتِ قلوب و حركت در مسير واحد و اتحاد نيروهاي كشور، به خصوص نيروهاي مومن و انقلابي، خداي نكرده يك چيزي آدم بگويد كه مايه اختلاف بين نيروها بشود، اين را به خدا پناه ميبريم. نبايد اين چيزها را مايه اختلاف قرار داد. خب بله، يك نفري، يك آقايي آمده پيش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال كشور به ايشان گفتم كه شما در فلان قضيه شركت نكنيد. نگفتيم هم شركت نكنيد، گفتيم صلاح نميدانيم ما، شما شركت كنيد. اين را گفتيم. خب يك چيز عادي است. انسان بايستي آن چيزي را كه ميبيند و ميفهمد و فكر ميكند كه به نفع برادر مومناش است بايد به او بگويد ديگر. ما هم اوضاع كشور را خب، غالباً بيشتر از اغلب افراد آشنا هستيم. آدمها هم، به خصوص آدمهايي كه صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بيشتر و بهتر از ديگران ميشناسيم. با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع كشور به يك آقايي انسان توصيه ميكند كه آقا شما اگر در اين مقوله وارد شديد، اين دو قطبي در كشور ايجاد ميشود. دو قطبي در كشور مضر است به حال كشور. من صلاح نميدانم شما وارد بشويد. بله، اين چيز خيلي مهمي كه نيست. اين يك چيز خيلي طبيعي است، خيلي ساده است. بله، ما اين توصيه را به يكي از آقايان، به يكي از برادران كرديم. خب حالا اين مايه اختلاف بشود بين برادران مومن، يكي بگويد فلاني گفته، يكي بگويد نگفته، يكي بگويد چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا اين هم پشت بلندگو.(۱) دشمنان هم كه گوش خواباندند استفاده كنند. ببينيد، حواستان جمع باشد. خب به راديوي «فردا» يا راديوي «بيبيسي» چه ارتباطي دارد اين قضيه؟ ميپردازند، بحث ميكنند، تحليل ميكنند، علت چيست، چرا گفتند، اين چيست معنايش؟ اين معنايش اين است كه دشمن ميخواهد استفاده كند. ما چهكار بايد بكنيم؟ ما بايد نقطه مقابل دشمن حركت بكنيم. يعني مطلب خيلي عادي است، همينطور كه بنده عرض كردم. خب شما برادر مومن من هستي. يك چيزي را به مصلحت شما ميدانم، ميگويم به شما. اين اشكالي كه ندارد ظاهراً. چيز خوبي است. لازم هم هست شرعاً. لازم هم هست خيرخواهي. «النّصيحه لِلمُومنين» يا «لِلإخوهِ المُومنين» يا «لأئمّه المومنين» در همه صور. اين يك چيزي خوبي است ديگر. انسان بايد نصيحت كند. نصيحت يعني خيرخواهي. من به جنابعالي كه مثلاً آقاي آشيخ عبدالعالي اسمتان است من باب مثال علاقهمندم. ميدانم شما اگر وارد اين مقوله شدي به ضررت است. به ضرر كشور هم هست. به شما ميگويم وارد نشو. نميگويم هم وارد نشو. امر و نهي نيست. حالا بعضي گفتند آقا دستور دادند، امر كردند، نه، گفتيم صلاح نميدانيم. من صلاح نميدانم. اين چيز خوبي است. اين چيز بدي نيست. ايني هم كه حالا بگويند كه فلاني [رهبري] تحت تاثير زيد و عمرو و بكر و... است؛ نه، اين حرفها چيست؟ بنده از زيد و عمرو و بكر و اينها هم بيشتر اطلاع دارم، هم انگيزه بيشتر دارم. آنچه كه واقعاً مصلحت باشد، آنچه كه مصلحت بدانم بيني و بينالله، ما بايد به خدا جواب بدهيم. يكي از دعاهايي كه دايماً بايد امثال بنده و شما بكنيم اين است، «واسْتعمِلْني لِما تسْألُني غداً عنه» فردا از ما سوال ميكنند. چرا فلان چيز را گفتيد، چرا نگفتيد. از نگفتيد هم سوال ميكنند. فقط از گفتيد نيست. چرا فلان كار را كرديد، چرا نكرديد. از نكرديد هم سوال ميكنند. بنابراين نه، ما اين فقرهاي كه ديروز معنا كرديم ناظر به اين قضيه اصلاً نبود. داشتيم حديث را معنا ميكرديم مثل اينكه امروز هم حديث را معنا ميكنيم. آن قضيه هم همينطور است كه عرض كرديم. بين برادران مومن اختلاف سر اين چيزها هيچ مصلحت نيست. شما يك چيزي بگوييد، آن يك چيزي بگويد، آن يك چيزي بگويد. يك نفر سومي هم منتظر باشد، به مجردي كه شما با هم دعوا كرديد، او بيايد از ميانه سود خودش را ببرد؛ بردارد ببرد. اينها را بايد مراقب بود. امروز كشور به اتحاد نيروها احتياج دارد. به خصوص نيروهاي مومن. نيروهاي پاي كار. سعي كنند از اين چيزها اختلاف به وجود نياورند.
۱- خنده معظمله و حضار