• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3655 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۳ آبان

ايران در ميان توفان

چهارمين پسر فتحعلي‌شاه «عباس‌ميرزا» در سال 1303 در قصبه (نوا) از توابع لاريجان قدم به دنيا گذاشت و
فتحعليشاه نام او را عباس‌ميرزا گذاشت و او را بسيار دوست داشت. عباس‌ميرزا بر خلاف پسران ديگرش در دوران كودكي، طفلي مريض‌المزاج و فوق‌العاده مودب و محجوب بود و در سن
10 سالگي به درد مفاصل و استخوان مبتلا شد. او در كودكي بسيار مورد علاقه آقا محمد خان قاجار سرسلسله سلاطين قاجار بود و خود تعليمات نظامي مخصوص را به او مي‌آموخت. عباس‌ميرزا ضمن فرا گرفتن تعاليم مختلف و روش‌هاي گوناگون فنون سواري و جنگ در ايام فراغت به مطالعه كتاب مي‌پرداخت و با برخي زبان‌هاي شرقي آشنا شده بود.
ولايتعهدي و ازدواج عباس‌ميرزا
فتحعليشاه در سال دوم سلطنت، مجلس با شكوهي ترتيب داد و جمع كثيري از بزرگان را دعوت كرد تا در زمينه تفويض وليعهدي به عباس‌ميرزا نظر دهند. در اين مجلس، عموم بزرگان و سران قاجار نسبت به شجاعت و امتيازات برجسته عباس‌ميرزا و درايت و قابليت او
اتفاق نظر داشتند و فرداي آن روز شاه او را به حكومت آذربايجان تعيين مي‌كند. فتحعليشاه پيش از عزيمت نايب‌السلطنه به آذربايجان به فكر ازدواج براي فرزند خود برآمد و به همين لحاظ پس از آنكه با عباس‌ميرزا در اين زمينه صحبت كرد، دختر ميرزا محمدخان دولوي قاجار را كه از زعماي طايفه قاجار بود به نام «خرده‌خانم» براي وي نامزد كرد و اين از لحاظ سياسي نيز براي ايل قاجار اهميت فراوان داشت كه وصلت عباس‌ميرزا درون‌ايلي باشد و به اين ترتيب عباس‌ميرزا روانه آذربايجان شد.
عباس‌ميرزا و حكومت آذربايجان
اواخر ماه ذي‌الحجه، 1213 هـ ق عباس‌ميرزا به شهر تبريز وارد شد. او خوشحال بود كه توانسته اين سفر طولاني را پشت سر بگذارد، كليه حكام شهرها، امرا و سران عشاير و طوايف و همه بيگلربيگيان كه از مدت‌ها پيش انتظار او را مي‌كشيدند در دروازه تبريز اجتماع كرده بودند، او پس از ورود به اين سرزمين دست به اصلاحاتي در آذربايجان زد، عباس‌ميرزا به كارهاي ديواني نظم و ترتيبي خاص داد و طرز جمع‌آوري ماليات و عوايد دولتي را سامان داد. عباس‌ميرزا دستور داد شهرهاي مهم آذربايجان، از جمله اردبيل، خوي، مراغه و غيره از شكل و صورت‌هاي قبلي خارج شوند و مخصوصا ترتيب خيابان‌ها و عمارات دولتي به طرز نوين احداث شود. او در شهر تبريز بناها و ساختمان‌هاي عمومي و گردشگاه‌هاي مختلفي را ايجاد كرد و دستور داد اماكن و باغ‌هاي عمومي مفرح و دل‌انگيزي در داخل شهر تبريز ساخته شود.
عباس‌ميرزا و جنگ‌هاي 10 ساله ايران و روسيه
بعد از فتح گرجستان به وسيله روسيه تزاري، كشمكش‌ها بين ايران و روس آغاز شد و جنگ با روسيه با هدف فتح گرجستان چندان آسان به نظر نمي‌رسيد، حال كه انگليسي‌ها رغبتي براي كمك كردن‌ نشان نداده بودند بايد در جست‌وجوي متحد ديگري مي‌بود و چون كشور فرانسه با روسيه در حال جنگ بود، دولت ايران از ناپلئون تقاضاي كمك كرد و او نيز به خاطر دستيابي به هند درصدد اتحاد با ايران بود.
در آغاز جنگ، پيروزي از آن قشون ايران و نايب‌السلطنه عباس‌ميرزا بود ولي بعد نيروهاي روسي به اتكاي توپخانه مجهز خود، نيروهاي ايراني را به عقب راندند و از طرفي فرانسوي‌ها كه با روس‌ها صلح كردند، با ميانجيگري بريتانيا دو طرف را به مذاكره براي پيمان صلح كشانيد كه سرانجام در 14 اكتبر 1813 (22 مهر 1192) در دهكده گلستان به امضا رسيد، عباس‌ميرزا آن را فقط آتش‌بسي موقت مي‌دانست و خود را براي جنگي ديگر آماده مي‌كرد. در اين زمان حكومت ايران ابوالحسن‌خان شيرازي سفير سابق ايران در لندن را به سنت‌پترزبورگ فرستاد تا درخواست كند كه به تصحيح خطوط مرزي اقدام شود، اما وزير خارجه روسيه درخواست ايران را رد كرد، با وجود اين‌گونه رفتار سرد و دوپهلو از جانب دولت روسيه و فشار روحانيون و اينكه در مه 1826 (ارديبهشت 1205) سپاهيان روسيه ميرك محلي در خانات ايروان را اشغال كردند و ايرانيان نيز در برابر، درياچه گوكچا را گرفتند، اين بهانه جنگ‌هاي دوم ايران و روس شد كه در آغاز، سپاه ايران موفقيت‌هاي زيادي به دست آورد اما به خاطر كمي تجهيزات، سپاه ايران شكست خورد و در تركمنچاي عهدنامه ديگري بر ايران تحميل شد كه علاوه بر شهرهايي كه در پي عهدنامه گلستان از ايران جدا شده بود شهرهاي جديدي به همراه غرامت 20 ميليون روبلي به ايران تحميل شد.
 سرانجام عباس‌ميرزا
ساليان متمادي بود كه يك بيماري مزمن كه دستگاه گوارشي و كليه‌هاي عباس‌ميرزا را مورد حمله قرار داده بود، مزاج  او  را از حال اعتدال خارج ساخته و باعث شده بود او از لحاظ بنيه ضعيف شود و لزوم مداوا و درمان فوري و مستمر را ايجاب مي‌كرد ولي متاسفانه اشتغالات جنگي و سياسي اجازه استراحت و معالجه را به او نمي‌داد و معالجات طبيب او كورمك نيز موثر واقع نشد و بعد از برگشت از زيارت حضرت رضا(ع) در سال 1249 هـ دچار استفراغ‌هاي پي‌درپي گرديد كه مربوط به كبد او مي‌شد و احتمالا با‌ سم مسموم شده بود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون