لزوم توجه به شعار رياستجمهوري در حوزه فرهنگ و هنر
پيروز ارجمند
مديركل پيشين دفتر موسيقي وزارت ارشاد
طبعا استعفاي من در دوران وزارت آقاي جنتي از مسووليتي كه بر عهده داشتم نشان از يك نوع ناهماهنگي بين من و آقاي جنتي و معاونت هنري بود. همان زمان در رسانهها اعلام كردم كه اين استعفا به دليل دخالتهايي بود كه در مجموعه موسيقي توسط افراد صورت ميگرفت و اين مجموعه درباره آن نميتوانست كاري انجام دهد. آقاي جنتي اگر چه جزو مديران سرآمد و ارزشمند بودند اما قدرت ايشان بيشتر از معاونتهايشان ميآمد و آقاي جنتي به عنوان راس هرم اين مجموعه قدرت لازم را آنچنان كه بايد و شايد نداشتند و بعضا از قدرت لازم داده شده استفادهاي نميكردند. اين تعبير وجود داشت كه ايشان تمام مسووليتها را به معاونتها دادهاند و به اين صورت كمتر اتفاق ميافتاد كه آقاي جنتي به عنوان فصلالخطاب در مورد مسائل اظهارنظر كنند. مسائل زيادي در اين مدت در حوزه موسيقي و ديگر حوزههاي فرهنگ و هنر رخ داد. از جشنواره موسيقي فجر گرفته تا اركسترهاي سمفونيك و ملي و حتي نگرانيهايي كه در مورد خروج تابلوهاي گنجينه موزه هنرهاي معاصر تهران وجود دارد از جمله مواردي بودند كه هيچوقت آقاي جنتي در مورد آنها نظر نهايي را ندادند. با اين وجود اگر چه ايشان در بخش مديريت منابع انساني در وزارتخانه و توسط همكارانشان نمره قبولي ميگيرند اما در بخش مديريت فرهنگي با توجه به شجاعت و جسارت لازمي كه انتظار ميرفت نمره قبولي نميگيرند. بارها شاهد بوديم كه مواردي تصميماتشان واقعبينانه نبود. نمونه آن برگزاري كنسرتها در قم يا مشهد بودند كه يك خواسته قانوني بود و در سالهاي قبل هم چنين اتفاقي ميافتاد. اما اين برخورد كه قرار باشد به يكباره جلوي يك جريان قانوني، سالم و رو به جلو در موسيقي توسط وزير گرفته شود موضوعي بود كه در مجموعه دورههاي مديريتي وزراي قبلي تقريبا بيسابقه بود. اينها مواردي بودند كه من در عين احترام و ارادتي كه براي آقاي جنتي قايل هستم به عنوان ضعفهاي مديريتي ايشان محسوب ميكنم. اما ايشان نكات مثبتي هم در كارنامهاش داشت از جمله در بحث صدور مجوزها و تاكيدي كه روي اين موضوع داشتند. اما همين نقاط ضعف در ماههاي اخير در ديگر حوزهها هم ديده و باعث شد تا هنرمندان حوزه تجسمي و تئاتر هم نسبت به اقدامات آقاي جنتي موضعگيري كنند. ايشان در هيچكدام از اين موارد پاسخگو نبودند و اين عدم پاسخگويي به نظر من يكي از عمدهترين نقاط ضعف ايشان بود. اما آقاي صالحياميري را سالهاست كه ميشناسم. يكي از كارهاي باارزش ايشان نوشتن كتاب «ديپلماسي فرهنگي» است؛ كتابي باارزش در حوزه فرهنگ و هنر كه نشاندهنده شخصيت فرهنگي آقاي صالحي اميري است. با پيشنهاد ايشان به عنوان گزينه وزارت ارشاد به نظر ميرسد كه ما با يك شخصيت فرهنگيتري نسبت به آقاي جنتي كه بيشتر ديپلمات بودند سروكار داشته باشيم. از طرفي كتابخانه ملي هميشه به عنوان مركزي بوده كه گذر از آن به پستهاي بالاتر و تجربههايي مثل وزارت تجربه شده است. اين قرعه حالا به نام آقاي صالحي اميري با احاطهاي كه در حوزه فرهنگ دارد، افتاده و به شخصه اميدوارم ايشان به عنوان يكي از گزينههاي مناسبي كه براي وزارت وجود دارند انتخاب شود. به شخصه معتقدم آقاي صالحي اميري بايد از ظرفيت و امكاني كه در حال حاضر در دولت تدبير و اميد وجود دارد بيشتر استفاده كنند. ما در اين حوزه حمايت قاطع رييسجمهوري را از سياستهاي وزارتخانه داريم. اين حمايتي بود كه آقاي جنتي از آن استفادهاي نكرد. نكته ديگر توجه به خواسته اهالي فرهنگ و هنر است. گمان ميرود يكي از خواستههاي اهالي فرهنگ و هنر از آقاي صالحي اميري تغييرات ايشان در مجموعه معاونتها، مخصوصا معاونت فرهنگي باشد. اين تغييرات به گمان من وزارتخانه را از شرايط بحران خارج خواهد كرد. در كنار آن رسيدگي به وضعيت بنياد رودكي و كنسرتها، همچنين توجه به موسيقي نواحي كه سالهاست مهجور مانده و بودجهاي كه در اختيار دفتر موسيقي وزارت ارشاد قرار ميگيرد است. اين بودجه تقريبا نه تنها روشن نيست بلكه ناكافي هم هست. اما اصليترين خواسته از آقاي صالحي اميري را ميتوان به رسميت شناختن هنرمندان دانست و اينكه اجازه بدهند هنرمندان در فضاي آرامي به كارشان ادامه بدهند. من فكر ميكنم يكي از مواردي كه آقاي صالحي اميري بايد به آن توجه زيادي نشان بدهد شعار رياستجمهوري است؛ تلاش در جهت اينكه به جاي فرهنگ دولتي به داشتن دولت فرهنگي كمك كنند. اين شعاري است كه در دوره آقاي جنتي به نحو احسن به آن عمل نشد. با اين شرايط ميتوان اميدوار بود كه وزارت ارشاد از يك مجموعه صرفا ارشادي به وزارتي فرهنگي و هنري اعتلا پيدا كند.