فشار از بالا براي جامعه انسجام در پي دارد
امانالله قراييمقدم
جامعهشناس
اينكه مردم جامعه ما از يك طرف گرفتار دروغ و ريا و ناهنجاريهاي فرهنگي هستند يك بحث است و اين موضوع كه در مواقعي كه همنوعشان احتياج به كمك دارد، به او كمك ميكنند بحث ديگري است. البته اين دو موضوع در كنار هم قرار دارند. بنابراين ما بايد از دو منظر به اين موضوع و پديده اجتماعي توجه كنيم. در پديده دروغگويي و ريا در جامعه بحث سياسي دخيل است و در موضوع كمك به همنوع و اهداي عضو بحث انساني دخالت دارد. پديده اول ريشه تاريخي دارد اما پديده دوم موضوعي انساني است كه از لحاظ سنتي و ديني هم در تاريخ ما وجود داشته است. دروغگويي و ريا بر ميگردد به نظام سياسي كه در طول تاريخ كشور ما گرفتار آن بوده است. حكومتهاي مونارشي، پادشاهي و تماميتخواه باعث شدهاند كه مردم دروغگو و رياكار رشد كنند. چرا كه هر كس زبان دراز ميكرده زبانش را ميبريدند. به قول سعدي «زبان بريده به كنجي نشسته صم بكم// به از كسي كه نباشد زبانش اندر حكم» اما بخش دوم ماجرا بر ميگردد به سنتهاي ملي ما، كه به ايثار، كمك، وقف و دستگيري از مستمندان مربوط ميشود. اهداي عضو و چنين همكاريها و همياريهاي مردم بحثي انساني است كه ريشه در سنت ايراني و ديني ما دارد. زماني كه جوامع به علت فشار از بالا وارد دوران صميمت دروني ميشوند، دچار همبستگي و انسجام دروني ميشوند. در اين زمان هر وقت كه لازم باشد و پنجرهاي براي كمك به همنوع به وجود بيايد مردم از آن استقبال ميكنند. دليل استقبال از اين اتفاقات از سوي مردم بر ميگردد به اين موضوع كه در اين مواقع دولت و حكومت هيچ نقشي ندارند و اين «ان.جي.او»ها و مردم هستند كه به همنوعهاي خود كمك ميكنند و از آنجايي كه اين نهادها دولتي نيستند و حسابشان از نهادهاي قدرت جداست، مردم از آنها استقبال ميكنند.