• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3689 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۱۸ آذر

سندروم خاطرات نامعتبر

اسدالله امرايي

«برگه دراز چاپ مي‌شد، پدرم عينكش را روي پيشاني مي‌گذاشت و به نوار اعداد زل مي‌زد. مادرم هر روز صبح موهايش را گيس مي‌كرد و شب‌ها آن را باز مي‌كرد و شانه مي‌زد. من به همه اين خاطرات مشكوكم. گاهي تصور مي‌كنم آن مرد، با عينك روي پيشاني، كارپرداز شركت است كه يك ماشين‌حساب قديمي كرم‌رنگ دارد و موقع حساب و كتاب عينكش را روي پيشاني يا روي سرش مي‌گذارد، يا آن زن كه به شكلي منظم هر روز صبح موهايش را گيس مي‌كند و هر شب پيش از خواب بازشان مي‌كند، قهرمان يكي از فيلم‌هاي سياه و سفيد موزيكال است. اسمش را گذاشته‌ام سندروم خاطرات نامعتبر! ممكن است يكي از بيماري‌هاي جذاب اعصاب و روان باشد.» نشر هيلا، رمان سندروم زندگي نامعتبر ميثم خيرخواه را منتشر كرده است. خيرخواه در اين رمان به داستان زندگي مردي به اسم رضا پارسي‌پور مي‌پردازد كه ميانسال است و شخصيت منفعلي دارد، اما در مسير حوادث تبديل به يك ياغي قهرمان مي‌شود. شخصيتي كه در دور و اطراف خودمان نمونه‌هاي آن كم نيست و نويسنده با هوشمندي سراغ موضوع رفته. نشر نو، رمان «يك سرباز خوب» اثر فورد مادوكس فورد را با ترجمه زهرا نصراللهي منتشر كرده است كه به واقع نخستين رمان انگليسي از نوع مدرن است كه در همه كلاس‌هاي ادبيات انگليسي تدريس مي‌شود. از اين رمان كه در فهرست صد رمان برتر همه دوران‌ها قرار دارد، پيش‌تر ترجمه ديگري به قلم زنده‌ياد ابراهيم يونسي در نشر معين منتشر شده بود. «شادي در آسمان» نوشته شارل فردينان رامو نويسنده سوييسي هم با ترجمه پيروز سيار در نشر نو به بازار كتاب آمده است. اهالي يكي از دهكده‌هاي سوييس، از گور برمي‌خيزند و به خانه‌هاي بازسازي شده خود برمي‌گردند. آدِل فرزند نامشروعش را كه در زندگي ديگر در رودخانه غرق كرده بود، بازمي‌يابد؛ كور بينا مي‌شود؛ معلول راه مي‌رود. ظلم و پول و جنايت ديگر وجود ندارد و خوشبختي و صلح حكمفرما است. گذشته و آينده‌اي وجود ندارد، خاطره‌اي از گذشته و طرحي براي آينده نيز ديگر وجود ندارد. اين رمان پيش‌تر در نشر ني منتشر شده بود. رمان صبحانه در تيفاني اثر ترومن كاپوتي با ترجمه رامين آذربهرام در انتشارات مرواريد منتشر شده است. ترومن كاپوتي از نويسندگاني بود كه در سن جواني وقتي هفده ساله بود به جمع نويسندگان مجله نيويوركر پيوست. صبحانه در تيفاني شهرت جهاني را براي كاپوتي به ارمغان آورد و سبب شد كه نورمن ميلر او را بي‌نقص‌ترين نويسنده نسل خود معرفي كند. «مي‌پرسم مگر مي‌شود برادر، برادر را بكشه؟ آقاي رحيمي مي‌خندد: اين مهم نيست كه نفهمي، كاش دير بفهمي، هر چي ديرتر بهتر. خاطره‌هاي لعنتي مجال نمي‌دهد. نفسم كم آمده است. نمي‌فهمم چرا آقاي رحيمي در مغزم اين همه زنده است. مگر آدم عاشق مرد ژوليده هم مي‌شود؟ گفت: آدم عاشق همه‌چيز مي‌شود. به هر چيزي كه خوب نگاه كني مي‌تواني عاشقش شوي. مثل يك نويسنده كه مي‌تواند عاشق شخصيت‌هايش شود.» مجموعه داستان «مگر مي‌شود هابيل، قابيل را كشته باشد» در انتشارات هيلا منتشر شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون