• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3691 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۲۱ آذر

توسعه سياسي در ايران (6)

گسست در روند حركت دولت استيلا و تكوين دولت رانتيرنفتي

عبدالرسول خليلي استاد علوم سياسي

 


گرايش اساسي سياست و حكومت در ايران در جهت تكوين ساخت دولت استيلا در سال‌هاي بعد از سقوط سلطنت رضاشاه دچار گسست و پارگي شد و در نتيجه منابع قدرت تا اندازه زيادي پراكنده شدند. با فروپاشي سلطنت رضاشاه كار تجديد و بازسازي دولت استيلا از سال 1320 تا 1340 به طول انجاميد. طبعا عامل اصلي تجديد مباني دولت مطلقه استيلا، دربار سلطنتي بود كه طي دوران 20 ساله به تدريج رقباي سياسي را يكي پس از ديگري از صحنه خارج كرد. به ويژه پس از كودتاي 28 مرداد سال 1332 دربار سلطنتي كوشش‌هاي مستمري در جهت از ميان بردن وضعيت پراكندگي منابع قدرت سياسي و ايجاد كنترل متمركز برآنها انجام داد.
تكوين مجدد ساخت دولت استيلا در دوره محمدرضا شاه؛ دولت رانتير نفتي
مهم‌ترين ابزارهاي ساخت قدرت جديد محمدرضا شاه عبارت بودند از: حزب دربار، ارتش، دولت رانتير بر پايه منابع نفتي و بروكراسي متحجر دولتي.
الف – حزب دربار؛ حزب ايران نوين سازمان نوين سياسي بود كه دربار براي اعمال كنترل بر مجلس و حكومت نيز براي اعمال سياست‌ها و اصلاحات خود ايجاد كرده بودند. بنابراين، حزب ايران نوين ابزاري در ساخت جديد قدرت استيلا به شمار مي‌رفت. حزب ايران نوين نخستين حزب درباري بود كه توانست با موفقيت بر مجلس و قوه مجريه مسلط شود و قدرت سياس ي را به دست بگيرد. در دوران قاجار و پهلوي، وزارت دربار نام وزارتي بود كه رابط رسمي شاه و دربار با دولت و مجلس شوراي ملي بود. در سال ۱۳۱۱ با بركناري تيمورتاش از وزارت دربار، اين وزارت به دستور رضا شاه تعطيل شد و در سال ۱۳۱۸ مجددا بازگشايي شد. در زمان ناصرالدين‌شاه منصب وزارت دربار به ايشيك آغاسي معروف بود.
ب- ارتش؛ مهم‌ترين ابزار قدرت، ساخت دولت استيلاي جديد، بي‌شك ارتش و پليس سياسي بود. ارتش كارآمدترين و منضبط‌ترين سازمان قدرت دولت استيلا بود.
پ- درآمدهاي نفتي؛ به عنوان ابزار قدرت سياسي، يكي از مهم‌ترين عوامل رشد قدرت دولت رانتير در دوره پهلوي دوم، صنعت نفت و درآمدهاي ناشي از آن بود كه موجبات بلند پروازي‌هاي شاه را براي تغيير چهره ايران به سوي دروازه تمدن بزرگ و برابري از جنبه اقتصادي و رفاه اجتماعي با كشورهاي صنعتي اروپايي فراهم كرد. در مهرماه 1352/ 1973 شوك اول نفتي واقع شد و قيمت جهاني نفت بيش از چهار برابر افزايش يافت. البته طي سال‌هاي 1352-1342 درآمد نفت ايران رو به افزايش بود. اين افزايش ابتدا به دليل رشد سريع حجم نفت صادراتي و سپس به دليل افزايش نسبتا معتدل قيمت‌ها رخ داد.
اين افزايش به صورتي بود كه عوايد نفت ايران در سال 1342 برابر چهل ميليارد ريال و كمي بيش از 12 درصد توليد ناخالص داخلي بود. اين سهم در سال 1351 به يك‌چهارم توليد ناخالص ملي رسيد. با انفجار قيمت‌هاي نفت در سال 1352، سهم درآمد نفتي در توليد ناخالص ملي به 50 درصد رسيد، هرچند پس از آنكه فرصت كافي براي جذب آن در اقتصاد فراهم شد، اين سهم در سال 1357 به 34 درصد كاهش يافت.
ت- بروكراسي متمركز؛ يكي از ويژگي‌هاي بارز دولت‌هاي مدرن استيلا در همه جا گسترش دستگاه ديواني متمركز شبه بروكراتيك و متحجر بوده است. تاخير توسعه اقتصادي در ايران و احساس ضرورت تحول و نوسازي از اواخر قرن نوزدهم به بعد يكي از انگيزه‌هاي اساسي افزايش قدرت حكومت و پيدايش ساخت دولت استيلا درقرن بيستم را تشكيل داده است. فرآيند تمركز منابع قدرت و پيدايش ساخت دولت استيلا مانع عمده‌اي بر سرراه گسترش مشاركت و رقابت سياسي در هر سطحي ايجاد كرد. انقلاب سفيد اوج فرآيند دراز مدت انباشت و تمركز منابع قدرت سياسي از طريق دربار بود كه تا حدي پايگاه اجتماعي جديدي در بين طبقات متوسط براي سلطنت محمدرضا شاه به وجود آورد، هرچند مجاري مستقل و نهادمندي براي مشاركت آنها درزندگي سياسي ايجاد نكرد. برنامه هدايت شده‌اي كه به اصطلاح انقلاب سفيد نام داشت، بعد‌ها به انقلاب شاه و ملت مشهور شد و با ماموريت اسدالله علم كه از سوي شاه به نخست وزيري منصوب شده بود، به اجرا در آمد. اين طرح در سفر شاه به امريكا در فروردين ۱۳۴۱ پي‌ريزي شد.
يكي از عوامل عمده بي‌ثباتي سياسي و فروپاشي نظام پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن سال 1357 را بايد در ساخت قدرت استيلا كه مانع مشاركت و رقابت سياسي طي ساليان متمادي شده بود، يافت. به ويژه كه يكي از اهداف عمده را مي‌توان رفع موانع مشاركت و رقابت سياسي يعني مخالفت با ساخت قدرت استيلاي شاه دانست. با توجه به اين هدف، مي‌توان پيروزي انقلاب اسلامي را در سال 1357 دنباله جنبش مشروطه دانست كه فرمان آن در14 مرداد 1285 صادر شده بود و منجر به تشكيل مجلس شوراي ملي و تصويب نخستين قانون اساسي ايران شد، هرچند اهداف آن به مراتب با آن متفاوت بود.
توسعه نيافتگي سياسي در دوره محمدرضا شاه پهلوي
شاه هرچند ساختار اجتماعي– اقتصادي را نوسازي كرد، ولي براي توسعه نظام سياسي كشور فعاليتي نكرد. او با اجازه شكل‌گيري گروه‌هاي فشار، براي ايجاد فضاي باز سياسي براي نيروهاي مختلف اجتماعي، ايجاد پيوند ميان رژيم و طبقات قديمي و گسترش پايگاه اجتماعي سلطنت كه عمدتا به علت كودتاي نظامي سال 1332 همچنان پابرجا مانده بود، تلاش چنداني نكرد.
شاه به جاي نوسازي نظام سياسي، قدرتش را همانند پدرش روي سه ستون نيروهاي مسلح ارتش، شبكه حمايتي دربار و ديوان سالاري گسترده و دولتي قرار داد. در زمان
محمدرضا شاه پنج برنامه عمراني به مرحله اجرا در آمد و برنامه ششم عمراني كه تا سال 1361 طراحي شده بود، در حد اعلام سياست‌هاي ابلاغي متوقف ماند و با پيروزي انقلاب اسلامي به مرحله تصويب نرسيد. اين برنامه‌ها در چارچوب انقلاب سفيد و منشور نوزده ماده‌اي آن و برنامه‌هاي عمراني قرار بود به‌طور بلند پروازانه‌اي چهره ايران ر ا تغيير داده و ايران را به دروازه تمدن بزرگ رهنمون سازد كه از جنبه اقتصادي و رفاه اجتماعي با كشورهاي صنعتي اروپايي برابري كند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون