جايگاه تربيتبدني در آموزش و پرورش نيازمند ارتقاي نگرشي و ساختاري
محسن محمدزاده
دبيرتربيتبدني شاغل در اهواز
فعاليتهاي بدني بخش جدا نشدني زندگي بشر است. وجود جنگ و خونريزي در سراسر تاريخ بشر باعث شد بسياري از مردم عهد باستان توجه ويژهاي به قواي جسماني و فعاليت بدني داشته باشند. بر همين اساس بسياري از جوامع، بسته به فلسفه و جهانبيني حاكم بر جامعه شان انجام فعاليتهاي بدني را در برنامه تربيتي خود قرار دادند. با رشد و پيشرفت بشر نقش فعاليتهاي بدني نه تنها كمرنگتر نشد بلكه بسياري از دانشمندان و پژوهشگران بر آن شدند تا از فعاليتهاي بدني در جهت تعليم و تربيت بهره بيشتري ببرند؛ به گونهاي كه امروزه انجام فعاليتهاي بدني در قالب تربيتبدني از جايگاه ويژهاي برخوردار است.
در بسياري از كشورها تربيتبدني به عنوان يك روش تربيتي، در جهت متعادل ساختن و تكامل ابعاد وجودي انسان مورد استفاده قرار ميگيرد. نقش تربيتبدني در دنياي امروزي به قدري مهم است كه تشكيلات آموزشي، علمي و فرهنگي سازمان ملل (يونسكو) در منشور خود آن را به عنوان يكي از «حقوق اساسي بشر» به رسميت شناخته و از كشورها خواسته است تا با اختصاص جايگاه شايسته و مهم در نظام آموزشي، تربيتبدني و ورزش را ارتقا بخشند.
اين نگرش باعث شده بسياري از برنامهريزان و سياستگذاران آموزشي توجه خاصي به تربيتبدني داشته و سعي كنند از آن براي ايجاد زندگي فعال، تربيت شهروندان مسوول، تقويت روحيه همكاري و ارتباط بين فردي بهره گيرند اما متاسفانه در كشورمان چنين نگرشي وجود ندارد؛ تربيتبدني به عنوان يك درس كم اهميت شناخته شده و در جايگاه پاييني از نظام آموزشي ما قرار دارد. سوال اين است كه چرا در مدارس به تربيتبدني توجه كافي نميشود؟ آيا از ميزان تاثيرگذاري آن بر تعليم و تربيت آگاه نيستيم؟!
فعاليتهاي دانشآموزان ما در اين زنگ بيشتر بهصورت بازي يا ورزش دنبال شده و فاصله زيادي با مفهوم تربيتبدني دارد. عدم تناسب امكانات ورزشي با تعداد دانشآموزان همچنين زمان اندك اختصاص داده شده به آن، كيفيت برگزاري اين كلاس را بهشدت كاهش داده است. برگزاري كلاسهاي تربيتبدني به اين شكل، باعث شده معلمان فقط به مهارتهاي فيزيكي دانشآموزان توجه كنند؛ اين درحالي است كه امروزه علاوه بر مهارتهاي فيزيكي، ارتقاي سلامت، بهداشت و آموزش مهارتهاي زندگي جزو لاينفك اين درس در جهان به شمار ميآيند.
دانشآموزان چيني روزانه يك ساعت از برنامه آموزشيشان را با تربيتبدني ميگذرانند و در صورتي كه حدنصاب لازم را از اين درس كسب نكنند اجازه ورود به تحصيلات عالي را نخواهند داشت. اين در حالي است كه در كشورمان، بسياري از خانوادهها از اهداف اين درس آگاه نبوده و در صورتي كه فرزندشان از درس تربيتبدني نمره بيست نگرفته باشند معترض شده و طلبكارانه با دبيران برخورد خواهند كرد. عامل شكلگيري چنين نگرشي نسبت به زنگ تربيتبدني، مسوولاني هستند كه جايگاه آن را روز به روز تضعيف كرده و تربيتبدني را به عنوان يكي از بياهميتترين دروس آموزش و پرورش معرفي كردهاند.
از هنگامي كه تربيتبدني به مواد درسي آموزش و پرورش كشورمان اضافه شده، عدهاي آن را بيهوده دانسته و تلاش كردهاند نقش آن را تضعيف كنند. از ديد بسياري از سنتگرايان، تربيتبدني كاري سبك است كه آدم را ياد رقص مياندازد! مهدي قلي هدايت، نخستوزير (محافظهكار) ايران در خاطراتش مينويسد: « در مدارس، به خصوص مدارس دخترانه، خيلي زياده از حد به تربيتبدني توجه شده؛ لباسهاي ورزشي يك شكل حس حيا را در دختران كم ميكند» و اضافه ميكند كه «نميفهمم دو و ميداني دختران چه فايدهاي براي تحصيلشان دارد. » به نظر ميرسد اين ديدگاه پس از گذشت سالها، تقويت شده و همچنان وجود دارد. اين نگاه غلط جايگاه تربيتبدني را پايين آورده و زمان اختصاصداده به آن را از روزي يك ساعت به هفتهاي دو ساعت كاهش داده است و البته كيفيت انجام اين دو ساعت هم به قدري پايين است كه همخواني زيادي با مفهوم تربيتبدني ندارد.
در هدفگذاري براي درس تربيتبدني بيشتر به ماهيت و تاثير فيزيكي آن توجه شده است. متاسفانه بسياري از مديران و مسوولان ما تعريف درست تربيتبدني را نميدانند و اوج هنر دبيران تربيتبدني را برگزاري مسابقات (كه يك فعاليت فوق برنامه است) ميپندارند. در بسياري از چارتهاي سازماني اين زنگ به اشتباه، ورزش نوشته شده و در بيشتر مواقع فعاليتي غيرضروري تلقي ميشود. به نظر ميرسد زنگ تربيتبدني براي مسوولان ما معنايي جز چند توپ نداشته و فقط براي رعايت استانداردهاي جهاني نام آن در عنوانهاي درسي آموزش و پرورش قيد شده است.
اجراي طرح المپياد ورزشي در مدارس كه توسط وزارت خانه در دستور كار قرار گرفته است نشان ميدهد عدهاي از مسوولان رده بالاي وزارت با مفهوم درس تربيتبدني، وظايف معلمان تربيتبدني و البته جنبه حقوقي چنين برنامهاي آشنايي كافي ندارند! به راستي چند درصد از مدارس كشور از امكانات استاندارد براي برگزاري المپيادهاي ورزشي برخوردارند؟ و آيا در قبال محول كردن اين وظيفه به دبيران تربيتبدني، حمايتهاي حقوقي از آنها صورت گرفته است؟! آيا در مقطع دبستان، بچههاي ما مهارتهاي حركتي بنيادي را به اندازه كافي فرا گرفتهاند كه بخواهيم براي آنها المپياد ورزشي برگزار كنيم؟! و آيا منابع لازم براي برگزاري المپياد فراهم شده است؟! برنامهاي كه زير ساختهاي لازم براي آن فراهم نشده و توان اجراي آن از دستمان خارج است هيچگاه درست اجرا نشده و موفق نخواهد بود. نداشتن زيرساختها و نگاه مثبت به يك درس، بهترين برنامههاي آموزشي را تحت تاثير قرار داده و آنها را با شكست
مواجه خواهد كرد.
حذف معاونت تربيتبدني در ادارات آموزش و پرورش و قرار دادن آن به عنوان زيرمجموعه يك معاونت ديگر نشان ميدهد درك صحيحي از اهميت تربيتبدني وجود ندارد و تا هنگامي كه چنين ديدگاهي در مورد تربيتبدني وجود داشته باشد نميتوان انتظار بيشتري از آن داشت. اين در حالي است كه نگاه مثبت به تربيتبدني ميتواند ما را در برطرف كردن ناهنجاريهاي اجتماعي ياري دهد؛ مسووليتپذيري را در افراد نهادينه كند و به صورت عملي به دانشآموزان بياموزد به قانون احترام گذاشته و تعامل با ديگران را ياد بگيرند.
امكانات آموزشي مناسب، فرصت انجام كار دو نفره و گروهي را در دانشآموزان فراهم كرده و موجب تقويت روحيه همكاري خواهد شد اما هنگامي كه تنها يك يا دو توپ در مدرسه باشد؛ دانشآموزان ما بيش از اينكه خود به فعاليت بپردازند شاهد تماشاي ديگران خواهند بود. تعداد مناسب دانشآموزان و زمان كافي، اين اجازه را به معلمان ميدهد كه در عين شايسته سالاري، با تغيير سرگروه، به دانشآموزان درس دموكراسي دهند اما تعداد زياد بچههاي كلاس اين فرصت را از معلم گرفته و در بسياري موارد از ابتدا تا انتهاي سال تنها يك نفر سرگروه خواهد بود؛ چنين كلاسي بيش از آنكه برابري را به دانشآموزان ياد آور شود سلطه يك فرد بر ديگران را به رخ ميكشد؛ كه اين امر با اهداف تربيتبدني در دنياي امروزي همسويي ندارد.
بسياري از خودمحوريها و افراط و تفريطها در جامعه، شايد به اين خاطر باشد كه روحيه كار گروهي جايي در شخصيت ما ايرانيها ندارد. تربيتبدني ميتواند ابزار بسيار مناسبي براي تقويت روحيه مشاركت و تثبيت اعتدال در جامعه باشد. به نظر ميرسد انجام مطالعاتي در اين زمينه ميتواند ما را در بهرهگيري بيشتر از تربيتبدني ياري دهد. آگاهي از شيوههاي نوين اجراي اين درس و اقتباس نقاط قوت كشورهاي پيشرفته ميتواند كمكهاي زيادي در اين امر داشته باشد.
فراموش نكنيم تغيير و پيشرفت در اين زمينه هنگامي به دست خواهد آمد كه بتوان تربيتبدني را به جايگاه مناسبش نزديك و از قابليتهاي آن استفاده كرد. كريستف هاتز و پائول ناب عنوان ميكنند براي تضمين كيفيت و آينده تربيتبدني بايد يك برنامه دقيق در مدارس طراحي و اجرا شود. نبود چنين برنامهاي در آموزش و پرورش ما بهشدت احساس ميشود. نگاه صحيح به اين درس، افزايش ساعت درس تربيتبدني، تامين نيازها و امكانات لازم براي اين درس، توجه به ويژگيها، نيازها و علايق دانشآموزان در تدوين برنامههاي آموزشي عامل مهمي در كيفيت بخشي به تربيتبدني مدارس است. اميد است كه روزي مفهوم صحيح تربيتبدني شناخته شده و در جهت رسيدن به جايگاه واقعي آن گام برداريم. به اميد آن روز