گزارشي بر ضرورت حمايت از حقوق مولف در تئاتر
«افسانه ببر»، خشم صدرالدين زاهد و دادگاهي كه تشكيل نشد
بابك احمدي- بهار سرلك
با افزايش سالنهاي خصوصي و به تبع آن بالا رفتن آمار اجراي آثار نمايشي در هر سال تئاتري، نكاتي كه قبلا همواره مطرح بوده اما چندان مورد توجه قرار نميگرفت رنگ جديت به خود ميگيرد. رعايت قانون كپيرايت و حقوق مولف از مواردي است كه به نظر بايد چارچوبهايي هرچند اوليهاي براي شناسايي و ارايه راهكارهاي حقوقي- ضمانت اجرايي- و مواجهه با مسائلي از اين دست در صورت بروز تدوين شود.
گرچه نميتوان از سهلانگاري مديران و هنرمندان تئاتري در تمام اين سالها به سادگي گذشت اما پرداختن به موضوع نقلِ مثلِ معروفِ «ماهي را هروقت از آب بگيريد» است. تشكل خانه تئاتر نيز در اين سالها تلاشهايي هرچند اندك براي احقاق حقوق هنرمندان عضو خود بهكار گرفته اما به نظر ميرسد زمانه حل مسائل حقوقي به شيوه ريشسفيدي گذشته است.
يك جستوجوي ساده و دمدستي نشان ميدهد كشورهاي ملتزم به قانون برخلاف نمونههاي قانونگريز سالهاي قبل سازوكار احقاق حق هنرمندان و صاحبان ايده را ايجاد كردهاند و در آنها به تشكيل كارگروه! و ستاد پيگيري! و امثال آنكه بيشتر به دورهمي عدهاي براي مصرف بودجه ميماند نيازي نيست.
به عنوان نمونه وبسايت «راهنماي تئاتر بريتانيا» در بخش مرتبط با حق كپي رايت - 1996- آورده است: «اگر شما طرح كلي يك نمايشنامه را براي كمپاني تئاتري بفرستيد و نويسنده آن كمپاني بر اساس آن طرح نمايشنامهاي خلق كند، شما حقوق كپيرايت را زير پا نگذاشتهايد.» و در ادامه در نخستين بندِ اين راهنما با عنوان «چه چيز حمايت ميشود؟» ميخوانيم: «اما اگر شما نمايشنامه كامل را ارايه كنيد و آنها بخش كوچكي را تغيير دهند و به نام نويسنده ديگري توليد كنند، قانونشكني رخ داده و شرايط تعقيب قضايي فراهم است.» در همين زمينه ميتوان به نمونهها و مثال عيني متعدد كه توسط نشريات و خبرگزاريها اطلاعرساني شده است نيز رجوع كرد.
ماجراي« jersey boys» و توقف اجراها توسط دادگاه فدرال
همين چندروز قبل هفتهنامه «استيج» چاپ انگلستان در گزارشي به نقل از «فوربز» به ماجراي محكوميت توليدكنندگان نمايش موزيكال «jersey boys» به دليل استفاده بياجازه از كتاب زندگينامه تامي دوويتو پرداخت.
پس از اينكه دادگاه امريكا ثابت كرد بخشي از نمايشنامه «پسران جرزي» از متن ديگر رونويسي شده، خالقان اين نمايش متهم به زير پا گذاشتن قانون كپيرايت شناخته شدند. اين نمايش موزيكال سال 2005 در برادوي و سال 2008 در وستاند لندن روي صحنه رفت. براساس گزارش مجله فوربز؛ مشخص شده كه دِس مكانوف، كارگردان و مارشال بريكمن و ريك اِليس نويسندگان اين موزيكال بخشهايي از داستان را بدون اجازه تامي دوويتو، از خودنگاره منتشرنشدهاش رونويسي كردهاند؛ «قاضيان دادگاه فدرال نوادا به اين نتيجه رسيدند كه 10درصد موفقيت نمايش مرهون بخشهاي رونويسي شده است.»
بعد از آن ركس وودوارد كه همراه با دوويتو اين كتاب را نوشته است، به دادگاه شكايت كرد. زيرا دوويتو پيش از انتشار اين خودنگاره از دنيا رفته بود اما همسرش، دونا كوربلو، پس از اينكه متوجه رابطه اين موزيكال با كتاب زندگينامه شد، شكايت خود را در سال 2008 تقديم دادگاه كرد.
براساس گزارش گرچه مشخص نيست كدام بخشهاي كتاب مورد استفاده قرار گرفته اما 11 وجه تشابه بين اين دو اثر كشف شده است كه ديالوگ ترانهها، ويژگيها و توصيفهاي بعضي صحنهها را شامل ميشود. قاضي در مرحله بعدي محاكمه تعيين ميكند خالقان اين موزيكال، چقدر غرامت بپردازند.
اوايل همين ماه وقتي مشخص شد فرانكي والي و باب گائوديو نميدانستند خالقان بدون اجازه از كتاب زندگينامه استفاده كردهاند، از اتهام مبرا شدند. اما قرار بر اين شد ادامه اجراي اين نمايش در تئاتر لندن (در ماه مارس) و همچنين نمايش آن در نيويورك (ژانويه) متوقف شود.
نمونه ايراني كه نيازمند رسيدگي است
مدتي قبل صدرالدين زاهد، از هنرمندان شناخته شده تئاتر ايران كه سابقه همكاري با پيتر بروك را در كارنامه دارد و سالهاست خارج از ايران به فعاليتهاي تئاتري مشغول است با انتشار متني به گلايه از پايمال شدن حق قانونياش در جريان اجراي نمايش «افسانه ببر» به كارگرداني هادي عامل پرداخت. اقتباس قابل تامل زاهد از نمايشنامه «افسانه ببر» نوشته هنرمند شهير ايتاليايي، داريو فو سالها قبل منتشر شد و همان متن مبناي اجرايي قرار گرفت كه توسط گروه پاپتيها به كارگرداني هادي عامل در مجموعه تئاترشهر روي صحنه رفت. اجرايي كه 25 آذر 1390 بعد از گذشت 25 شب به دستور شوراي نظارت و ارزشيابي متوقف شد و اين اتفاق درحالي رخ داد كه براساس مجوزهاي صادره قرار بود گروه 40 شب روي صحنه باشد.
هادي عامل امسال بار ديگر نمايش «افسانه ببر» را در تماشاخانه باران روي صحنه برد ولي در تبليغات ابتدايي- فضاي مجازي- نامي از صدرالدين زاهد به ميان نيامد. اين اتفاق اعتراض زاهد را در پي داشت و مساله با واكنش نسنجيده بعضي عوامل گروه در فضاي مجازي حالتي بحراني به خود گرفت. در همين بين به دليل حادثه پيش آمده براي هدايت هاشمي، بازيگركار و بعضي مسائل ديگر اجرا چند شب متوقف شد. اما همزمان با آغاز مجدد اجراها اتفاق ديگري رخ داد و آن استفاده از نام فرشته قاسمپور به عنوان مترجم نمايشنامه «افسانه ببر» بود كه بر آتش اختلافها افزود.
روايت هادي عامل...
هادي عامل در گفتوگو با «اعتماد» ماجراي پيش آمده هنگام انتشار تبليغهاي اوليه نمايش در فضاي مجازي را غيرعمدي و ناشي از يك سوءتفاهم ميداند. او ميگويد: «در اجراي اول- سال 90- اجازه آقاي زاهد را براي 40 شب دريافت كرديم كه نمايش نيمهكاره ماند. گرچه براي اجرای جديد هم به ايشان ايميلي ارسال كردم و اجازه خواستم ولي تصور ما اين بود كه قرار گذشته همچنان پابرجاست و انتظار نداريم مترجم بعد از مدتي تصميم خود را عوض كند.»
اين كارگردان صدرالدين زاهد را «آبروي تئاتر ايران» توصيف و تاكيد كرد كار «نبايد به بياحترامي منجر ميشد.» عامل ادامه داد: «البته از حق نبايد گذشت كه ترجمه درخشان صدرالدين زاهد بسيار به من ايده داد. ولي ما هم در تمام اين سالها بيكار نبوديم و همراه همسرم بسيار روي متن داريوفو كار كرديم، حتي خانم قاسمپور ترجمه «افسانه ببر» از زبان فرانسه به فارسي را آماده انتشار دارد و من هم مقالهاي با محوريت شيوه «گرملوت» داريو فو نوشتم. به همين دليل بعد از ماجراهاي پيش آمده بين ما و آقاي زاهد كار در دور دوم براساس متن ترجمه شده توسط همسرم پيش رفت.»
صدرالدين زاهد چه ميگويد؟
اما در مقابل صدرالدين زاهد ميگويد: «متن فارسي «افسانه ببر» به هيچوجه يك ترجمه نيست. بلكه برگردان و اقتباسي است كه من در حداقل دو سال از نمايشنامه داريو فو به همين نام كردهام و به همين ترتيب هم در پاريس در نشر «ناكجا» به چاپ رسيد. نسخه اوليهاي از اين نمايش در اينترنت دست به دست شده است و بنا به گفته خود آقاي هادي عامل كه من در يادداشت هم عينا تكرار كردهام، ايشان اين نسخه را خواندهاند.»
اين هنرمند كه قبلا اجراهايي بر اساس همين نسخه از نمايشنامه «افسانه ببر» روي صحنه برده ميگويد «ايميل و درخواست مجوز از سوي هادي عامل» را دريافت كرده است اما: «هرگز با شرايطي كه ايشان در ايميلهايشان مطرح كردهاند، موافقت نداشتهام. من هرگز قراردادي با ايشان امضا نكردهام. آقاي عامل من را با اجراي اول خويش در تئاتر شهر غافلگير كرد و در برابر عمل انجام شده قرار داد. من فقط بزرگوارانه اجراي اول ايشان را ناديده گرفتم. اما هيچ انتظار نداشتم كه براي بار دوم هم به سوءاستفاده ادامه دهند. با شروع سري دوم اجراهاي افسانه ببر در تئاتر باران برحسب تصادف در فيسبوك پوستر اجراها را ديدم (طرحي عينا همانند پوستر تئاتر شهر، با نشاني جديد و بدون اسم من) . اينبار به اين سوءاستفاده اعتراض كردم.»
زاهد در پايان از تهديد شدن به حذف نامش در اقلام تبليغاتي نمايش و به اجرا درآمدن اين تهديد اشاره كرد: «و ياللعجب كه اين تهديد بعد از رفع كسالت سريع! آقاي هدايت هاشمي عملي شد و نام شخصي كه تا آن زمان دستيار كارگردان بود، به جاي مترجم نشست.» گرچه مسوولان اداره كل هنرهاي نمايشي از سپردن ماموريت تدوين چارچوب مورد نياز خبر ميدهند اما بايد تدبيري براي كوتاهمدت وجود داشته باشد. زيرا نمونه «افسانه ببر» به اين پرسش دامن ميزند كه موضوع مورد نظر شاكي و متشاكي بايد كجا، توسط چه افرادي و طبق چه قواعدي بررسي شود؟