متهم، مدعي مست بودن خود و مقتول شد
مرگ پيش چشم خانواده
اعتماد
مردي كه همراه خانوادهاش براي تفريح به يكي از پاركهاي تهران رفته بود، به دلايل نامعلوم با مردي ديگر درگير شد و به دست او به قتل رسيد. متهم پس از معرفي خود به پليس، مدعي شد كه درگيري را خود مقتول آغاز كرده بود.
23 خرداد امسال وقوع يك فقره درگيري منجر به قتل در يكي از پاركهاي اتوبان حكيم به پليس پايتخت اعلام شد. با حضور ماموران مشخص شد كه 4 مرد جوان و 2 پسر نوجوان به دلايل نامعلوم با هم درگير شدهاند و يكي از آنها با اصابت چاقو به قفسه سينه به قتل رسيده است.
همسر و مادرزن مقتول كه همراه او به پارك آمده بودند درباره حادثه به كارآگاهان گفتند: «امروز سه نفري براي تفريح به پارك آمده بوديم كه حميد (مقتول) لحظهاي از ما جدا شد و پيش دو نفر از دوستانش در پايين دست پارك رفت. ناگهان صداي درگيري شنيديم. خودمان را كه رسانديم متوجه شديم كه حميد و دوستانش با سه نفر ديگر درگير شدهاند و يكي از آنها با چاقو ضربهاي به او زده و فرار كرده است. ما حميد را به بيمارستان رسانديم اما او به دليل شدت خونريزي فوت
كرد.»
دوستان حميد موفق به دستگيري دو پسر نوجوان شده بودند كه پليس با تحقيق از آنها متوجه شد كه عامل قتل، دايي آنهاست. تحقيقات براي دستگيري او ادامه داشت كه متهم دو روز پس از حادثه خودش را به كلانتري معرفي و به قتل اعتراف كرد تا پروندهاش براي رسيدگي در اختيار شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده قرار گيرد.
صبح ديروز، در ابتداي جلسه دادگاه اولياي دم درخواست قصاص كردند. سپس نوبت به متهم رسيد.
مرد 32 ساله علت درگيري را بهانهجويي مقتول اعلام كرد و گفت: «آن روز همراه دو خواهرزاده نوجوانم به پارك رفته و در يكي از آلاچيقهاي آن مشغول بگو و بخند بوديم كه مقتول به ما نزديك شد. او بدون هيچ مقدمهاي از ما بهانه گرفت و گفت كه چرا اينجا نشستهايم و ميخنديم. من مشروب مصرف كرده بودم و او هم حالت طبيعي نداشت. هر چه گفتم برو و درگيري درست نكن قبول نكرد. دو نفر از دوستانش هم آمده بودند و طرفش را گرفتند. درگير شديم. مقتول كمربندش را باز كرد و با قفل آن چند بار ضربههايي به دو خواهرزاده نوجوانم زد. من براي دفاع از خودمان، چاقويم را از جيبم بيرون آوردم و در هوا تكان دادم كه ضربهاي از آن به دست يكي از خواهرزاده هايم خورد و مجروحش كرد. در همين لحظه، مقتول به سمت من حمله كرد كه باعث شد تيزي چاقو در بدنش فرو رود. وقتي با اين صحنه روبهرو شدم، ترسيدم و به خانه خواهرم فرار كردم. او با من حرف زد و متقاعدم كرد كه خودم را به پليس معرفي كنم. 2 روز بعد به كلانتري رفتم و به قتل اعتراف كردم.»
او در آخرين دفاعش نيز از اولياي دم تقاضاي بخشش كرد و بار ديگر گفت كه در روز حادثه حالت طبيعي نداشت و درگيري از خود مقتول آغاز شده بود. در پايان نيز قضات وارد شور شدند تا راي نهايي را صادر كنند.