آزادي با قرار وثيقه 500 ميليون توماني
قتل دوست صميمي
در دفاع از خواهر
اعتماد| مردي كه هشت سال پيش يكي از دوستان صميمياش را براي دفاع از خواهرش به قتل رسانده بود، به دليل پايان مهلت اولياي دم براي اجراي حكم قصاص، با قرار وثيقه 500 ميليون توماني، در آستانه آزادي قرار گرفت.
27 مرداد 88 مردي با پليس تماس گرفت و خود را قاتل يكي از دوستانش معرفي كرد. ماموران به سرعت به محل حادثه كه خانهاي در خيابان نبرد بود، اعزام شدند و متهم را دستگير كردند. او در بازجوييها انگيزه قتل را «تلاش مقتول براي تعرض به خواهرش» اعلام كرد و گفت: «من و مقتول با هم دوست بوديم. او مدتي پيش خواهرم را از من خواستگاري كرده بود اما من آن موقع به او جواب منفي دادم. امروز متوجه شدم كه مخفيانه به خانه ما آمده و قصد تعرض به خواهرم را داشته. وقتي او را كه در انباري مخفي شده بود، پيدا كردم، از عصبانيت چاقويم را درآوردم. ميخواستم او را بترسانم اما چاقو به گردنش خورد و او را كشت. سريع با اورژانس و پليس تماس گرفتم اما فايدهاي نداشت. »
با اعتراف متهم، پرونده براي صدور حكم در اختيار شعبه 74 سابق دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. اولياي دم در جلسه رسيدگي درخواست قصاص كردند و قضات نيز با عمدي دانستن قتل، حكم قصاص را صادر كردند اما هشت سال پس از تاييد اين حكم در ديوان عالي كشور، اولياي دم مقتول براي اجراي قصاص يا بخشش حاضر نشدند تا متهم در نامهاي خواستار اعمال ماده 429 قانون مجازات اسلامي شود.
در اين شرايط، پرونده براي رسيدگي مجدد به شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي اصغر عبداللهي ارسال شد. در ابتداي جلسه رسيدگي، نماينده دادستان با اعلام اينكه مهلت شش ماهه اولياي دم براي تصميمگيري به پايان رسيده، خواستار اعمال ماده 429 شد. پس از او متهم پشت جايگاه ايستاد و گفت: «من و مقتول هشت سال با هم دوست بوديم و او به خانه مان رفت و آمد داشت. مدتي قبل، خواهرم را از من خواستگاري كرد اما من گفتم كه تو اول بايد تكليفت را با خودت و زندگي ات مشخص كني.
روز حادثه عروسي دعوت بوديم. قرار بود با مقتول به تالار برويم اما او نيامد. دنبالش رفتم و متوجه شدم كه به سمت خانه من رفته. خودم را به خانهام رساندم و در كمال تعجب، كفشهاي مقتول را مقابل در ديدم. همان موقع خواهرم كه وحشت كرده بود به سمتم آمد و گفت كه مقتول با ورود به خانه، قصد داشته به او تعرض كند. او فرار كرده و در انباري مخفي شده بود. وقتي پيدايش كردم، ادعاي خواهرم را تاييد كرد و گفت كه ميخواسته با اين كار مرا مجبور كند با درخواست ازدواجش موافقت كنم. چاقويم را درآوردم. ميخواستم او را بترسانم اما نميدانم چطور شد كه به گردنش خورد. من اگر ميخواستم او را بكشم، با پليس و اورژانس تماس نميگرفتم. » متهم در آخرين دفاع خود نيز گفت: «من هشت سال است در زندانم. در اين مدت قرآن حفظ كردم و توبه كردم. ميخواهم به خانه برگردم تا زحمتهاي مادرم را جبران كنم. » در پايان دادگاه قضات وارد شور شدند و راي به آزادي متهم با قرار وثيقه 500 ميليون توماني دادند.