• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3724 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۳۰ دي

از يادداشت‌هاي يك زن متاهل...

هاله مشتاقي نيا نمايشنامه نويس

 

 

چندي پيش يكي از دوستانم گفت كه مطلب بامزه‌اي در وبلاگ «نوشته‌هاي يك زن متاهل آرام»، خوانده. مطلب اين بود:
«خوشبخت كسي است كه يا به كتاب‌هاي خوب دسترسي داشته باشد يا به دوستان خوبي كه اهل كتابند.» ويكتور هوگو
بعد از ازدواج در دوستيابي، زياد خوش شانس نبودم. بعد از فوت بهترين دوست زندگي‌ام، كه درباره‌اش در همان پست‌هاي اول وبلاگم نوشتم، دوستان خوبي در دانشگاه داشتم. بعد از درس آنقدر پراكنده شديم كه جمع كردن‌مان دور هم شايد فقط كار حضرت فيل باشد! و البته كه دلم براي نگار يك ذره شده است. اين روزها با مادران دوستان بچه هايم دوست هستم. دوست دوست كه نه، آشنا هستيم با هم به واسطه وجود بچه‌ها. از شما چه پنهان اكثرشان اسم«بر باد رفته» را هم نشنيده‌اند چه برسد به مثلا نمايشنامه «اينگريد برگمن با بوي قورمه سبزي» نوشته هاله مشتاقي‌ نيا. يك بار يكي شان كه مي‌دانست فيلم زياد دارم سراغ love story را ازم گرفت، گفت كه آهنگش را دوست دارد، برايش يادآور خاطراتي است از گذشته. كلي ذوق كردم باز كاچي بعض هيچي است ديگر. خلاصه كه با همين‌ها سر مي‌كنم و در دوستي‌هامان از خير اينگريد برگمن گذشته‌ام و به همان قورمه سبزي‌اش كفايت مي‌كنم! اما براي خوشبخت بودن از نوع ويكتور هوگويي، امروز اگر آب هم دستم است، زمين مي‌گذارم و كارت كتابخانه‌ام را كه يك سالي است سراغش نرفته‌ام تمديد مي‌كنم. مطلب را كه خواندم، بيش از آنكه برايم بامزه باشد، اندوهي داشت كه تلخم كرد. زني كه نمي‌شناختمش عصاره‌اي از اين نمايشنامه‌ام را چكانده بود در چند جمله، بي‌آنكه بخواهد تحليلي از متن داشته باشد يا خلاصه‌اي از آن بگويد. براي خانم ن. ن در وبلاگ‌اش پيام خصوصي گذاشتم و خودم را معرفي كردم و گفتم كه حضور نصف‌ونيمه‌اي هم در دنياي مجازي دارم، خوشحال مي‌شوم دوستان مجازي يا حتي ديداري هم داشته باشيم. نمي‌دانم پيام من به ايشان نرسيد يا پاسخ اين خانم به من و يا... ولي هر‌بار بچه‌هايي را مي‌بينم كه وقتي از مدرسه تعطيل مي‌شوند خودشان را در آغوش مادرهاي‌شان كه رديف منتظرشان ايستاده‌اند، رها مي‌كنند يا در پارك و بوستان‌ها پيش چشم مادرهاي‌شان كه مراقب‌شان هستند، با شور و هيجان لحظات را مي‌بلعند، مي‌دانم كه در ميان زن‌ها، زن متاهل آرامي هم هست كه از روزمرّ‌گي‌هايش در وبلاگش مي‌نويسد و كارت كتابخانه‌اش را هم دوباره تمديد كرده است، فارغ از اينكه آن جمله از آن ويكتور هوگو باشد يا نه... .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون