احتمال انتخاب سياسي ميان ايران و امريكا از سوي روسيه وجود دارد
اولويت ترامپ مبارزه با داعش اعلام شده است. آيا داعش را رو به شكست ميدانيد؟
از يك جهت ميتوان گفت كه داعش رو به شكست است. من فكر نميكنم داعش بتواند كنترل دايمي خود را بر موصل يا رقه حفظ كند. هميشه اين احتمال وجود دارد كه داعش به القاعده ديگري بدل شود. داعش شاخههاي خود را در ليبي و كشورهاي آفريقايي باز كرده است و ما شاهد فعاليت گروههايي مانند بوكرحرام و الشباب در اين مناطق هستيم و همزمان بخشهايي از طالبان نيز به داعش پيوستهاند. بوش هم يك روز گفت كه ما براي نابودي القاعده ميرويم و تا به امروز نتوانستهاند چنين كاري انجام بدهند. در مورد طالبان نيز شعارهايي ميدادند كه از عهده آن برنيامدند. شايد شكست داعش از منظر نظامي ممكن باشد اما از منظر ايدئولوژي شكست دادن داعش ممكن نيست و از بين بردن نفوذ آنها بر مناطق مختلف ساده نيست. ترامپ ميگويد من تمام گروههاي تند اسلامي را از ميان ميبرم و اين مساله زنگ خطرها در تركيه را به صدا درآورده است. ترامپ خواهان كمك به كردها است و حتي امكان دارد كه وي روزي دولت كردستان در شمال عراق را هم به رسميت بشناسد. اسراييل نيز از مدتها پيش از اين مساله اعلام حمايت كرده بود. در چنين شرايطي پوتين و اردوغان هم تلاش ميكنند به هم نزديك شوند. اردوغان از يك سو خواهان نزديكي ترامپ و پوتين و فرصتسازي از اين مساله به نفع تركيه است و از سوي ديگر، نگران حمايتهاي ترامپ از كردها و همچنين عدم مشخص بودن گروههاي تند اسلامي از منظر ترامپ است.
خطر داعش در افغانستان تا چه اندازه جدي است؟
به اندازهاي است كه امريكاييها را وادار به تداوم كمكها به افغانستان تا به امروز كرده است. اوباما براي مهار اين خطر به كمكهاي خود به افغانستان ادامه داد اما سياست ترامپ در قبال اين مساله مشخص نيست. وزير دفاع ترامپ پيش از اين اعلام كرده بود كه ما بسترهاي مهيا شده براي فعاليتهاي نيروهاي تند افراطي اسلامي مانند داعش را از ميان برميداريم و اين بسترها در حال حاضر در افغانستان و پاكستان وجود دارد. سوال اينجاست كه آيا امريكاييها عليه پاكستان وارد عمليات نظامي خواهند شد يا خير؟ داعش در شرق افغانستان و استان ننگرهار نفوذهايي پيدا كرده است و همزمان در شمال اين كشور هم فعاليتهايي ميكند. البته يك بحران داخلي در افغانستان وجود دارد و آن هم مشكل تفرقه ميان گروههاي مختلف افغانستاني است. نه فقط اشرف غني و عبدالله با هم اختلاف دارند يا پشتونها و تاجيكها يا غيره با هم سر ناسازگاري پيدا كردهاند يا اختلافهاي بين شيعه و سني بسيار پررنگ شده است بلكه اين اختلافها بسيار بسط و گسترش پيدا كرده و چهرههاي بسياري در داخل افغانستان از اين مساله به نفع خود استفاده كردهاند. اختلافهاي داخلي در افغانستان بيداد ميكند. اكنون تصور كنيد كه در افغانستان طالبان وجود خارجي ندارند، آيا اين گروههايي كه در داخل افغانستان هستند، ميتوانند با هم متحد شوند و اختلافها را كنار بگذارند؟ اين سوال مهم است كه همچنان بيپاسخ است.
دليل عدم شكلگيري اين اتحاد و انسجام چيست؟
هر رهبري كه در افغانستان به روي كار آمده است تلاش كرده از تفرقههاي اجتماعي و مذهبي سوءاستفاده كند تا منافع سياسي خود را تامين كند. اين مساله از زمان كمونيستها شروع شد و در آن زمان شوروي آن را در افغانستان تعقيب و تقويت كرد. امريكاييها در افغانستان با ناآگاهي بسياري وارد شدند، آنها نه مسائل داخلي افغانستان، را درك ميكردند و نه متوجه معضلهاي منطقهاي بودند. امريكاييها تصور ميكردند با حضور در افغانستان طالبان و القاعده را از ميان برميدارند و سپس همهچيز حل و فصل ميشود. رابرت گيتس در خاطرات خود كه در سال 2014 منتشر شد، مينويسد: ما با چشمان بسته وارد افغانستان شديم و متوجه پيچيدگيهاي مسائل اين كشور نبوديم. امريكاييها با چشمان بسته به عراق هم رفتند و با چشمان بسته هم از عراق خارج شدند. همين مساله در مورد افغانستان هم مصداق داشت. امريكاييها بعدها متوجه شدند كه مشكل افغانستان تنها طالبان يا القاعده نيست بلكه رهبران متفاوت در اين كشور هم نميتوانند با هم كنار بيايند. اتحاد ملي در افغانستان يك حلقه مفقوده است و همسايگان افغانستان هم به دنبال ثبات در افغانستان نقشآفريني اين كشور در مسائل منطقهاي نيستند.
چرا نه بوش و نه اوباما بر حجم فشارها بر پاكستان براي سلب حمايت از طالبان نيفزودند؟
اگر به پاكستان فشار بياورند اين كشور به چين نزديك خواهد شد. پاكستان رابطه استراتژيكي با چين دارد.
اگر به چين نزديك شود ولي دست از حمايت از طالبان بردارد به نفع امريكا در افغانستان نيست؟
بله بيشك به نفع است اما همزمان ترامپ موضعگيريهايي داشته است كه نشان از حسن رابطه چين با امريكا در دوره وي ندارد. رفتارهاي ترامپ همه ضد و نقيض است و هيچ كس نميداند كه هسته اصلي سياستهاي وي چيست؟ آيا ترامپ از دموكراسي در هند حمايت ميكند؟ اگر از هند حمايت كند و با چين سرسختانه برخورد كند، اين سياست عواقب منطقهاي خود را خواهد داشت. اگر چنين كاري نكند باز هم تبعات ديگري خواهد داشت. امريكا ميتواند مانع از كمكهاي پاكستان به طالبان شود.
چرا اوباما مانع نشد؟
براي او دو مساله مهم بود. نخست آنكه اوضاع داخلي پاكستان بسيار متزلزل است و اوباما فكر ميكرد اگر به پاكستان فشارهاي بيشتري وارد كند حكومت مركزي در اين كشور تضعيف ميشود و اسلحههاي هستهاي پاكستان در دست تروريستها قرار ميگيرد. پاكستانيها همواره تهديد كردهاند و هربار اوباما فشارهايي به آنها وارد كرد دستگاههاي استخباراتي و ارتش پاكستان به وي هشدار دادهاند كه آيا به عواقب اين فشارها آگاهي داري؟ اين نيروي ارتش و اياساي است كه تاكنون پاكستان را در همين اندازه هم منسجم نگاه داشته است. در پاكستان 5 گروه متفاوت وجود دارد و اين بخشها ميان خود شراكت زباني و فرهنگي چنداني ندارند و دين اسلام هم نتوانسته است آنها را با هم متحد كند. دومين عامل بازدازنده اوباما اين بود كه اگر پاكستان دچار بحرانهاي داخلي شديد شود امريكا چگونه ميتواند آن را مديريت كند؟ امريكاييها و هنديها از محل اختفاي تسليحات هستهاي پاكستان آگاهي نداشته و استراتژي مشخصي در برابر اين مساله ندارند. از سوي ديگر نيروهاي ارتش و امنيتي پاكستان بسيار هوشمندانه رفتار ميكنند و تسليحات هستهاي خود را در سرتاسر پاكستان پخش كردهاند. امريكا نيز آگاهي از مكان اين تسليحات اتمي ندارد. اين مساله ابزار فشار ارتش پاكستان به امريكا است و متاسفانه ابزار دايمي نيز هست.