• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3735 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۱۳ بهمن

نگاهي به آثار نمايش داده شده در كاخ جشنواره

عيش ناتمام

محمدرضا مقدسيان منتقد سينما

 

 

«تابستان داغ» و «شماره 17 سهيلا » دو فيلم متوسط‌الحال جشنواره امسال هستند كه تنها چيزي كه كم ندارند دغدغه است و بيشترين كاستي‌شان عدم موفقيت چشمگيرشان براي تبديل شدن به سينما است.

جوشش بي‌دوام
«تابستان داغ» خيلي دير، اما در نقطه‌اي دهشتناك و تاثيرگذار آغاز مي‌شود، به طرزي محافظه‌كارانه پي گرفته شده و در نهايت عجولانه پايان مي‌يابد. گويي فيلم از ايده خوب ولي شديدا تلخ خودش ترسيده است. «تابستان داغ» تا به اينجاي كار يكي از بهترين ايده‌هاي داستاني جشنواره بوده است. پاشنه‌آشيل فيلم اما همين ايده جذاب تبديل به فيلمنامه نشده‌ است. درواقع به نظر مي‌رسد فيلمنامه‌نويس بيش از آنكه بايد از ايده اصلي داستان مشعوف شده يا از منظري ديگر شايد بتوان گفت روي هسته اصلي داستانش حساب باز كرده است و در ادامه گويي با نگاهي ناشي از محافظه‌كاري و ترس، سراغ نوشتن فيلمنامه حول اين نقطه عطف كليدي فيلم رفته است. مقدمه‌چيني براي معرفي شخصيت‌ها، نسبت‌شان با يكديگر و البته گير و گرفت‌ها، بيش از حد بسط داده شده است و تا دقيقه 50 فيلم ادامه دارد. اتفاق كليدي فيلم مي‌توانست در دقيقه 25 يا 20 فيلم رخ دهد و باقي رخدادها حول و حوش اثرات بروز يافته و نقطه عطف كليدي داستان سر و شكل بگيرد و تعليق را به داستان تزريق كند. اين مهم اما دير رخ مي‌دهد. دير آغاز شدن فيلم تنها ايراد آن نيست. از پي اين عدم توازن و تناسب در زمان‌بندي پرده‌هاي فيلم و چيدمان رخدادها در يك مسير زمان‌بندي شده، در ادامه با چاشني سردرگمي و محافظه‌كاري همراه مي‌شود. اينجاست كه موقعيت‌هاي داستاني با تم «گفتن يا نگفتن واقعيت»، «ترس و اضطراب از در ميان گذاشتن حقيقت»، «ترس از واكنش طرف مقابل بعد از شنيدن اين موضوع»، «عذاب وجدان و نگراني و كشمكش دروني شخصيت‌ها»، «اثرات پنهان‌كاري»، «اثرات افشاگري»، «شيوه افشاگري و تعليق ناشي از آن»، «مظنون بودن به اطرافيان»، «اعتماد يا عدم اعتماد»، «چشم‌پوشي يا پيگيري» و... كه مي‌توانند و بايد در ادامه به كار بسته مي‌شدند در كمترين زمان ممكن جمع و جور مي‌شوند و در پايان با تصميم محافظه‌كارانه شمايلي از سر و ته هم آوردن كار را نمايش مي‌دهند.
ترس و لرز و خام‌دستي سايه انداخته بر اثر، باعث خلق موقعيت‌هاي داستاني اضافه، ديالوگ‌هاي اضافه، كنش و واكنش‌هاي اضافه شده و در اين مسير شخصيت‌هاي سردرگم و در نتيجه بازي‌هاي متوسط به يكي از ويژگي‌هاي نه‌چندان مطلوب كار بدل شده است. همين كه يكي از بدترين بازي‌هاي «علي مصفا» يا يكي از تكراري و بي‌اثر‌ترين بازي‌هاي «صابر ابر» و اينكه «پريناز ايزديار» را در شمايل دختر منفعل متعلق به طبقه زيرين اجتماع با شمايلي باسمه‌اي از فقر و بي‌پولي مي‌بينيم، كافيست تا به خام‌دستانه بودن فيلم اشاره كرده باشيم.
«تابستان داغ» پيش از اين با تكيه بر بازيگران متعدد و خوشنام و تيم فني صاحب‌نام يكي از كنجكاوي‌برانگيزترين فيلم‌هاي جشنواره امسال بود اما چندان شگفتي‌ساز از آب درنيامد. متاسفانه و متحيرانه اما بايد اعتراف كرد كه تا به روز سوم اكران فيلم‌ها در كاخ جشنواره، اين فيلم جزو بهترين! يا كمتر بدها بوده است.

نفس عميق بكش
ايده پرداختن به بداقبالي‌ها و اميال سركوب‌شده و عادات و باورهاي عرفي دست‌وپاگير و محدوديت‌هاي دروني و بيروني كه منجر به درك نشدن درست زندگي و فروغلتيدن در مسير ناديده گرفتن اميال و غرايز انساني آن هم در جامعه دختران ايراني مي‌شود، به خودي خود ايده‌اي پركشش است. براي سراغ گرفتن از اين ايده اما دو اصل اساسي و تاثيرگذار ضروري است يكي دغدغه‌مند بودن و سراغ موج‌سواري و سوءاستفاده از جذابيت‌هاي سوژه نرفتن و ديگري درك و شناخت درست از سوژه براي بيان قابل درك آن بعد از دروني شدن براي خود فيلمساز. «شماره 17 سهيلا» كمابيش دغدغه‌مند است اما چندان درك عميقي از ماجرايي كه روايتگر آن است، ندارد و صرفا شمايي از آن را نمايش مي‌دهد. اين مهم را نمي‌توان با توجيه ترس از مميزي ناديده گرفت چه مراد اين قلم از عمق يافتن و درك درست و روانشناسانه «آسيب دختران پا به سن گذاشته اما كمتر كام يافته از زندگي» صرفا به معني سراغ گرفتن از خط قرمزها نيست، بلكه مراد درك عميق‌تر اين ماجرا براي بيان عمق يافته و نه‌چندان استرليزه و باسمه‌اي آن است. «شماره 17 سهيلا» با تكيه بر فضاي مستند داستاني به روايت قصه‌اش پرداخته و بايد اعتراف كرد كه «داوودنژاد» در نقش سهيلا به‌شدت درست و حساب شده انتخاب شده و ايفاي نقش كرده است. اما خود فيلم گويي صرفا در حد دغدغه باقي مانده و نشانه‌ها و موقعيت‌هايي كه خلق كرده چندان عمق و غناي روانشناختي به اثر نداده است. اين همه باعث شده تا فيلم صرفا در حد طرح موضوع باقي بماند. البته كه همين نكته دستاورد كمي نيست اما مي‌توان از افسوس كه صد حيف در اين ايستگاه توقف كرده است، سخن گفت. «شماره 17 سهيلا» نه مستند است نه داستاني و نه مستند- داستاني. اين فيلم در بهترين حالت يك اثر دغدغه مند است. سكانس‌هاي پاياني فيلم با بازي مهرداد صديقيان و داوود نژاد بهترين بخش از اين پازل سردرگم تلقي مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون