برجام فضاي جديدي براي همكاري نظامي ايران و روسيه ايجاد كرده است
سيدرسول موسوي
مديركل اسبق دفتر مطالعات وزارت خارجه
روابط نظامي ايران و روسيه مسالهاي است كه متاسفانه كمتر در كشور ما مورد رسيدگي قرار گرفته است. مرحوم جمالزاده، شروع روابط ايران و روسيه را مربوط به دوران كهن دانسته و آن را به زمان لشكركشي داريوش در 523 سال قبل از ميلاد مسيح نزديك ميداند. او ميگويد داريوش به سمت رم لشكر كشيد و در كنارههاي درياي سياه با اقوام اسلاو برخوردهايي داشته است. البته مرحوم جمالزاده در كتاب تاريخچه روابط ايران و روسيه، تاريخ ديگري را هم درباره روابط دو كشور اعلام ميكند كه مربوط به حسن زيد در دوران حكومت زيديه و سامانيان است كه روسها به آبسكون حمله ميكردند. به عبارتي، نخستين آشناييهاي جدي ميان دو كشور مربوط به مسائل نظامي است. ولي بعد از آن، اگر بخواهيم مناسبات دو كشور را در عرصه نظامي به صورت روابط و به نوعي همكاري رسمي مورد بررسي قرار بدهيم، اين روابط به تاسيس ديويزيون قزاق بازميگردد كه ثمره دوم سفر ناصرالدين شاه به اروپا در سال 1879 است. ناصرالدين شاه وقتي درصدد بوده تا از مسير روسيه به اروپا سفر كند، تزار روسيه، قزاقهاي خود را براي مشايعت با ناصرالدين شاه رهسپار ميكند. او هم درصدد اصلاحاتي در حوزههايي همچون عرصه نظامي بوده و به همين خاطر، ناصرالدين شاه از اين ديويزيون دعوت كرد و از تزار خواست چنين لشكري براي ايران هم ايجاد كند كه اين خواست با موافقت تزار روبهرو شد. روابط نظامي ايران و روسيه از اين زمان به بعد، به هفت دوره قابل تقسيمبندي است. نخستين دوران، دوران تاريخي است كه از تاسيس بريگارد قزاق تا كودتاي قزاقها است. پس از آن، روابط نظامي ايران و روسيه را ميتوان دوره سوءظن نامگذاري كرد كه از كودتاي سوم اسفند 1299 تا اشغال ايران توسط نيروهاي متفقين در سال 1320 طول كشيد. دوران تقابل سرد، سومين مقطع در روابط ايران و روسيه در عرصه نظامي است كه از اشغال ايران تا سالهاي تنشزدايي در روابط دو كشور يعني 1350 به درازا كشيد. چهارمين دوران، دوران تنشزدايي است كه در دهه 50 رخ داد و ارتباطات و روابط ويژهاي هم ميان تهران و مسكو گشوده ميشود و پس از آن، دوران جايگزيني واردات است كه با پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شد. بر اين اساس، ايران به روسيه براي همكاريهاي نظامي گرايش يافت. بعد از اين دوران هم دوره خريد تسليحات ميان دو كشور آغاز شد. اين دوران تا سالها ادامه يافت ولي با دوران تحريم روبهرو شد كه فصل جديدي از روابط نظامي را شكل داد و پس از پايان يافتن تحريمها، دوران همكاري با ظرفيت همكاري استراتژيك آغاز شده و هماينك در جريان است.
بريگاد قزاق چگونه تشكيل شد؟
ديويزيون قزاق از مهاجران ايراني ساكن در قفقاز زيرنظر سه افسر و پنج درجهدار روسي تشكيل ميشود. نكته جالب آنجا است كه ديويزيون هنگامي كه تشكيل ميشود، بحث مطرح آن بود كه از چه كسي اطاعت بكند؟ از دولت يا شاه؟ اين تعارض در آن زمان مطرح بود و سرانجام در اساسنامه آن، قرار شد تا اين ديويزيون از شاه اطاعت بكند و وزير جنگ نهايتا مسوول تدارك آنها باشد. نخستين مطلبي كه درباره ديويزيون در يك نقش سياسي مطرح ميشود، بحث برخورد با واقعه رژي است كه دولت خواستار ورود قزاقها به اين مساله ميشود ولي ناصرالدين شاه نوعي تاملاتي داشت و ديويزيون قزاق خود را در اين مورد كنار ميكشد ولي در واقعه ترور ناصرالدين شاه، ديويزيون قزاق در تهران حكومت نظامي اعلام ميكند و تقريبا به شكل قابل توجهي، مظفرالدين شاه را از تبريز به تهران منتقل كرده و او را به سلطنت ميرساند. در واقع، ديويزيون قزاق به اين طريق، هم يك نقش نظامي و هم يك نقش سياسي ايفا ميكند و با توجه به نقشي كه در به قدرت رساندن مظفرالدين شاه ايفا كرد، نقش اداري نيز پيدا ميكند. با درخواست محمدعلي شاه از آنها، اين ديويزيون قزاق مجلس را به توپ ميبندد و به مقابله نظامي در برابر مشروطهخواهان ميپردازد. در جريان جنگ جهاني اول هم شاهد يك تغيير شيفت و تمايلي در ساختار تصميمگيري قزاقها از روسيه به انگليس هستيم. در جريان كودتاي رضاخان هم قزاقها ايفاگر يك نقش مهم و اساسي در عرصه سياسي كشور هستند. اساسنامه ديويزيون قزاق و شيوه اداره آن، پايه و اساس شكلگيري ارتش نوين رضاشاه ميشود. در عرصه روابط نظامي ايران و روسيه، نقطه حساس ديگر، مداخله روسها در ساختار نظامي ايران از طريق سازمان نظامي افسران حزب توده است كه همكاريهاي نظامي شكل مداخله به خود ميگيرند كه آنها از طريق اين سازمان مخفي در امور نظامي كشور مداخله ميكردند.
روابط ويژه تهران و مسكو در زمان شاه
با اين حال، دوران تنشزدايي ميان ايران و روسيه در دهه 50، يك دوران ويژه و خاص در روابط ميان تهران و مسكو است. با تحولي كه در روابط امريكا و شوروي رخ ميدهد، مناسبات ميان تهران و مسكو نيز تحت تاثير قرار ميگيرد و شاهد تنشزدايي در روابط دو كشور هستيم. البته اتفاقاتي هم در اين تنشزدايي موثر بود. بهطور مثال، يك خلبان روسي از شوروي فرار ميكند و به ايران ميآيد و درصدد آن بوده است تا در ايران پناهنده شود اما ايران با اين درخواست موافقت نميكند و آن خلبان را به مسكو تحويل ميدهد. اين كار اثر موثري در نگاه شوروي به ايران ايجاد كرد و موجب گشايشهايي در روابط ميان دو طرف شد. در اين راستا، شاه به شوروي دعوت ميشود و در آنجا موضوع عدم استفاده از خاك ايران براي استقرار موشك مطرح ميشود و شاه اين تعهد را به مسكو ميدهد. البته در آنجا موضوع فروش گاز نيز مطرح ميشود كه اين مساله، درآمدهايي را براي ايران به همراه ميآورد. در واقع، براي نخستين بار شاهد همكاريهاي نزديك و تنگاتنگ ميان دو كشور بوديم و اين روابط آنقدر ادامه مييابد كه ايران به چهارمين خريدار نظامي در دنيا تبديل ميشود و در اين زمان، حدود يك ميليارد دلار خريد نظامي صورت ميگيرد و 500 افسر ايراني توسط روسها مورد آموزش قرار ميگيرند و شاهديم دولت خدمات ترابري خود را به روسها واگذار ميكند. اين روابط تا آنجا گسترش مييابد كه تا مقطع پيروزي انقلاب اسلامي، شاهد يكي از گستردهترين و ويژهترين روابط ايران با يكي از كشورها به ويژه در عرصه نظامي و خريدهاي نظامي هستيم. در اين مقطع، جاسوسهاي روسي هم مانند مقرري در ساختار نظامي ايران رشد پيدا ميكنند.
تحريمها به روابط نظامي ايران و روسيه ضربه زد
با سقوط رژيم شاه و پيروزي انقلاب اسلامي، مسير خريدهاي نظامي ايران از غرب هم بسته ميشود و ايران براي تامين نيازهاي نظامي خود به روسيه، چين و كره شمالي گرايش پيدا ميكند. با جنگ ايران و عراق، تهران مجبور ميشود بازار خود را گسترش بدهد و ايران مجددا جايگاه ويژهاي را در فروش تسليحات در شوروي پيدا ميكند. به عبارتي، دوران پس از انقلاب هم يكي از دورانهايي است كه تهران و مسكو روابط گستردهاي با يكديگر دارند. روابط ايران و روسيه در عرصه نظامي در دوران تحريم، تحت تاثير قرار ميگيرد. موضوع تحريمها فقط محدوديتهايي را در عرصه هستهاي ايران ايجاد نميكند بلكه با مداخلههاي امريكا تحريمهاي داوطلبانه از سوي كشورهاي ديگر هم شروع ميشود و روسها از تحويل تسليحات پيشرفته به ايران خودداري ميكنند. با تحريمهاي سازمان ملل عليه ايران، روابط ايران و روسيه كاهش مييابد به گونهاي كه مسكو 13 ميليارد دلار از لغو همكاريهاي نظامي با ايران در اين دوران ضرر مالي ميبيند ولي بعد از دستيابي به برجام و صدور قطعنامه 2231 در حمايت از توافق هستهاي، شرايط جديدي براي همكاريهاي نظامي ايران و روسيه فراهم كرده است. در اين مقطع، شاهد همكاريهاي ايران و روسيه در سوريه هستيم و اين همكاريها، ميتواند موجب مهياي ديگر همكاريها در اين چارچوب شود. البته كه قطعنامه 2231 وضعيت جديد و خاصي را در روابط نظامي ايران و روسيه ايجاد كرده است. براين اساس، روسها پنج سال نميتوانند تجهيزات استراتژيك نظامي را مانند جنگنده و تانك به ايران بدهند ولي هماينك دو كشور در حال رايزني براي همكاريهايي جديد در اين باره هستند و دو كشور بر رقم 10 ميليارد دلار با يكديگر توافق كردهاند كه احتمالا آن توافق، در سال 2020 – كه محدوديتهاي نظامي ايران هم رفع شده باشند – اجرايي ميشود. اجرايي شدن آن فضايي جديد در همكاريهاي ميان دو كشور ايجاد خواهد كرد.