• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3736 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۱۴ بهمن

تاملي درباره انقلاب4

علي شكوهي

علت وقوع انقلاب اسلامي از نظر شاه و طرفدارانش چيست؟ شاه مدعي بود ايران به صورت يك كشور قدرتمند منطقه‌اي در آمده و اين امر به زيان غرب بوده است. براي تضعيف ايران، غربي‌ها به خصوص انگليسي‌ها از شاه حمايت نكردند و اگر مي‌خواستند مي‌توانستند مانع سقوط رژيم گذشته شوند. شايد حمايت راديو بي‌بي‌سي از مخالفان شاه در آن مقطع، مهم‌ترين دليلي است كه شاه و تعدادي از درباريان براي مدعاي خود مطرح كرده‌اند.
انقلاب كار انگليسي‌ها بود؟
در پاسخ به اين ادعا خوب است به نكات زير توجه شود. بزرگ‌ترين اشكال شاه و درباريان نزديك به او در آن سال‌ها اين بود كه مردم كشور خودشان را ناديده گرفته و همه تحولات ايران را با اراده امريكا و انگليس تفسير مي‌كردند. در ايجاد اين نگاه، تجارب شخصي شاه موثر بود زيرا رژيم پهلوي با تكيه بر خواست مردم ايران به قدرت نرسيد بلكه با كودتاي 1299 انگليسي‌ها روي كار آمد. محمدرضاشاه با نظر امريكا و انگليس، جانشين پدرش شد. بعد از فرار محمدرضا شاه از ايران در سال 1332 باز هم انگليس و امريكا با كودتا در 28 مرداد، شاه را به قدرت بازگرداندند. از آن به بعد شاه كاملا چشم به سفارت امريكا و انگليس داشت و بر اساس خواست آنان عمل مي‌كرد. به همين دليل، او براي مردم و اراده مستقل آنان و نيروهاي سياسي- مذهبي فعال در درون كشور، سهمي قايل نبود و باور نداشت كه مردم ايران با وجود تلاش كشورهاي غربي براي حفظ شاه در ايران، كار متفاوتي انجام بدهند و هيچ قدرت خارجي هم نتواند جلوي سقوط قطعي و نهايي او را بگيرد. اين گونه توهمات و برداشت‌هاي غلط، در تمامي اظهارات شاه در همان زمان هم وجود داشته است به گونه‌اي كه خود انگليسي‌ها مجبور مي‌شوند به شاه تفهيم كنند كه دست از اين توهمات بردارد زيرا انگليس و امريكا پشتيبان او هستند. در واقع چون خود شاه از طريق مردم به قدرت نرسيده و بقاي حكومت خود را هم با تكيه بر مردم تضمين نكرده بود، گمان مي‌كرد كه براي سرنگوني رژيم فقط يك راه وجود دارد و آن پشيمان شدن اربابان امريكايي و انگليسي براي حمايت از شاه است در حالي كه انقلاب عليه شاه به وسيله مردم و نخبگان سياسي و مذهبي داخلي محقق مي‌شد و شاه نمي‌توانست اين واقعيت را بفهمد.  بگذاريد گزارش آنتوني پارسونز سفير وقت انگليس در ايران را در همين باره به عنوان شاهد بياوريم تا معلوم شود كه انگليس و امريكا سعي در حفظ شاه داشتند اما در مقابل اراده مردم عاجز ماندند و هميشه سعي داشتند براي روحيه دادن به شاه، بر اين حمايت تاكيد كنند.  در تاريخ 16 سپتامبر 1978 (25 شهريور 1357) پارسونز به ديدن شاه رفت و مباحث مهمي را با شاه مطرح كرد. بخش پاياني اين ديدار به گمانه‌زني شاه درباره روابط ايران و غرب در صورت تغيير حكومت اختصاص داشت. پارسونز مي‌نويسد: «شاه دوباره تكرار كرد كه هر رژيمي كه پس از او بيايد براي غرب بدتر خواهد بود، اغتشاش و گروه‌گرايي به همراه آورده و كشور را با خطر مداخله خارجي روبه‌رو خواهد كرد و خلاصه آنكه بسيار خطرناك خواهد بود.» پارسونز در پاسخ به شاه گفت: «من فكر نمي‌كنم كه چه امريكايي‌ها و چه خود ما مخالفتي با اين ارزيابي داشته باشيم. ما از تو حمايت كرده و صميمانه آرزو داريم كه بر مشكلات كنوني چيره شوي.» وي در ادامه مي‌گويد: «من با توجه به موضوعي كه او بيشترين حساسيت را به آن داشت، به او اطمينان دادم كه دودوزه‌بازي نخواهيم كرد».  تنها يك هفته پس از اين ديدار، شريف امامي، نخست‌وزير و اميرعباس هويدا، وزير دربار به طور جداگانه به پارسونز هشدار دادند كه «افسردگي شاه به مشكلي جدي تبديل شده» و ديدار دوباره سفير بريتانيا با او مي‌تواند مفيد واقع شود، از اين جهت پارسونز بار ديگر در 24 سپتامبر (دوم مهر) به ديدار شاه رفت. پارسونز در گزارش محرمانه خود به لندن متذكر شد كه با وجود نگراني‌هاي شريف‌امامي و هويدا درباره وضع شاه، او شاه را سرحال‌تر و مصمم‌تر از هفته گذشته يافته است. در اين ديدار نيز شاه همچنان تا حدي نگران وجود نقشه احتمالي بين امريكا و اپوزيسيون بود، ولي پاسخ پارسونز به او همچنان محكم و در دفاع از حكومت پهلوي بود: «من مجددا با شديدترين كلام ممكن به او اطمينان داده و تاكيد كردم كه امريكايي‌ها و خود ما ديدگاه‌هاي مشابهي در وضعيت كنوني داريم و برخلاف 25 سال قبل هيچ فاصله يا رقابتي بين ما وجود ندارد. به نظر مي‌رسيد كه شاه متقاعد شده است». البته شاه و ديگر عناصر دربار كه هر انتقادي در رسانه‌هاي خارجي را مهم تلقي مي‌كردند و ميليون‌ها دلار هزينه مي‌كردند تا آنها درباره رژيم پهلوي مطالب خوبي را منتشر كنند، از اينكه بي‌بي‌سي اخبار مربوط به مخالفانش را به اجبار و براي جلب مخاطب منتشر مي‌كند، ناراضي و معترض بودند اما معمولا سفير انگليس به شاه توضيح مي‌داد كه راديو بي‌بي‌سي وابسته به دولت انگليس نيست و بهتر است خودشان از طريق سفير ايران در انگليس براي معامله با اين شبكه وارد عمل شوند. در همين ديدار هم در زمينه شكايت شاه و دولتيان از مواضع بخش فارسي راديوي «بي. بي. سي»، پارسونز ضمن آنكه به شاه قول داد مساله را در لندن پيگيري كند، به شاه تاكيد كرد كه موثرترين وسيله براي برخورد با بي‌بي‌سي تلاش‌هاي پرويز راجي، سفير ايران در لندن خواهد بود. در اسناد محرمانه انگليس كه به تدريج هر ساله منتشر و علني مي‌شوند، هيچ مدركي در زمينه مخالفت انگليس با شاه وجود ندارد. در چند سال اخير، اسناد محرمانه‌ انگليس مربوط به سال‌هاي 1979 و 1980 ميلادي يعني همزمان با پيروزي انقلاب منتشر شده‌اند و صاحب‌نظران بر اين باورند كه مطابق اين اسناد، انگليس تا آخر از رژيم پهلوي حمايت كرده است.
دكتر مجيد تفرشي به عنوان تنها پژوهشگر ايراني كه به هنگام رونمايي از اسناد محرمانه انگليس حضور دارد، چند سال قبل در مصاحبه‌اي با روزنامه شرق (31 خرداد 90) درباره اين ادعاي سلطنت‌طلب‌ها يعني نقش داشتن انگليس در سقوط رژيم پهلوي، چنين اعلام نظر كرد: «يك جريان فكري و سياسي سنتي قوي در داخل و خارج از ايران وجود دارد كه معتقد است هر بدبختي سر ايران آمده زير سر انگليسي‌هاست. از سوي ديگر، نگاه كاملا متناقضي هم درباره نقش انگليس و امريكا در انقلاب اسلامي 1357 وجود دارد. نگاهي كه انقلاب ايران را ناشي از توطئه امريكا، بريتانيا و غرب عليه حكومت پهلوي مي‌داند. به نظر من هر دوي اين نظرات باطل است هرچند كه شايد شما رگه‌هايي از واقعيت را در هر دو آنها پيدا كنيد، ولي كليت آنها بي‌اساس است. يكي از مهم‌ترين وجوهي كه درباره بريتانيا، اين دو برداشت را جدي مي‌كند بحث عملكرد بي.بي.سي فارسي در 70 سال اخير و به خصوص در زمان وقوع انقلاب ايران است. به نظر من، حمايت اين شبكه از انقلاب ايران، به طور سامان يافته و برنامه‌ريزي شده، يك افسانه بي‌اساس است... در زمان انقلاب، بخشي از ايراني‌هاي شاغل در بي.بي‌سي، دانشجويان مخالف حكومت شاه بودند. از اين عده تقريبا هيچ كدام‌شان تمايلات مذهبي نداشتند، اغلب چپ يا ملي‌گرا بودند و بيشترشان هم كارمند دايمي رسمي نبودند. اما مديريت بي.بي.سي فارسي و سرويس جهاني آن شبكه كه تابع وزارت خارجه بريتانيا بود، رويكرد ضدشاه نداشت. واقعيت امر و چيزي كه در اسناد مشخص است اين است كه بريتانيا به تغيير رژيم پهلوي در ايران راضي نبود و تا جايي كه توانست تلاش كرد تا نظام پهلوي را در ايران حفظ كند.»
مختصر آنكه انگليس و امريكا و همه كشورهاي غربي، تا آخرين روزها مدافع شاه بوده‌اند و همه اسناد و مدارك موجود بر اين واقعيت گواهي مي‌دهند. از سويي به خاطر وجود دوقطبي سياسي در جهان، غربي‌ها براي اينكه ايران به دست جريان‌هاي طرفدار شوروي نيفتد، از شاه حمايت مي‌كردند و بنابراين نه انگيزه‌اي براي تغيير سلطنت در كشور ايران داشتند و نه منافع آنان اقتضا مي‌كرد و نه نفعي در حمايت از مخالفان شاه داشتند. ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون