مهر سربسته
قدرت موشكي يمن
جعفر قنادباشي
اين روزها نام يمن بار ديگر به عرصه رسانهها به ويژه رسانههاي امريكايي بازگشته است. سياستمداران و دولتمردان جديد اين كشور هم به بهانههاي مختلف، جنگ ميان نيروهاي انصارالله با ائتلاف سعودي را مورد اشاره قرار داده و از آن به بهانهاي براي حمله و لفاظي عليه ايران استفاده ميكنند. به نظر ميرسد، دولت امريكا در رويكرد جديدي كه دونالد ترامپ، رييسجمهور جديد اين كشور دنبال ميكند، درصدد است تا با استفاده از مناقشات موجود در منطقه خاورميانه و از جمله بحران يمن، به اين جنگ نيابتي دامن زده و فشارها را نسبت به جمهوري اسلامي ايران افزايش دهد و از اين طريق بهانهاي براي پيشبرد خواستههاي خود، احياي متحدان منطقهاياش از جمله عربستان سعودي و منزوي ساختن ايران كسب كند. با اين حال، ممكن است، اين سوال بسياري از افراد مطرح باشد كه چرا در مناقشههاي فراوان در خاورميانه، يمن بايد بار ديگر در افكارعمومي مطرح شده و امريكاييها بيش از هر موضوع ديگري به آن استناد كنند؟ ما ميدانيم كه عمده فشارها به ايران به بهانه مسائل منطقهاي تا پيش از مطرح شدن يمن در روزهاي اخير، ادعاي حضور نظامي ايران در سوريه بوده است اما اينك به نظر ميآيد با توجه به توافقاتي صورت گرفته درخصوص سوريه با محوريت ايران، تركيه و روسيه و تمايل واشنگتن براي نزديكي به مسكو و علاقهمندي و تمايل ترامپ براي همكاري با پوتين در مبارزه با تروريسم، موضوع سوريه موضوع جذابي براي دولت جديد امريكا نباشد. از سوي ديگر، عربستان مهمترين متحد امريكا در منطقه خاورميانه است و مهمترين موضوع رياض در شرايط كنوني، باتلاقي است كه هماكنون آنها در يمن گرفتار شدهاند. كاخ سفيد با مطرح كردن موضوع يمن و گره زدن آن به ايران و همچنين تهديد كردن تهران ميخواهد به اين متحد - كه تامينكننده هزينههاي امريكاييها در خاورميانه هستند- اين دلگرمي و اطمينان را بدهد كه دولت جديد همچنان حامي شما است. البته بايد به اين مساله هم توجه داشت عربستان در 22 ماه گذشته، هرچند خسارتهاي فراواني را به ملت مظلوم يمن وارد كرده ولي در دستيابي به اهدافش كه مورد حمايت امريكا هم بوده است، شكست خورده و در مقابل، حوثيها كه تقريبا دست خالي بودهاند، توانستند رياض از سر تا پا مسلح را به شكست وادار كنند و قطعا اين مساله، مطلوب امريكا و رژيم صهيونيستي نيست زيرا پيروزي حوثيها و شكست خوردن ائتلاف سعودي معنايي جز قدرتگيري و گسترش دامنه اثرگذاري جبهه مقاومت ندارد. بحران موجب شده است تا عربستان كه زماني ادعاي قدرت نخست بودن ميان اعراب را داشت، از بين برود چراكه 22 ماه است كه ثروتمندترين كشور عربي در مقابل فقيرترين كشور عربي دستاوردي نداشته است و موجب شده تا رياض با باتلاقي از مشكلات داخلي، اقتصادي، نظامي و... روبهرو شده و موقعيت منطقهاي آنها را از هر زمان ديگري ضعيفتر سازد. البته لندن به رهبري ترزا مي در ماههاي اخير كوشيده است كه جرات را به عربستان و ديگر اقمارش بازگرداند و با دامن زدن به پروژه ايرانهراسي زمينه فروش تسليحاتشان را مهيا سازد. همچنين توانمنديهاي اخير يمنيها در روياروييهاي موشكي و مسلح شدن آنها به موشكهاي دوربرد، نگرانيهايي را ايجاد كرده و اين در حالي است كه يمن در دو، سه سال گذشته در حصر كامل ائتلاف سعودي بوده است. مجموعه اين دلايل، موجب شده است تا آنها بخواهند فشارهايشان را به يمن افزايش دهند. البته از ديد امريكا و عربستان، هر اقدامي كه با منافع آنها همسو نباشد، نشات گرفته از ايران است و به همين خاطر نيز آنها توانمنديهاي مردم يمن و مقاومت آنها در برابر فشارها را به ايران پيونده ميزنند و ميگويند ايران در اين كشور دخالت ميكند. ترديدي نداشته باشيد كه اگر اقدامي هم در يكي از كشورهاي عربي توسط گروههاي غيرشيعي هم انجام شود، عربستان و امريكا با بهانهتراشي مختلف، آن اقدامات را به ايران ارتباط ميدهند و مجددا مدعي ميشوند كه ايران عامل پشتپرده آن اقدامات است. بيش از دو سال است كه رياض، ابوظبي، منامه و خيلي ديگر از همپيمانان حاشيه خليج فارس عربستان و همچنين امريكا ايران را به دخالت در امور يمن و حمايت از حوثيها متهم ميكنند ولي يك دليل قانعكننده و يك سند قابل قبول در اين باره ارايه ندادهاند. اين در حالي است كه ارتباط ايران با يمن نسبت به ساير كشورهاي ديگر كمتر است. ايران در سوريه با دولت اين كشور، سالها ارتباط نظامي داشت و پيمان همكاريهاي دفاعي ميان دو كشور منعقد شده بود. سطح ارتباطات سياسي دو كشور هم بسيار گسترده بود اما ايران و يمن چه در عرصه ارتباطات سياسي و چه در همكاريهاي نظامي، مناسبات چندان زيادي نداشتند. از سويي، صنعا پايتخت يمن هم در دولتهاي علي عبدالله صالح و هم در دولت عبدالربه منصور هادي نيز جزو همپيمانان رياض محسوب ميشد. يمن تنها با عربستان و عمان است كه مرز زميني مشترك دارد كه آن مرزها نيز بهشدت تحت كنترل است. از نظر دريايي نيز چه در اقيانوس هند و چه در درياي سرخ، يمن تحت محاصره و پوشش ناوهاي امريكايي و عربستاني است و نيروهاي هوايي ائتلاف سعودي نيز از نظر هوايي اجازه عبور و مرور به هيچ هواپيمايي را نميدهد. در چنين شرايطي سوالي كه مطرح است چگونه ايران ميتواند تسليحات آن هم به ميزان زياد را به دست حوثيها برساند؟ در واقع، ادعاي كمكرساني تسليحاتي ايران به يمن بسيار خندهدار و مضحك است زيرا چنين امكاني ميسر نيست. قدرت موشكي يمن نيز به نظر ميآيد يك مهر سربستهاي باشد. برخي ميگويند اين موشكها متعلق به دوران جنگ سرد و زماني است كه يمن جنوبي جزو اقمار شوروي بوده است ولي سالها از آن زمان ميگذرد و همچنين موشكهاي پرتاب شده نيز از منطقه يمن شمالي است كه همواره تحت سيطره عربستان بوده است. ايران و يمن نيز هيچ گونه همكاري نظامي نداشتهاند. سند و مدركي نيز درخصوص مبادلات نظامي ميان ايران و يمن وجود ندارد. فناوري آن موشكها نيز كه هراس بسياري در دل سعودي افكنده است، بسيار ساده به نظر ميآيد.