«اعتماد» گزارش ميكند
پيشدبستاني، دوره حياتي كه در
نظام تربيتي مورد غفلت قرار گرفته است
گروه مدرسه «اعتماد»
يكي از ابعاد مغفول مانده در نظام آموزشي و تربيتي ما و مقطع مربوطه، تربيت كودكان در دوره پيشدبستاني است، بعد و مقطعي كه در بسياري از نظامهاي آموزشي بهشدت مورد توجه است و در جوامع توسعهيافته و حتي برخي جوامع در حال توسعه حتي خانوادهها نيز به آن توجه ويژهاي دارند به گونهاي كه برعكس جامعه ما كه براي دانشگاه اهميت زيادي قايل هستند آنها براي دوره پيشدبستاني اهميت خاصي قايل هستند. كارشناسان و صاحبنظران نيز بر همين عقيده هستند. بسياري از روانشناسان و دانشمندان علوم تربيتي 7 سال نخست را مهمترين دوره در شكلگيري ابعاد شخصيتي فرد ميدانند لذا همانگونه كه در تربيت سنتي تاكيد بر نقش خانواده در اين مقطع بود اما حالا در تربيت مدرن تاكيد بر نقش دوره پيشدبستاني است؛ دورهاي كه برخلاف تصور رايج از 6 سالگي نبايد شروع شود بلكه از دو يا حداكثر سه سالگي بايد آغاز شود و همان دورههايي كه تحت عنوان مهد كودك برگزار ميشود را به صورت يكپارچه بايد در ذيل تربيت و آموزش پيشدبستاني ديد.
با توجه به اهميت اين دوره و با عنايت به اينكه در فصل بررسي بودجه در مجلس هستيم و ضرورت دارد در سرفصلهاي بودجه براي اين دوره مهم و سرنوشتساز نيز توجه ويژهاي صورت گيرد به بررسي اهميت و ابعاد تربيت و آموزش در دوره پيشدبستاني پرداختيم و در همين زمينه مطلبي از خانم سپيده مژدگان، دانشجوي دكتراي تخصصي مديريت آموزشي و فعال در حوزه پيشدبستاني را در معرض نقد و نظر مخاطبان صفحه مدرسه قرار ميدهيم.
دوره سرنوشتساز پيشدبستاني
به طور كلي دوره پيش دبستاني، مرحله شكلگيري شخصيت، تربيت حواس و تخيل كودك است. اساس ساختار شخصيتي و رفتاري انسان، در دوران كودكي پايهريزي ميشود و به اين ترتيب، آموزش قادر است، در سرنوشت بعدي كودك تاثير مثبت و سازندهاي بگذارد. از آنجا كه براي يادگيري محدوديت زماني وجود دارد و احتمال وقوع اين محدوديت در دوران كودكي بيشتر است، از اين رو پاسخ به سوالاتي مانند اينكه كودكان چه چيز را، چگونه و به چه وسيله بايد آموزش ببينند و از اهميت بسزايي برخوردار است.
دوره پيشدبستاني و هزينهاي كه بسياري از هزينههاي آينده را منتفي ميسازد
دوره پيشدبستاني، براي تربيت كودكاني كه در سن پنج سال تمام هستند، در نظر گرفته شده و كودك را براي دوره مدرسه و مهارتهاي مورد نياز آن آماده ميكند. كودك به تدريج از محيط خانه جدا شده، با كودكان ديگر انس ميگيرد و با كار در مدرسه آشنا ميشود. طبق يافتههاي پژوهشي، كودكاني كه دوره پيشدبستاني را گذراندهاند، نسبت به آنهايي كه در اين دوره شركت نكرده و به صورت مستقيم وارد دبستان شدهاند، موفق ترند. در ضمن، هزينهها و خدمات بعدي مورد نياز براي گروه آموزش نديده، از نظر افت تحصيلي و كلاسهاي تقويتي، حدود هفت برابر گروه آموزش ديده است.
پيشدبستاني نيازمند توجه بيشتر به توانايي و تخصص مربيان
متاسفانه هنوز يك تعامل سازنده ميان متوليان آموزش و پرورش با خانوادهها و مربيان برقرار نشده است، البته پس از انقلاب اسلامي با گسترش رشتههاي دانشگاهي درباره تربيت و آموزش كودكان، نيروهاي متخصص فراواني تربيت شدهاند. اما هنوز بسياري از فارغالتحصيلان اين رشتهها به مراكز پيشدبستاني گسيل داده نشدهاند. وجود مراكز پيشدبستاني به عنوان مراكز فرهنگي مكمل آموزشهاي خانواده و در برخي موارد جايگزين آموزشهاي خانوادهها، نيازمند توجه بيشتر به توانايي و تخصص مربيان است.
پرورش خلاقيت كودكان نيازمند امكانات و تجهيزات
نكته بعدي فراهم ساختن امكانات لازم است. اين مراكز بايد مجهز به حداقل امكانات باشند تا زمينه بروز خلاقيتها، رشد فكري و در نهايت پرورش يك انسان كامل ميسر شود. امكانات محدود موجود در برخي مراكز، به خصوص مناطق محروم، امكان آموزش عملي را با مشكل مواجه ميسازد و مسلما مربيان با تواناييهاي كامل هم نميتوانند به نحو احسن وظيفه خود را اجرا كنند. در مراكزي كه داراي امكانات فراوان با عناويني مانند اتاق بازي و غيره است، خلاقيت كودكان بيشتر شكوفا ميشود. اما در مناطق محروم بايد به بچهها بسياري از موارد را با قدرت تجسم آموزش داد. حتي موقعيت فرهنگي و اجتماعي هر منطقه و هر شهر نياز به واحد كار متفاوت دارد كه منطبق با شرايط موجود هر منطقه باشد و مربي مجبور است خود با خلاقيتهايي كه دارد در دستيابي اهداف پيشدبستان تلاش كند. بسياري از كودكاني كه در سالهاي گذشته دوره پيشدبستاني را گذراندهاند اكنون در مقاطع تحصيلي بالاتر بسيار موفقند، بنابراين بايد با فراهم كردن امكانات و شرايط لازم توجه بيشتري به مناطق محروم كشور كرد. كودكان هر جامعه پايههاي اساسي آن جامعه هستند. لذا براي ساختن جامعهاي مطلوب، بايد پايههاي آن مستحكم شوند. براي پيشبرد اهداف، بايد مربيان را آموزش داد و واحد كار در اختيار ايشان قرارداد تا بتوانند به نحو موثرتري اطلاعات را به كودكان انتقال دهند.
پيشدبستاني و كاشتن بذر علاقهمندي به آموزش و تربيت
مربي پيشدبستاني فراتر از يك متخصص علمى است. مربي بايد با زمينههاى تربيتى، روانشناسى، برنامهريزى، طرح درس و شيوههاى آموزش آشنا باشد كه اين امر با يك برنامهريزى دقيق در سطح دانشگاهى كه مربيان بعد از دستيابى به تخصص رشته اى بايد در علوم رفتارى دوره ببينند. قبل از تسلط كامل به جريان آموزش وارد نشوند. آموزش علوم رفتاري براي مربيان پيش دبستان فقط جهت كلاس آموزشي نيست بلكه براي كاربرد در جهت تقويت روحيه خود و كودكان است. مربيان پيش دبستان بايد بتوانند قبل از آموزش كودكان در جهت آرامش روحي آنها گام موثري بردارند. زيرا دوره پيشدبستان سر آغاز آموزشهاي رسمي كودكان است و برخورد مربي در علاقهمندي يا عدم علاقهمندي كودكان به آموزش تاثيرگذار است.
موفقيت مربي در گروي تفكر انسانگرايانه
تحول اساسي و پايدار در هر جامعه در گرو متحول شدن نظام تعليم و تربيت آن جامعه است و محور اصلي تحول و توسعه نظام تعليم و تربيت بهبود كيفيت كار مربيان، شناخت و ويژگيهاي آنها است، از ديدگاه انسانگرايانه ميتوان گفت معلمان كارآمد كساني هستند كه به مفهوم دقيق كلمه «انسان» هستند. آنان با برخورداري از زيباترين احساسات انساني با روشي منصفانه، آزادمنشانه و فارغ از گرايشهاي ديكتاتور مآبانه با كودكان رفتار ميكنند و قادرند به راحتي و به شكل طبيعي با آنان روابط دوستانه و انساني برقرار كنند. مربيان ناموفق به نظر ميرسد كه از احساسات انساني بيبهرهاند و همواره در پي جاهطلبي، اعمال قدرت و استفاده از شيوههاي ديكتاتوري در كلاس هستند و كمتر به نيازهاي كودكان ميانديشند، متغيرهاي ديگري نظير گرمي سخن و مهرباني و احساس مسووليت در برابر نيازها و علايق كودكان و رغبت به تدريس، رابطه معنادارتري با موفقيت معلم و ميزان آموختههاي كودكان دارد. به طور كلي هرچه بيشتر به جنبههاي عاطفي و انساني در كلاس توجه گردد بيشتر ميتوان به كارآمدي و اثربخشي مربي اميدوار بود. مربي كه اعتقاد دارد كودكان از توانايي فراگيري برخوردارند، رفتار مطلوبتري از خود بروز خواهد داد تا مربياي كه كودكان را فاقد قدرت يادگيري ميپندارد.
مربيان پيشدبستاني نيازمند توجه مسوولان
مربيان به خصوص مربيان پيشدبستاني به عنوان پايهگذاران انديشههاي علمي، مبلغان ارزشها و مسووليتهاي اجتماعي به كودكان هستند و حرف اول را در تربيت منابع انساني ميزنند و هيچ حرفهاي همچون شغل آنها تاثير موثري در جوامع ندارد. طرفداران و مبلغان تحول و توسعه در جوامع بايد بيش از هر كس حاميان واقعي مربيان باشند و سياستگذاران آموزش و پرورش با در نظر گرفتن حقوق و مزاياي شغلي ويژه براي آنها يا دارا بودن مدرك تحصيلي و تخصص و تعهد موردنظر، دغدغههاي زندگي را براي آنان كاهش دهند.
از طرفي مربيان بايد بدانند در چه شرايط متحول جهاني زندگي ميكنند، فكر و عمل و توان خود را محدود به مرزهاي جغرافيايي خود نكنند از قدرت ابتكار، خلاقيت و مهارت برخوردار باشند، فعاليتهاي خود را محدود به چند كتاب يا جزوه نكنند زيرا كه دنياي پيچيده و متحول امروز مستلزم يادگيري مداوم و فرزند زمان خود بودن و فعاليت، حساسيت و خلاقيت است. فضاي آموزش، بسيار مهم است و بايد شاد باشد و تجهيزات و وسايل مختلف با همكاري اوليا در اختيار كودك باشد. مربي بايد از طريق فراهم آوردن وسايل متنوع، يك محيط يادگيري غني براي كودكان ايجاد كند تا كودكان آزادانه، با اين وسايل بازي كنند و به رشد كافي دست يابند.