• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3759 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۱۱ اسفند

سازمان معلمان ايران با صدور بيانيه‌اي تحليلي مورد تاكيد قرار داده است

ابعادكنشگري معلمان و تشكل‌ها در فصل بودجه

گروه مدرسه « اعتماد»

اينكه مناسبت‌ها و اتفاقات و ضرورت‌ها موضوعيت و نحوه كنشگري مدني اصناف مختلف را تعيين مي‌كند يك عرف جهاني و يك سنت مدرن مدني است و به معناي آن است كه سطحي از هدفمندي و تناسب در ميان فعالان نهادينه شده است تا از كنش‌هاي فصلي يا بدون تناسب زماني و موضوعي اجتناب كنند و اينكه تلاش مي‌شود تا كنش‌هاي صنفي و سياسي در قالب تشكل‌ها و احزاب شكل گيرد خود گواه يك گام ديگر و يك پله ديگر در مسير مدنيت است كه متاسفانه هنوز راه درازي براي توسعه و تعميق آن در پيش داريم و با موانع زيادي در اين مسير مواجه هستيم. براي چهارمين سال است پس از يك وقفه هشت ساله فعالان صنفي و تشكل‌هاي معلمي در فصل بودجه نسبت به مسائل آموزش و پرورش به طور عام و اقتصاد و بودجه آموزش و پرورش به طور خاص واكنش نشان مي‌دهند و با روش‌ها و شيوه‌هاي مختلف خواستار توجه به اين مهم هستند روش‌هايي از قبيل كمپين‌هاي مجازي و جمع‌آوري امضاهاي حقيقي در مدارس و ارايه مقاله و تحليل در رسانه‌ها و نشست‌هاي نقد و بررسي و ديدارهاي تعاملي و صدور بيانيه و مواردي از اين قبيل. چند هفته قبل در صفحه مدرسه «اعتماد» بيانيه كانون صنفي معلمان در زمينه بودجه را در معرض نقد و نظر مخاطبان اين صفحه قرار داديم و امروز هم بيانيه تحليلي يكي از تشكل‌هاي معلمي را منتشر مي‌كنيم تا بيشتر به ابعاد اين موضوع پرداخته شود.

فصل بودجه معمولا موعودي است براي نقد و اعتراض فرهنگياني كه سال‌ها است مطالبه معيشتي يكي از اولويت‌هاي آنها است و به همين دليل به بهانه ارايه بودجه سالانه، در هر سال از اوايل دي ماه و به طور مشخص از زماني كه رييس‌جمهور بودجه را به مجلس مي‌دهد زمزمه‌هاي نقد معترضانه شروع مي‌شود و گاهي در بهمن و اسفند به اعتراض ميداني و تجمع مقابل خانه ملت تبديل مي‌شود البته اين سنت از دوره اصلاحات گذاشته شد و گرنه قبل و بعد از آن چنين چيزي مرسوم نبوده است به خصوص كه در دوره دولت نهم و دهم صداي اعتراضي شنيده نمي‌شد گويا ضرب شستي كه دولت نهم در همان سال نخست به معلمان نشان داد و در 23 اسفند 85 معترضان را غير معلم خواند و روانه زندان كرد تا آخر دولت دهم نيز تاثير بازدارنده و نااميدكننده خود را برجاي گذاشت. وزير وقت دولت مهرورز نيز از خوان گسترده افزايش نجومي قيمت نفت چيزي به سفره معيشت معلمان اضافه نكرد و با تحول صوري و شتابزده آموزش و پرورش مشكلات را افزايش داد. اما پس از روي كار آمدن دولت يازدهم كه رنگ و بويي از اصلاحات را دارد فرصتي ايجاد شد تا دوباره در همان موعود نقد و اعتراض شكل گيرد، نقد و اعتراضي كه اگر چه نه به شكل 23 اسفند 85 اما كمي شبيه به آن، مورد واكنش قرار گرفت اما اين‌بار بر خلاف دولت نيروهاي امنيتي و قضايي پيشقدم شدند و در حالي كه دولت مطالبه معلمان و اعتراضات آنان را بر حق دانسته و از آن استقبال كرد اما با وجود آن تعدادي از چهر‌ه‌هاي فعال تشكل‌ها در بهار و تابستان 94 در پي اعتراضات زمستان 93 مورد بازداشت قرار گرفتند و احكامي به اجرا گذاشته شد.
نقدهاي گسترده و كمپين حقوق عادلانه
دوباره فصل بودجه است و طبق سنت سال‌هاي مجاز تنفس مدني و صنفي، نقدها و اعتراضاتي از گوشه و كنار به گوش مي‌رسد و به ياري عرصه‌اي كه براي فعالان رسانه‌اي حوزه آموزش و پرورش ايجاد شده و به مدد شبكه‌هاي مجازي، اين نقد و اعتراض‌ها عميق‌تر و گسترده‌تر شده است كه يكي از مصاديق آن «كمپين حقوق عادلانه» است، كمپيني كه گفته مي‌شود به مرز يكصد هزار نفر نزديك مي‌شود يعني چيزي در حدود 10 درصد كل جمعيت فرهنگيان شاغل در سيستم آموزش و پرورش. كمپيني كه نشان از يك واقعيت محسوس و ملموس يعني شدت مشكلات معيشتي و اقتصادي اين صنف دارد چرا كه بعيد به نظر مي‌رسد كمپين مشابهي با موضوعات ديگر در اين دامنه زماني بتواند با اين استقبال مواجه شود البته ترديدي نيست كه اگر ترس حاكم بر جامعه فرهنگيان با برداشته شدن تهديدهاي امنيتي كمتر شود اين استقبال به مراتب گسترده‌تر از اين خواهد بود چرا كه واقعيت‌ها حكايت از اين دارد كه بيش از 80 درصد فرهنگيان از مشكلات اقتصادي شديدي رنج مي‌برند.
ضرورت هوشمندي تشكل‌هاي صنفي و سياسي و فعالان حوزه آموزش و پرورش
اين روزها به تبع فضاي متاثر از اعتراضات رسانه‌اي و مجازي فرهنگيان به بودجه آموزش و پرورش افرادي در جايگاه‌هاي مختلف واكنش‌هايي نشان مي‌دهند و ابراز نظرهايي دارند كه ضرورت دارد تشكل‌هاي صنفي و سياسي و فعالان حوزه آموزش و پرورش كنشگري هوشمندانه‌اي داشته باشند. به اين معنا كه كنش آنها در مسير حل مساله باشد نه ايجاد مسائل جديدتر يا عميق و پيچيده‌تر شدن مسائل گذشته چراكه ما فقط مسووليت نقد و اعتراض را بر عهده نداريم بلكه مسوول هستيم در قبال عواقب نقد‌ها و اعتراضات خود پاسخگو باشيم و اين پاسخگويي هم معطوف به دانش‌آموزان و اوليا و هم به فرهنگيان است به عبارتي نمي‌شود گفت ما حرف خودمان را مي‌زنيم و راه خودمان را مي‌رويم و به اينكه چه بر سر آموزش و پرورش و معلمان و دانش‌آموزان مي‌آيد كاري نداريم.
پيچيدگي موضوع اقتصاد و بودجه
موضوع اقتصاد و بودجه آموزش و پرورش چنان با ابعاد نظام آموزشي ما گره خورده است كه بر هر مساله‌اي دست مي‌گذاريم سر از اقتصاد و بودجه در مي‌آورد اگر از عدالت آموزشي يا كيفيت آموزشي يا كمبود امكانات و تجهيزات يا مافياي تاليف، چاپ و توزيع كتب درسي يا مافياي تجارت آموزشي و كنكور و ده‌ها موضوع ديگر و منزلت و معيشت و مهارت معلم و غيره سخن مي‌رانيم دوباره سرنخ همه مسائل به اقتصاد و بودجه بر مي‌شود البته اين به آن معنا نيست كه اگر بودجه چند برابر شود مسائل نظام آموزشي ما همه برطرف مي‌شود چرا كه پرواضح است كه مسائل اين حوزه چند وجهي است و ابعاد گسترده و پيچيده‌اي دارد اما منظور اين است كه به قول كارشناسان عرصه مديريت، اين دلايل بهداشتي تا برطرف نشوند سخن گفتن از موارد ارتقاي كيفي و محتوايي بي‌مورد خواهد بود. سخن اينجاست كه آيا حرف‌هاي تكراري و راهكارهاي اعتراضي آزموده شده راه به جايي مي‌برد؟ اينكه آمار و ارقام بودجه و جدول مربوطه را از زوايه‌هاي مختلف به نمايش و نقد و بررسي بگذاريم و همان حرف‌هاي تكراري را بزنيم راه به جايي مي‌بريم؟پس از پاسخ منفي به اين پرسش، مطرح مي‌شود كه پس چه بايد كرد؟
سه‌گانه كنشگري و ضرورت واقع بيني
تجربه‌هاي كنشگري با توجه به واقعيت‌هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و امنيتي اين راه را پيش روي ما قرار مي‌دهد كه سه گانه «كنش‌هاي رسانه‌اي»، «تعاملات و رايزني با مسوولان» و «منسجم شدن در تشكل‌ها» مي‌تواند دستاوردهاي به نسبت بيشتري با هزينه‌هاي به نسبت كمتري در مقايسه با ساير رويكردها داشته باشد.
انتظار افزايش كيفي كنشگري رسانه‌اي
كساني كه صرفا كنشگري رسانه‌اي در راستاي نقد عملكرد دولت و مسوولان آموزش و پرورش و نمايندگان مجلس و ساير افراد و نهادهاي مسوول را كافي مي‌دانند، بي ترديد اشتباه مي‌كنند چراكه به خوبي مي‌دانيم مسائلي كه در گذشته وجود داشته و حل شده است صرفا به خاطر نقد رسانه‌اي نبوده است و بسياري از مسائل حل نشده، وجود دارد كه ده‌ها سال است در راس فعاليت‌هاي رسانه‌اي است ولي حل نشده است مانند مسائلي كه در حوزه توسعه همه‌جانبه و پايدار به ويژه توسعه سياسي و اقتصادي كه بيشترين حجم مطالب رسانه‌ها و حرف و حديث كنشگران را در يك صد ساله اخير به‌خود اختصاص داده است؛ لذا اين عرصه به عنوان توليد كننده محتوا و بسترساز عرصه عمومي لازم است و يكي از پيش‌شرط‌هاي حياتي و سرنوشت ساز است اما كافي نيست، خوشبختانه در سال‌هاي اخير به‌طور بي‌سابقه‌اي حضور كمي كنشگران معلمي در عرصه رسانه افزايش يافته است كه اميدواريم شاهد افزايش كيفي آن هم باشيم.
نتيجه‌بخشي اميدوار‌كننده و تعامل كارساز
ترديدي نيست كه رايزني و تعامل صرف هم جوابگو نيست هر چند ساختار حاكميتي ما نشان داده است كه با تعامل از نوع خاصي سازگارتر است و اگر مساله‌اي هم حل شده است اين مسير را طي كرده؛ مسيري كه واقعيت‌هاي موجود را بيش از آرزوهاي مطلوب مد نظر دارد چرا كه نتيجه را هر چند اندك، بر فرآيند ترجيح مي‌دهد و يا به عبارتي استمرار آن فرآيند را در گروي نتايج كوچك در راستاي گام‌هاي بزرگ مي‌داند؛ لذا هوشمندانه و عاقلانه و واقع‌بينانه‌تر اين است كه علاوه بر كنشگري رسانه‌اي از تعامل و رايزني غافل نباشيم و بدانيم كه آبي را كه در پشت سد اعتراض و انتقاد جمع مي‌كنيم بايد به‌صورت هدايت شده به دشت حاصلخيز و نتيجه بخش توسعه سرازيركنيم و نه به كويري كه ثمره‌اي نداشته باشد و از سويي بايد بدانيم كه انباشت اين اعتراض و انتقاد بدون هدايت به كانال رايزني يا سد را مي‌شكند و تخريب به‌بار مي‌آورد و يا نااميدي را گسترش مي‌دهد و چشمه‌هاي اعتراض و انتقاد را مي‌خشكاند.
تجربه‌هاي توده‌وار و تكرارهاي بي حاصل
و نكته مهم‌تر اينكه تا كنشگري رسانه‌اي و رايزني‌ها و تعاملات اگر در قالب تشكل‌ها نهادينه نشود و مدون نشود هم استمرار آنها و هم نتيجه بخشي آنها ممكن نخواهد بود بسان آبي كه به باغي سرازير شود ولي از باغبان خبري نباشد يا ميوه‌اي به ثمر رسيده باشد و باغبان رفته باشد اين بسان همان تجربه‌هاي توده‌وار ده‌ها سال قبل ما را مجبور به تكرارهاي بي حاصل خواهد كرد لذا با وجود انتقادهايي كه به عملكرد تشكل‌ها وجود دارد و با وجود محدوديت‌هايي كه در مسير كار تشكيلاتي وجود دارد و ايجاد مي‌شود تا افراد به سمت حركت‌هايي فصلي و نسلي بروند چاره‌اي نداريم كه براي تحقق اهداف خود يا به يكي از تشكل‌هاي موجود بپيونديم يا اگر آنها را نمي‌پسنديم، برويم و تشكل مطلوب خود را ايجاد كنيم تا انباشت كنشگري خود با هر هدف و سليقه و روش را نهادينه كنيم و حداقل گامي در جهت مدنيت‌ برداريم.
تعارض‌هاي تحليلي و بن‌بست‌هاي راهكاري
اما موضوع و مساله بودجه آموزش و پرورش را بايد از چند منظر مورد توجه قرار داد؛ نخست اينكه در ذيل بحث «اقتصاد آموزش و پرورش» بايد آن را مدنظر قرار داد و خود اين موضوع را هم بايد در ذيل سياست‌هاي كلان اقتصادي حاكميت و دولت نقد و بررسي كرد چرا كه در غير اين‌صورت مانند جدال
بر سر عنب و انگور خواهد شد به عنوان مثال اگر فردي با ذهنيت يا چارچوب نظريه‌هاي صرفا ليبرالي بخواهد منتقد بودجه و اقتصاد آموزش و پرورش باشد و تمركز حاكميتي و دولتي را ناديده بگيرد به چيزي معترض است كه پايه‌هاي آن با نقد و اعتراض او ناسازگار است لذا بايد سطح بحث خود را به قبل از بودجه و اقتصاد آموزش و پرورش كاهش دهد يا اگر كسي از منظر سوسياليستي منتقد و معترض است و واقعيت‌هاي خصوصي‌سازي و يا برون‌سپاري و مشاركتي را مدنظر قرار نمي‌دهد او نيز همين اشتباه را مرتكب مي‌شود و در واقع اين دو گروه منتقد نحوه رفتن هستند در حالي كه در اصل مسير رفتن با حاكميت و دولت اختلاف نظر دارند، بله آنها مي‌توانند در جايگاه منتقدان سياست‌هاي كلان اقتصادي فعال باشند اما وقتي در موضوع بودجه مصوب دولت بر اساس سياست‌هاي حاكميتي وارد نقد و اعتراض مي‌شوند تعارض‌هاي آنها به كنشگري فعالان صنفي و سياسي سودي نمي‌رساند و شايد آسيب هم وارد كند.
تحقق مطلوب يا تمركز بر نتيجه ممكن
ماحصل بيش از 15 سال كنشگري مستمر سازمان معلمان ايران با فراز و نشيب‌ها و افراط و تفريط‌هايي در سير همان سه گانه كنشگري رسانه‌اي، تعاملي و تشكلي اين است كه خود را فقط مامور به تكليف ندانيم و فقط مطلوب را نشانه نگيريم بلكه بر نتيجه و ممكن نيز متمركز شويم و به اين پرسش پاسخ دهيم كه درست است كه راهي طولاني پيموديم اما چقدر به اهداف نزديك شده‌ايم و دست‌مان خالي از دستاورد نيست؟
وجوه واقع بينانه بودجه و اقتصاد
در زمينه بودجه و اقتصاد آموزش و پرورش كه بي‌ترديد معيشت معلم در ذيل آن بايد حل شود به اين نتيجه رسيديم كه مواجهه كارشناسانه و واقع‌بينانه‌تري داشته باشيم،  مواجهه‌اي كه
چند وجه دارد.
يكم: خوشبختانه امسال براي نخستين بار مديركل بودجه آموزش و پرورش قدري شفاف‌سازي كرد و گفت كه پيشنهاد اين وزارتخانه براي بودجه سال 96 مبلغ 45هزار ميليارد تومان بوده است اما دولت 34هزار ميليارد تصويب كرد و اين يعني حالا نگاه منتقدين و معترضين بايد يك سطح بالاتر برود و از دولت بپرسد كه چرا اين رقم بودجه تصويب نشده است و دولت هم اگر شفاف‌سازي كند بعد متوجه خواهيم شد كه مطالبه خود را در چه سطحي بايد متمركز كنيم در واقع سخن اصلي، پيدا كردن ريشه و جايگاه حل اين مساله است تا ما بر زمين بدون آب كلنگ
بي حاصل نزنيم و تلاش بي ثمر انجام ندهيم.
دوم: درست است كه در شاخص‌هاي آماري در مقايسه با كشورهاي ديگر سهم بودجه آموزش و پرورش ما از توليد ناخالص ملي و بودجه عمومي بسيار ناچيز است اما همان‌گونه كه گفته شد اين شاخص در دولت تعيين نمي‌شود اين يك شاخص استراتژيك است كه بايد حاكميت براي تغيير آن تصميم بگيرد و همان‌گونه كه در بخش امنيت و سلامت يك تصميم استراتژيك وجود دارد در بخش «تربيت» نيز اين تصميم گرفته شود و با اختصاص سهم بيشتر، به استاندارد‌هاي جهاني نزديك‌تر شود تا اين شاخص كمي از ليست مسائل حوزه آموزش و پرورش حذف شود و به شاخص‌هاي كيفي در مسيركارآمدي نظام آموزشي پرداخته شود.
سوم: ترديدي نيست كه انتظار فوق در حال حاضر ممكن نيست و اين مطلوب را بايد به تاخير انداخت هر چند ممكن است ما براي غيرممكن بودن آن توجيه نشويم و مدعي باشيم كه امكان دارد در هر صورت در حال حاضر به هر دليلي چنين انتظاري واقع‌بينانه نيست بنابراين بايد علاوه بر تمركز برافزايش نسبي بودجه سالانه آموزش و پرورش و تلاش همگاني و همه‌جانبه براي آن، به دنبال راهكارهاي ديگري غير از آن بود راهكارهايي كه در برخي كشورهايي كه مشكلات و مسائل مشابه ما را داشتند نتيجه‌بخش بوده است و مهم‌ترين آن درآمدزايي درون آموزش و پرورش، واگذاري خدمات به خارج از آموزش و پرورش و جلب مشاركت مردمي است. اين راهكارهاي تامين منابع است كه متاسفانه موانع جدي نگرشي و قانوني و مديريتي براي آن وجود دارد حتي برخي نمايندگان مجلس كه سينه چاك مطالبات معلمان هستند وقتي پاي اين راهكارها به ميان مي‌آيد
توده وار و متظاهرانه سنگ عدالت و دولتي و رايگان بودن آموزش وپرورش را برسينه مي‌زنند و نه تنها تلاشي براي ارايه طرح در اين زمينه نمي‌كنند حتي دولت را هم تشويق نمي‌كنند تا لايحه‌هايي براي اين منظور ارايه دهد و بدتر از آن حتي اجازه توسعه برنامه‌هايي قانوني در اين راستا را هم نمي‌دهند.
چهارم: در بحث بودجه و اقتصاد آموزش و پرورش يكي از موارد مهم كه از آن غفلت مي‌شود بهره وري از بودجه موجود است. ساختار متمركزومديريت غيرعلمي و غيرحرفه‌اي به ويژه در سال‌ها وفورمنابع مالي در دولت‌هاي نهم و دهم نشان داد كه مشكل ما فقط با افزايش منابع مالي برطرف نمي‌شود و به همين اندازه بودجه موجود نيز سيستم كارآمدي لازم را براي حداكثر بهره‌وري ندارد. كارشناسان حوزه اقتصاد براين باورند كه آموزش و پرورش چه در زمينه بودجه سالانه، چه در زمينه منابع غير بودجه‌اي مانند نيروي انساني و فضا و امكانات از بهره‌وري بسيار پاييني برخوردار است و اين هدررفت سرمايه بزرگ‌ترين نقص مديريتي است كه در صورت رفع آن اقتصاد آموزش و پرورش نيز متحول خواهد شد اين يك طنز مديريتي است كه سرمايه دارترين وزارتخانه از لحاظ دارايي‌هاي ملكي فقيرترين وزارتخانه از لحاظ رفاهي و معيشتي باشد.
پنجم: حال كه بودجه در مجلس مورد بررسي قرار مي‌گيرد انتظار تغيير محسوس داشتن دور از واقعيت است چرا كه هر گونه تغييري يا بايد با لحاظ كردن منابع درآمدي مربوطه باشد يا با جابه‌جايي و حذف رديف‌هاي هزينه‌ها، لذا تجربه ثابت كرده كه نه در توان مجلس است و نه ممكن است كه چنين اتفاقي روي دهد لذا ايجاد انتظار غيرواقعي يك اقدام باخت- باخت است چراكه هم معلمان را نااميد مي‌سازد و بي‌اعتماد به كنشگري را افزايش مي‌دهد و هم فرصت كاذب براي نمايندگان توده‌گرا ايجاد مي‌كند و هم منجر به تخريب غيرعادلانه و غيرمنصفانه مسوولاني مي‌شود كه سهم چنداني در اين مساله و مشكل ندارند. فقط مي‌شود آنها را متوجه نقش متناسب با واقعيت‌ها براي حل ريشه‌اي مساله اقتصاد آموزش و پرورش كرد و به دور از هياهوهاي مقطعي گفت بياييد طرح و لايحه‌اي بدهيد كه در يك دوره كوتاه‌مدت مشكل تبعيض دريافتي‌هاي معلمان با ساير كارمندان دولت رفع شود و در دوره‌اي ميان‌مدت مشكل اقتصاد آموزش و پرورش رفع شود.
تحرك‌هاي احساسي و پاسخ‌هاي انكاري
سازمان معلمان با درك اين واقعيت كه جامعه معلمان به‌شدت از مشكلات معيشتي در رنج هستند و حتي منزلت خود را به حراج گذاشته‌اند تا بخشي از اين مشكلات را كاهش دهند هرگونه نگاه سطحي و مقطعي به اين مساله و تحريك و ايجاد انتظار كاذب را در راستاي پيچيده شدن اين مشكل و افزودن مسائل جديدتري به جامعه معلمان مي‌داند و از سويي هر گونه انكار آن توسط مسوولان را بي‌انصافي و همراستا با تحريك احساسات معلمان دانسته كه ثمري نخواهد داشت و بر شكاف بي‌اعتمادي و نااميدي خواهد افزود لذا ضمن فرصت دانستن اين فصل كنشگري از هر نوع كنشي كه معلمان و كارشناسان و مسوولان و مديران را از انفعال خارج سازد و در مسيرحل مساله قرار دهد استقبال مي‌كند و همه را به احساس مسووليت متعهدانه دعوت مي‌كند تعهد در برابر پرسشگري و پاسخگويي براي تحقق جامعه مدني پايداري كه مجبور به تكرار گذشته بي‌حاصل و انتظار آينده غيرممكن نشود.
سازمان معلمان و تجربه كنشگري سه‌گانه
اين تشكل در راستاي كنشگري سه‌گانه همواره رسانه را به عنوان يك ركن كنشگري مورد توجه قرار داده و از سويي در تعامل با دولت و مجلس نه تنها از تعامل استقبال كرده بلكه در مواقع لازم خود را ملزم مي‌داند در راستاي بودجه و اقتصادآموزش و پرورش بر آنان تحميل كند لذا علاوه بر نشست‌هايي با رييس سازمان برنامه و بودجه و مسوولان وزارت آموزش و پرورش در كارگروه مربوطه هم فعال شده است و در بعد سوم نيز تلاش كرده تا علاوه بركنشگري در قالب و مسير تشكلي با ساير تشكل‌ها نيز همراهي و همفكري داشته باشد؛ بنا براين اميد داريم اين مسير ما را به اهداف‌مان نزديك‌تر كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون