خاطرات تلكس و مونيتورينگ و خبر
محمدعلي ابطحي
قديم ترهاي نه خيلي دور، كمتر از 20سال پيش، خبررسانيهاي مسوولان و كلا خبرهاي دولتي در همه جاي دنيا ميبايست خيلي رسمي و اتو كشيده باشد. من خاطرات خودم را ميگويم. مركز خبر در ايران سال ۷۰ شمسي مثلا، دو جا بود. واحد مركزي خبر و خبرگزاري جمهوري اسلامي. اسم قبل انقلابي اين خبرگزاري، پارس بود. در دوران طاغوت زدايي، شير تو شير عجيبي شد. قرار بود همه اسمهاي شاهنشاهي تغيير كند. جوگيري از خصلتهاي فراگير بعد از هر انقلابي است. ما هم كه اساسا جو گير، كمتر كسي به مفهوم اسامي دقت ميكرد. خبرگزاري پارس هم در اين گردونه جوگيري قرار گرفت. پارس كه فارسي شده فارس است كه طبعا اصلا شاهنشاهي نبوده است، تغيير يافت. مكانها هم دستخوش اين موج شد. مثلا خيابان سپه كه بيدليل به اسم امام خميني(ره) تغيير كرد. اين همه خيابان مهم بود. سپه كه به معناي نيروي نظامي است يا كلمه فارس كه حداقل شاهنشاهي نبودند، هم بالاخره عوض شدند. حالا بگذريم. خبرگزاري جمهوري اسلامي قبل از انقلاب ارتباطات تلكس داشت. تلكس دستگاهي بود كه نقطه به نقطه خبر ارسال ميكرد. هر روزنامهاي كه مجوز ميگرفت، يك خط تلكس از خبرگزاري جمهوري اسلامي ميخريد. روي آن خط خبرهاي عمومي را خبرگزاري جمهوري اسلامي به روي تلكس ميداد و به دست روزنامهها ميرسيد. طبعا اگر يك روزنامه را ميخواندي، از همه خبرهايي كه لازم بود آگاهي پيدا ميكردي. تفاوت روزنامهها در خبرهاي فوت و احيانا سرمقالهها و تحليلهاي سياسي بود. خبرگزاري جمهوري اسلامي يك تلكس محرمانه هم داشت. اين را براي مسوولان گذاشته بودند. منبع آن هم خبرگزاري جمهوري اسلامي بود. خبرهاي داخلي محرمانهاش عمدتا درمورد جنگ، يا مشكلات داخلي و اختلافات قومي و حوادث كشور بود. خبرگزاري جمهوري اسلامي از خبرگزاريهاي معروف دنيا هم خط تلكس اجاره كرده بود كه در خبرگزاري باز به همان صورت نقطه به نقطه خبرهاي خبرگزاريهاي مهم دنيا را ميگرفت و آنچه را صلاح ميدانست ترجمه ميكرد و در اختيار جرايد ميگذاشت.
يادم هست وقتي در زمان شهرداري آقاي كرباسچي كه خيلي كارش در شهر گل كرده بود، روزنامه همشهري راهاندازي شد كه روزنامهاي شيك و متفاوت بود، يك شب رفته بودم روزنامه. در خيابان جردن. بلوار ناهيد. مهمترين نو آوري كه روزنامه داشت، اتاق مونيتورينگ بود. اين اتاق در راديو تلويزيون هم بود. توي اتاق مونيتورينگ چند تا راديوي بزرگ بود. خيلي بزرگ. روي هر كدامشان هم يك سيم آنتن قوي تعبيه شده بود. اوايل اين اتاق محرمانه بود. تابلوي ورود ممنوع داشت. چون اين راديوها روي موج كوتاه كه فكر ميكنم نسل فعلي اصلا به آن مراجعه نداشته باشد، راديوهاي بيگانه را ميشنيدند.
ماهواره كه نبود. امواج زميني همهچيز را منتقل ميكرد. يكي به زبان انگليسي و يكي آشنا به زبان عربي راديوهاي مهم دنيا را گوش ميكردند و با نوار كاست يا ريل ضبط ميكردند. با كلي صداي ويژ ويژ كه اگر در اين مونيتورينگ راديويي به خبري دست يافتند كه روي تلكسها نبود، بتوانند بهطور اختصاصي از آن استفاده كنند. اين تنها بخش مستقل خبري روزنامهها بود. واقعا وقتي مثلا روزنامه همشهري به داشتن اتاق مونيتورينگ پز ميداد، پز دادن هم داشت. منبع خبر را هم كه مينوشتند، ميگفتند راديوي فلان كشور گفته است. اگر از قديميها ميشنويد مثلا خبرهاي راديو بيبي سي را ميگويند لندن اين را گفته يا آن را گفته به دليل اين سابقه است كه آدمهاي شخصي هم تنها منبع دسترسي به خبرهاي مختلفشان در اين بود كه بتوانند به اين راديوها گوش كنند و براي ديگران نقل كنند و همان ميشد خبر لندن. ورود به اين اتاق هم از آن جهت ممنوع بود كه مبادا كسي خبري از راديوهاي خارجي بشنود و باعث تضعيف روحيه و تشويش اذهان شود. اين دنياي كنترل شده فقط مربوط به ايران نبود. امكانات بيشتر از اين نبود. در چنين دنيايي كه خبرها كنترل شده بود حكومت كردن هم خيلي با حال بود. در كشورهاي چپ كمونيست كه اوضاع از اين هم بدتر بود، تنها يك روزنامه منتشر ميشد. اين روزنامه ارگان حزب بود. جماهير شوروي مثلا در اتحاد جماهير شوروي كه قطب چپ بود، روزنامه پراودا بود كه اين روزنامه در سراسر بزرگترين كشور دنيا هر روز چاپ ميشد. مردم بايد فقط آنها را بدانند. دانستن يك كلمه بيشتر و گفتن يك كلمه افزونتر عقوبت داشت. چون ميشد مراقبت كرد. مهم اين بود كه همه اطلاعات از مرزهاي زميني وارد ميشد و در سر مرزها ميشد اطلاعات را كنترل كرد. نكته پر تاسف اين است كه هنوز مديران زيادي در سراسر دنيا فرزندان آن نسل هستند. خيليهاشان فهميدهاند كه اساسا دنيا تغيير بزرگي كرده است. ديگر محرمانه نگهداشتن خيلي سخت است. حرف و وسيله انتقال حرف دست حكومتها نيست و در مواردي اطلاعات و اخبار حتي محرمانه به دست نوهها و فرزندانشان زودتر از خودشان منتقل ميشود. مسوولان براي اين دنيا بايد برنامهريزي كنند، نه دنيايي كه هرچيزي غير تلكسها ميتوانست تشويش افكار عمومي تلقي شود.