• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3767 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۲۲ اسفند

اين‌گونه جنگيديم

مجتبي عسگري راوي جنگ

نقشه كشور ما شبيه يك گربه نشسته است. اما اين كشور از ابتدا شبيه گربه نبوده، شير شرزه‌اي بود روي نقشه آسيا كه محل زندگي بزرگاني مثل شيخ مفيد و ابوريحان بيروني و رودكي و حافظ بود، ايران ما پر از انسان‌هايي مثل بوعلي سينا است كه بار علمي‌اش پشتوانه علم پزشكي دنياست. اما در دوره‌هاي مختلف شاهان بر كشور ما حكومت مي‌كردند و از آنجا كه كفايت حفظ مملكت را نداشتند، شير شرزه روي نقشه رفته‌رفته تبديل به يك گربه شد. هر بار كه همسايه‌هاي غرب و شرق و شمال و جنوب به ايران حمله مي‌كردند، تكه‌اي از اين كشور را جدا مي‌كردند. يك نفر دست اين شير را جدا كرد، يك نفر يال و كوپالش را برد و يك نفر دم و پايش را جدا كرد و شير را تبديل كردند به يك گربه. اوج اين واگذاري‌ها در دوران قاجار اتفاق افتاد. زماني كه رضاشاه پهلوي ايران را از قاجارها تحويل گرفت، اين گربه هنوز يال و كوپالي داشت و روي پا ايستاده بود، اما رضاشاه بدون هيچ درگيري نظامي بخشي از ارتفاعات آرارات را در شمال كشور بخشيد به تركيه. پسر او هم وقتي به حكومت رسيد، گفت ناخلف باشم اگر ره ز پدر كج بكنم، همين بود كه بحرين را بخشيد و با اين اقدامات بود كه گربه ايستاده روي نقشه، شد گربه نشسته. شير شرزه و با عظمت كه اجداد ما درگير سرپا نگه داشتن آن بودند، تبديل شد به يك گربه نشسته. صدام با اين نيت به ايران حمله كرد كه اين شير را تبديل به يك موش كند و وقتي كه اين گربه روي نقشه تبديل به موش شود، كسي از او حساب نمي‌برد و ترسي ندارد. هركس هر رفتاري بخواهد با يك موش مي‌تواند داشته باشد. فكر مي‌كردند چون در ايران انقلاب شده، اين كشور ديگر نيروي نظامي و ارتش قوي ندارد و ضعيف است. برنامه‌شان هم اين بود كه در قدم نخست خوزستان را بگيرند و بعد هم مركز حكومت را تصرف كنند و امام را شهيد كنند و هركس هم به حمايت از امام به ميدان آمد شهيد كنند و  ايران را مستعمره حزب بعث كنند. 50 روز قبل از شروع جنگ عراق با امريكا در اردن نقشه نابودي ايران را كشيدند.
چون از فكر امام كه امنيت براي تمام دنيا بود مي‌ترسيدند، آنها توليد‌كننده سلاح بودند و براي فروش سلاح‌شان بايد كشورها را تحريك مي‌كردند و جنگ به راه مي‌انداختند. صدام 8 سال در ايران جنگيد، نه تنها نتوانست يك وجب خاك ايران را تصرف كند، بلكه توانستيم با قدرت تمام او را از ايران بيرون كنيم و اين ثمره ريختن خون پاك جواناني است كه ما با نام شهيد مي‌شناسيم‌شان؛ خون شهيدان همت، خرازي، باكري و شهداي ديگر بود كه توانست مانع اين تجاوز شود. آنها از جان خود گذشتند و گفتند ما خودمان را براي حفظ مملكت و دين‌مان قرباني مي‌كنيم، قربه الي‌الله، آنها پرواز كردند، اما مملكت حفظ شد.
وقتي زندگي و رفتار هر كدام از اين شهدا را مطالعه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه چقدر پيام براي امروز ما دارند. يكي از رفتارهايي كه امروز ديده مي‌شود و نبايد باشد، دعواي بي‌منطق و خارج از دستورات دين ما، در مسائل سياسي است. در زمان جنگ احمد متوسليان را داريم كه فرمانده تيپ محمد رسول‌الله بود. در تيپ 27 رزمنده‌هاي استان تهران و همدان و بعضي از شهرهاي اصفهان حضور داشتند. بعد از عمليات فتح‌المبين منطقه بزرگي در شمال استان خوزستان از دست بعثي‌ها خارج شد و عمليات بعدي براي آزادسازي خرمشهر بود، شهري كه 18 ماه در تصرف نيروهاي عراق بود. در پادگان دوكوهه محسن وزوايي حكمي را براي احمد متوسليان آورد كه در آن حكم محسن رضايي، شهيد وزوايي را به‌عنوان فرمانده تيپ 10 سيدالشهدا استان تهران منصوب كرده بود. با احتساب اين حكم دو تيپ براي استان تهران در نظر گرفته مي‌شد، يكي تيپ 27 محمد رسول‌الله و يكي تيپ 10 سيدالشهدا. نيروهاي اين تيپ بايد از تيپ محمد رسول‌الله كه تحت فرماندهي احمدمتوسليان بود، تامين مي‌شد. احمد متوسليان حكم را كه ديد به محسن وزوايي گفت: «طبق اين حكم من بايد نيروهاي مورد نياز تو را از نيروهاي خودم تامين كنم. من اگر بخواهم نيروي خوب خودم را به تو بدهم، يك تيپ ضعيف خواهم داشت كه نمي‌تواند در عمليات بعدي بدرخشد. اگر هم بخواهم نيروهاي ضعيفم را به تيپ تو منتقل كنم، تيپ تو ضعيف خواهد شد و تو در عمليات ممكن است موفق نشوي و اين در مرام من نيست. چيزي كه براي خودت مي‌پسندي براي ديگران بپسند. نيروهايي كه در فتح‌المبين غرب رودخانه كرخه را آزاد كردند، با تقسيم شدن نيروها به دو گروه نمي‌توانند در عمليات آزاد‌سازي خرمشهر بدرخشند. پس بهتر است كه فعلا تقسيم نيروها را به بعد از عمليات آزادسازي خرمشهر موكول كنيم.» هر دو با هم توافق كردند و از جدا كردن نيروها منصرف شدند. به محسن وزوايي منصب فرماندهي تيپ داده شده بود، اما او اين ذهنيت را دارد كه احمد متوسليان براي فرماندهي تيپ 27 از من لايق‌تر است. براي او مهم نيست كه به منصب بالايي برسد، مهم آزادي خرمشهر است. اگر مردم و مسوولان ما ياد بگيرند كه مهم ساختن مملكت است، براي‌شان فرقي نمي‌كند چه كسي وزير شود و چه كسي نماينده.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون