• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3776 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۷ فروردين

درباره رمان سرخ و سياه اثر استاندال

شاهراه رئاليسم

مهدي كربلايي

 

در سير مكاتب ادبي، رئاليسم جايگاه والايي دارد و گواه يا ارزيابي چنين جايگاهي در محضر تاريخ مانايي و حيات ژرف اين مكتب است كه در هر فراز و فرودي همچنان مقام و جايگاه خويش را حفظ كرده است. بي‌شك دليل اين ماندگاري قدرت ترسيم و توصيف واقع نگرانه آن امري است كه پيوندي عميق با زمينه و زمانه هستي اجتماعي دارد. رمان سرخ و سياه (۱۸۳۰) اثر ماري هانري بيل معروف به استاندال (۱۷۸۳-۱۸۴۲) از آن دست آثاري است كه مي‌شود كمال رئاليسم را در آن بازيافت. به زعم بالزاك ديگر نويسنده فقيد اين مكتب استاندال به جرياني تعلق دارد تحت عنوان ادبيات انديشه كه وارث دوراني است كه به عصر روشنگري معروف است و از خصايل اين ادبيات قدرت توصيف و ديد جامع و منتقدانه‌اي از مسائل مربوط به اجتماع زمان خويش است. اين كلان ديدن در واقع اصلي‌ترين مشخصه نويسندگان بزرگ رئاليسم است كه در راس آن استاندال ايستاده است. ايجاز و متانت حكيمانه سبك استاندال قهرماناني مي‌آفريند كه شاخصه اصلي تاريخ يك دوره را به دوش مي‌كشند و در رمان سرخ و سياه شخصيت اصلي دوران بازگشت بوربون‌ها را نشان مي‌دهد. با اين اوصاف رمان سرخ و سياه چگونه داستاني است؟! و عواملي كه اين اثر را در جرگه شاهكارهاي تاريخ ادبيات قرار مي‌دهد چيست؟!سرخ و سياه داستان جواني شهرستاني به نام ژولين سورل است كه از اجتماعي كوچك وارد صحنه داستان مي‌شود و در طول داستان با گذر از مواضع گوناگوني كه مي‌شود تا حد زيادي مصيبت بار دانست به سرنوشت تلخي مبتلا مي‌شود كه همان مرگ وي است. در امتداد اين خلاصه چند عنصر بنيادين در استحكام بناي رمان سرخ و سياه موثرند كه سعي مي‌شود تا حدي ممكن بدان‌ها پرداخت. ابتدا كيفيت توصيفات استاندال است كه از وصف عادي يك محيط براي ترسيم صلب فضا در مي‌گذرد و توان تلفيق وضعيت اجتماعي با طبيعي را به بهترين نحو دارد. پستي و بلندي‌هاي شهرستان وورير، كيفيت درختان و معماري ساختمان‌ها به نحوي توصيف مي‌شود كه سويه‌هاي اجتماعي نگاه نويسنده در پس آن به هنرمندانه‌ترين صورت ممكن به ميان مي‌آيد. در كل هيچ توصيف نويسنده زايد نيست و ساختاري معمارانه از امر مورد روايت را نشان مي‌دهد. نكته ديگر كه در سرخ و سياه بسيار حايز اهميت است خلق انسان سياسي است. استاندال با خلق ژولين سورل گويي همان كاري را جامه عمل پوشانده كه ماكياولي در اثر جاويدانش شهريار، بدان از جنبه‌اي تئوريك پرداخته بود. ژولين سورل نمايندگي نسلي در آستانه اضمحلال را دارا است. سقوطي همه‌جانبه از اخلاقيات تا ميل رسيدن به قدرت، استاندال با تشريح مواضع غيراخلاقي شخصيت‌هاي داستان كه از ارتباطات نامشروع آغاز تا توطئه چيني‌هايي كه براي رسيدن به قدرت برتر چه در زمينه كليسا و چه دولت است اثرش را جمله به جمله پيش مي‌برد و حركات رفت و برگشتي در اين شوونات بيمارگون و فاسد فاجعه‌اي را نشان مي‌دهد... ولي آيا هنگامي كه هدف قدرت باشد تمام اينان مشروع به نظر نمي‌رسد؟ اين نحو قرائت از تاريخ و اجتماع معاصر نويسنده بسياري را بر آن داشت كه رمان سرخ و سياه را در جرگه رمان‌هاي تاريخي قرار دهند ولي آيا مي‌توان چنين شاهكاري را با برچسب رمان تاريخي به كناري نهاد؟ بي‌شك پاسخ بدين سوال را با يك نه مي‌شود به كناري نهاد ولي تبيين آن را با تكيه بر فيلسوف و نظريه پرداز بزرگ ادبي گئورگ لوكاچ بهتر مي‌توان تشريح كرد. لوكاچ تاكيد دارد كه استاندال صرفا به روايت زندگي افراد در يك دوره تاريخي يا بالعكس آن روايت تاريخ از منظر يك فرد بسنده نمي‌كند. بلكه استاندال مجموعه‌اي را از روانشناسي شخصيت تا تبيينات متقن از امر سياسي را در روايتش مي‌گنجاند. اين گنجاندن نه امري تحميلي است و نه عباراتي زايد در كنار روايتي پوشالي بلكه ضرورتي برآمده از حس نويسنده نسبت به وضعيت بشر زمان معاصرش است. انسان‌هاي استاندال در حال زوالي قريب الوقوع هستند چيزي به مثابه در آستانه سقوط بودن و براي ماندن در صحنه تاريخ، اجتماع، سياست يا هر چيز ديگري كه بشود بدان حمل كرد، دست به هر كاري مي‌زنند و شجاعت ترسيم اين بي‌قاعدگي‌هاي اخلاقي در داستان استاندال در اوج استادي بيان شده است. نكته ديگر نحوه قصه گويي استاندال است كه توانسته مضامين عميق و چند لايه خرد را چنان به درستي در بطن متن بگنجاند كه مسير روايت دچار هيچ خدشه‌اي نشود و داستان با منطقي مثال زدني پيش رود. سه محيط اصلي داستان يعني شهرستان، صومعه و پاريس با اقتضاي ورود قهرمان- يا بهتر است بگوييم اين قديس ضد قهرمان- تغييرات محسوسي را بر وي مي‌گذارند و مرز بين كشيش (سياه) و نظامي (سرخ) قابل تمييز مي‌شود. هرچند در فحواي اصلي كلام استاندال مساله قدرت و اركان آن نهفته است. كلام آخر اينكه سرخ و سياه در كنار مسائل سياسي و اجتماعي و عاشقانه خود توان ترسيم وضعيتي تاريخي را داراست كه شايد با خواننده امروزي توافق نظري را پديد نياورد ولي بي‌شك دعوتي است براي دوباره ديدن بنياني‌ترين مسائل انساني كه از قلم يكي از غول‌هاي تاريخ ادبيات بيرون آمده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون