اعتراض مشايخي به استفاده از چهرههاي ورزشي در آثار نمايشي
اجازه دهيد با هنرمان زيبا شويم
جاي خالي صنف در رسيدگي به معضلات خانواده تئاتر
بابك احمدي
اين روزها با هر يك از هنرمندان كاربلد عرصه نمايش و كارشناسان كه وارد گفتوگو شويد، به محض طرح دغدغهها و نگرانيها و هر نقدي با اين جمله مواجه خواهيد شد: «تئاتر ايران در دوران گذار به سر ميبرد.» منظورشان هم اين است كه اگر ميبينيد بلبشويي حاكم است و مثلا گروههاي نمايشي براي خودشان بهاي بليت تعيين ميكنند، در زمينه تبليغات نمايش هرطور دلشان ميخواهد پيش ميروند يا اينكه شاهد هستيد شخصي به واسطه حضور در يك برنامه طنز تلويزيوني و اجراي من درآوردي از «استندآپ كمدي» براي همكاري با گروه تئاتري – فقط براي بالا بردن آمار فروش بليت- دعوت ميشود محصول همين شرايط است. گويي هيچ چيز سر جاي خودش نيست ولي در تمام اين سالهاي بينظمي فقط يك هنرمند پيشكسوت – از ميان پنج تنِ بازيگر سينماي ايران - وضعيت را برنتافته و هربار به هر بهانه اعتراضش را نسبت به اوضاع موجود بيان كرده است. تند و تيز است اما به قول احمد شاملو ميتوانيد اين تند و تيزي نقادانه را با خيال راحت به رك و راستي گويندهاش ببخشيد؛ منظور، جمشيد مشايخي است. فرزند بحق سنگلج كه در تئاتر و سينماي ايران جايگاهي ويژه دارد و چنان در بهترين آثار سينمايي قبل و بعد از انقلاب ايران خوش درخشيده است كه نياز به تعريف ندارد. اين هنرمند جمعه شب براي افتتاح نمايش «آدم، آدم است» به كارگرداني حبيب دانش در «تالار مولوي» يكي از قديميترين و مهمترين سالنهاي تئاتري پايتخت حاضر شد و به رسم مالوف چندكلامي براي گروه نمايشي و مخاطبان حاضر در مراسم افتتاحيه صحبت كرد. مشايخي در تالار مولوي از نابساماني حاكم بر بعضي نمايشها و حضور افراد غير تئاتري مثل ورزشكاران يا طبق گفته خودش «فوتباليست و بسكتباليست» روي صحنه تئاتر گفت و به اين رويه اعتراض كرد. «اجازه دهيد با هنرمان زيبا شويم نه اينكه يك فوتباليست و بسكتباليست را به خاطر پول روي صحنه تئاتر بياوريم. اين از نظر من خيانت به تئاتر است.»
مشايخي كه از سال 1336 به استخدام اداره هنرهاي دراماتيك درآمد و همواره دغدغهاش مبني بر احترام به هنرمند و هنر تئاتر را با صداي بلند اعلام كرده است، شيوه كارگردانهاي نورس و جوان در دعوت از چهرههاي ورزشي براي حضور روي صحنه را امري ناپسند ميداند. بازيگر فيلم سينمايي «سوتهدلان» صحبتهايش را با بيان خاطرهاي از سالهاي دور آغاز كرد. «در دهه40، حدود سال45 يا 46 بود كه تجربه تئاتري در پاريس برگزار ميشد و ما هم شركت كرديم. آنجا با يك خانم بازيگر به اسم آينا مارين اهل كشور ايتاليا كه فيلمهايي كه از او به ايران ميآمد را تماشا كرده بوديم، مواجه شديم. روزي در حال تمرين روي صحنه بوديم كه اين خانم همراه پسر جواني بسيار زيبا به سالن آمد و به نظرم از نزديك حتي از فيلمهايش هم زشتتر بود! به مرحوم جمشيد لايق گفتم ايتاليا اينهمه هنرمند زيبا دارد، چرا در نمايشي كه قرار است دو نفر عاشق يكديگر شوند، چنين بازيگري را براي بازي انتخاب كردهاند؟ او كه زيبا نيست! ولي وقتي به صحنه رفت و كمي از بازي آينا مارين گذشت، حرفم را پس گرفتم و به جمشيد لايق گفتم فكر ميكنم او زيباترين زن دنياست! دليلش هنر اين زن بود. »
بازيگر فيلم سينمايي «گاو» سپس رو به حاضران كرد و يكي از مسائل اين روزهاي تئاتر ايران را مورد توجه قرار داد و گفت: «اجازه دهيد با هنرمان زيبا شويم نه اينكه يك فوتباليست و بسكتباليست را به خاطر پول روي صحنه تئاتر بياوريم. اين از نظر من خيانت به تئاتر است.»
روزنامه اعتماد چند روز قبل با انتشار گزارشي در گفتوگو با سه تن از كارگردانان تئاتر درباره عوامل اقبال تماشاگران به نمايشهايشان پرداخت؛ نمايشهايي كه بدون بهرهگيري از چهرههاي شناخته شده عرصه بازيگري موفق به جذب تماشاگران زياد شدند. نتيجه نشان داد گروههاي نمايشي حتي اگر ميزان متوسطي از كيفيت را رعايت كنند و دغدغههاي جامعه و مردم را به نمايش بگذارند در زمينه جذب مخاطب نيز با مشكلي مواجه نخواهند شد. گرچه عواملي مانند تبليغ صحيح و سالني كه قرار است نمايش در آن روي صحنه برود در نيل به اين هدف بيتاثير نيست. در اين ميان شيوه دعوت از چهرههاي شناخته شده غير تئاتري، به ويژه ورزشكاران براي حضور در نمايشها معناي خاصي دارد و تا حدي نشان ميدهد گروه به كيفيت و توانايي خود اعتماد چنداني ندارد. در نظر گرفتن اين نكته نيز ضروري است كه استفاده از چهرههايي خارج از تئاتر معنايي جز بيكار ماندن بازيگران كاركشته و باسابقه اين عرصه ندارد و در صورتيكه همهچيز سر جاي خودش قرار داشته باشد ديگر شاهد چنين فرصتي نخواهيم بود. تجربه كشورهاي پيشرفته و صاحب تئاتر نشان ميدهد «صنف» - در صورتيكه به وظايف ذاتياش عمل كند- به كارگردان اجازه استفاده بازيگران خارج از دايره هنرمندان تئاتر را نميدهد. اما اين روزها «خانه تئاتر» به عنوان تنها تشكل صنفي شناخته شده فعال در اين حوزه به هر دليل تصميم گرفته در برابر شرايط پيش آمده سكوت اختيار كند. شايد يكي از عوامل چنين رويكردي قرار داشتن تئاتر ايران «در دوران گذار» باشد. همچنين اشاره به اين نكته نيز ضروري به نظر ميرسد كه رسانهها و هنرمندان تئاتر به هيچوجه با حضور بازيگران چهره توانا در ارايه خواستههاي كارگردان مخالفت نداشته و ندارند.