تهيهكنندگان سينما بار ديگر به رسانهملي اعتراض كردند
درصدها و آمارها و نتيجههاي واضح
اعتراض به صدا و سيما و وضعيت آگهيها، اتفاق هميشگي است. در مجموع اگر به خبرها نگاه كنيم، هرچندوقت يكبار، اصناف خاص و مرتبط با اين مقوله اعتراضهايي دارند و هميشه هم اين اعتراضها صرفا خبري ميشود و ديگر هيچ. يكروز فدراسيونهاي ورزشي با حق پخش و آگهي مشكل دارند، روز ديگر شركتهاي تبليغاتي، يك روز مديران صنايع از گراني ميگويند و از همه مهمتر هم، دلخوري هميشگي اهالي سينما از رسانه ملي است كه فرصتي براي معرفي آثار سينمايي به هنرمندان نميدهد و اين رسانه بزرگ و مهم اطلاعرساني را از آنها دريغ ميكند. اتفاقي كه صبح شنبه هم رخ داده و اهالي جامعه صنفي تهيهكنندگان در نامهاي از صدا و سيما و پخش آگهي فيلمهاي سينمايي گله كردند. نامه پرگلايه جامعه صنفي تهيهكنندگان، بعد از انتشار با هيچ پاسخي از سمت مديران رسانه ملي روبه رو نشده است. اتفاقي كه معمولا رخ ميدهد و پاسخ به اين گلايهها گاهي ديرتر روانه خبرگزاريها ميشود و گاهي هم ميماند تا بيات شود و از خاطر برود. اما نكتهاي كه معمولا در اين گلايهها و نامهنگاريها ناديده گرفته ميشود، نكته مهم اهميت مخاطب است. نكتهاي كه مديران رسانه ملي در سالهاي اخير آن را فراموش كردهاند و برخلاف مديران ارشاد و مديراني كه دستاندركار سينما هستند، چندان توجهي به آن ندارند. درصد مخاطب در صدا و سيما به استناد آماري كه اهالي رسانه ملي هرسال بعد از تعطيلات نوروز منتشر ميكنند، افت بسيار زيادي داشته است. درصد و آماري كه اگر كنار صحبتها و حرفهاي مردم در شبكههاي مجازي گذاشته شود، نسبت نارضايتي از رسانه ملي را بسيار بالا نشان ميدهد. اما در مقابل و در همين نوروز آمار فروش ميلياردي سينما ثابت ميكند كه مردم همچنان براي ديدن فيلمها به سينما ميآيند و دغدغه كاهش مخاطب در مديران سينمايي، دغدغهاي رو به بهبود است. در چنين شرايطي اهميت درصد مخاطب در دو نوع نگاه مديريتي خود را نشان ميدهد و گوياي روندي است كه سالهاي سال است مديران هردو حوزه در پيش گرفتند و با توجه به آمارها و البته اعتراضها ميشود موفقيت يا عدم موفقيت را نتيجهگيري كرد.