غزلسراي عاشق عشق
امروز سالروز درگذشت حسين منزوي است
محمد سرير
بدون ترديد و براساس آنچه ملل جهان بر آن واقف و معترفند ظرفيت و ميراث ايران در شعر و ادب در سدههاي بسيار گذشته و امروز بخش بسيار برجسته از اين هنر انساني در جهان امروز است. شايد كمتوجهي در پنج دهه اخير نسبت به آموزش نسلهاي جديد كه كمك ارزندهاي است به تداوم اين انديشه در نسلهاي نو تا اندازهاي بر روند رشد و حضور اين توانمندي سايه انداخته است ليكن رشدهاي غني و مستحكم ادب اين سرزمين هنوز نتوانسته است آن را از صحنه زندگي مردمان ما در هر سن و طبقه اجتماعي دور كند. حضور هنرمنداني كه درهمين سالها استعداد و خلاقيتهاي ارزنده هنري خود را به رودخانه عميق و آرام اين سرزمين سپردهاند همچنان مسير اين فرهنگ غني را هموار ميكنند. در سالهاي دهه 40 در ميان شخصيتهاي ادبي ايران حضور جواني توجه فعالان جامعه ادبي را با نشر آثارش به خود جلب كرد به طوري كه در سنين نوجواني كتاب شعرش برنده جايزه نخست شد. اشعار حسين منزوي طي بيش از چهار دهه از جهان ارزشهاي ادبي و بداعت در مفاهيم و اوزان عروضي و حس هنرمندانه مورد اقبال علاقهمندان به ويژه نسل جوان قرار گرفت. حسين منزوي در زمينه ترانهسرايي نيز نقش تازهاي از جهت تركيبات بياني خاص و زواياي نوين حسي كه بتواند با موسيقي در حافظه تاريخي مخاطبان ماندگار شود به عهده گرفت. نخستين اثر مشترك ما در نيمه دهه 40 مطلع «نميشه غصه ما رو يه لحظه تنها بذاره» آغازي بود براي شعر شكسته در ترانه بعد از بيژن مفيد در شهر قصه كه ميتوانست يك ظرفيت متفاوت و ارزندهاي را از ترانه معرفي كند. بعد آثار متعددي را با او و صداي ماندگار محمد نوري به مخاطبين علاقهمند به همميهنانمان در اينجا و آنجا سپرديم و زمينه خاطرات شيريني براي چند نسل فراهم كرده است. غزلهاي حسين منزوي در «با عشق در حوالي فاجعه» نيز ديدگاههاي تازهاي را در غزلسرايي با آن پشتوانه غني و كهن در سرزمين ما گشود. حسين منزوي همچون اشعارش عاشقانه زيست و در زندگي كوتاه و مرگ زودرسش ميراثي ارزشمند براي ادب سرزمين ما در اين دوران باقي گذاشت و فصلي تازه براي رهروان و عاشقان ادب و آن عاشقانههاي ناب به روي دوستداران شعر، موسيقي و ايران گشود.يادش گرامي و نامش ماندگار