• 1404 سه‌شنبه 25 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3801 -
  • 1396 دوشنبه 18 ارديبهشت

شهروندان را به سمت بي‌اعتمادي سوق ندهيم

محمدامين قانعي‌راد جامعه شناس

اظهارات نامزدهاي دوازدهمين انتخابات رياست‌جمهوري درباره وضعيت كشور و ارايه آمار از مشكلات در اين برهه زماني بازمي‌گردد به الگوي عمل سياسي يا كنش سياسي كه در كشور پيش گرفته‌ايم. ما فكر مي‌كنيم عرصه سياست، لزوما عرصه مبارزه دوست و دشمن و مبتني بر تقابل‌هاي خصمانه بين دو گروهي است كه با يكديگر تفاوت بنيادي و ريشه‌اي دارند. ذهنيت‌مان اين است كه هر نوع تفاوت را بلافاصله تقليل مي‌دهيم يا تبديل مي‌كنيم به تخاصم. نمي‌توانيم درك كنيم كه دو نفر ممكن است با يكديگر متفاوت باشند و بخواهند تفاوت‌هاي‌شان را ابراز و بيان كنند بدون اينكه با يكديگر متخاصم باشند. گويي تنها قالب بيان هر نوع تفاوت فكري، برنامه‌اي، انديشه‌اي، تخاصم است. عادت نكرديم متفاوت باشيم و در كنار يكديگر، تفاوت‌هاي يكديگر را بيان كنيم. اگر كسي با ما تفاوت دارد، دشمن است و بايد با دشمن‌مان به هر شيوه‌اي كه مي‌توانيم دشمني و تخاصم بورزيم تا بتوانيم او را از ميدان به در كنيم. پس هر چه از جانب او هست را بايد سياه و تاريك نشان بدهيم. يعني براساس همان نگاه مطلق‌انديشي سياه و سفيد، بايد پرونده او را به يك پرونده سياه و پرونده خودمان را به يك پرونده سفيد تبديل كنيم و مرز بكشيم. يك راه كشيدن مرز هم اين است كه آمار و اطلاعاتي ارايه بدهيم كه وضعيت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را نامطلوب نشان مي‌دهد. ارايه اين آمار اين تصوير را مي‌سازد كه تمام نابساماني‌ها و شاخص‌هاي منفي، مربوط به عملكرد طرف مقابل است و به نحوي به خود تبرئه‌سازي بپردازيم و خودمان را از اين فرآيند تبرئه كنيم و القا كنيم كه سياست‌هاي رقيب‌مان، اين وضع نامطلوب را ايجاد كرده. در حالي كه وضعيت شاخص‌هاي ما در زمينه‌هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در شرايط كنوني، زاييده حدود 4 دهه عملكرد جمهوري اسلامي است و نمي‌توان اين وضع را صرفا به رقيب منسوب كرد. اما وقتي نامزدها درگير مبارزاتي مي‌شوند كه هدف ساكت كردن خصم و طرد او است و استراتژي، تبديل كردن طرف به يك دشمن و طرد او از ريشه است وضعيت را به گونه‌اي سياه نشان مي‌دهيم كه ناامني رواني ايجاد كنيم. در چه كساني؟ در مردمي كه حرف ما را مي‌شنوند و در چهره ما و در فعاليت‌هاي ما امكان رهايي و امكان نجات ببينند. ما ناامني رواني ايجاد مي‌كنيم و از آن طرف، تصويري از خودمان ارايه مي‌دهيم با اين پيام كه من مي‌توانم ناامني رواني تو را مرتفع كنم. اما در نظر نمي‌گيريم كه ممكن است ايجاد ناامني رواني با عوارض ديگري همراه باشد و فرد بر اثر احساس ناامني رواني، اعتماد به محيط پيرامون خود را از دست بدهد. من در چه شرايطي احساس ناامني مي‌كنم؟ وقتي نسبت به محيط اجتماعي، به واقعيت اجتماعي پيرامون، به كنشگران، به محيطي كه بر من حاكم است بي‌اعتماد باشم و نپذيرم كه اين محيط مي‌تواند حافظ و نگهدار من باشد يا از منافع من دفاع كند. ناامني، زاييده عدم اعتماد است و بايد در نظر بگيريم كه نبايد در كنش‌هاي سياسي خود، شهروندان را به سمت بي‌اعتمادي بنيادي سوق دهيم. بي‌اعتمادي بنيادي كه شامل همه‌چيز مي‌شود و همه‌چيز را در بر مي‌گيرد و حتي نسبت به خودمان هم بر انگيخته خواهد شد. سياه‌نمايي شاخص‌ها و امكان القاي ناامني و نااميدي و يأس و بيهودگي در شهروندان، ناشي از تعريف ما از كنش سياسي رقابتي است كه اين شيوه نيازمند اصلاح است و براي جلوگيري از ايجاد چنين وضعيتي، بايد رقابت‌هاي‌مان را در چارچوب مناسب‌تري ساماندهي كنيم. البته اگر انتقادات بيان نشود و تفاوت‌ها گفته نشود ، انرژي لازم براي شركت در انتخابات در مردم ايجاد نمي‌شود.

انرژي و انگيزه لازم، زماني در مردم ايجاد مي‌شود كه احساس كنند چيزي قرار است تغيير كند. افرادي كه در فضاهاي انتخاباتي شركت مي‌كنند، بايد احساس كنند با فضاي متفاوت مواجهند و شركت در اين رقابت، مي‌تواند به تغيير برخي چيزها در فضاي زندگي‌شان منجر شود. منتها اين نوع مبارزات نبايد به اينجا برسد كه عقل سليم را از كار بيندازد. عقل سليم يعني چه؟ يعني توافق ما در مورد بسياري امور بديهي. مبارزات انتخاباتي نبايد اينگونه باشد كه من نسبت به اينكه الان، سال 1396 است يا امروز، يكشنبه است يا الان روز است  شك كنم.
عقل سليم، اجماع بر مجموعه‌اي از بديهيات است و اجماع بر اين بديهيات به ما كمك مي‌كند زندگي اجتماعي ما تداوم پيدا كند. در غير اين‌صورت، با انقطاع و گسست ارتباطي در جامعه مواجه مي‌شويم و ديگر هيچ‌كس زبان هيچ كس را نمي‌فهمد. شيوه مبارزات انتخاباتي بايد به نحوي باشد كه در عين بازنمايي تفاوت‌ها، به سرشت ارتباطي زبان خيانت نكند و امكان ارتباط انسان‌ها و ارتباط اعضاي اين جامعه را در فرداي روز پس از انتخابات هم فراهم كند. لازمه چنين نتيجه‌اي يك تجربه نهادين است؛ مجموعه‌اي از تجربيات و تدابير نهادي كه بايد در كشور در زمينه‌هاي مختلف اتخاذ شود. ما نيازمند تدابير نهادي براي رسيدن به وضعيت مطلوب انتخاباتي هستيم. نهادهاي دموكراتيك در اين كشور بايد تقويت شوند ضمن آنكه نيازمند تجربه سياسي، تحزب و برنامه‌هاي حزبي مشخص، گفت‌وگو و تعامل مستمر بين احزاب گوناگون در عين تفاوت‌هاي‌شان هستيم و بايد در فضاي سياسي ما، فضايي شكل بگيرد كه غير از موعد انتخابات هم، احزاب سياسي مختلف با يكديگر در گفت‌وگو و تعامل و بحث و مجادله باشند و فقط مختص به دوره‌هاي چهار سال يك‌بار انتخابات نباشد.
در عين حال، نامزدهاي انتخابات گاهي آمارهاي اغراق‌شده‌اي از اقدامات و عملكرد خود ارايه مي‌دهند كه به يك معنا مي‌توان اين آماردهي را ارايه دروغ دانست. يكي از نقاطي كه بايد به اجماع و عقل سليم و توافق برسيم در مورد همين آمارهاست. تعريف ما از شاخص‌هاي مختلف بايد مبنا داشته و قابل تغيير توسط افراد يا دولت‌ها نباشد. در حالي كه ديده‌ايم كه بعضا تعاريف، تعريف يك متغير اجتماعي و اقتصادي عوض شده و شيوه سنجش آن تغيير مي‌كند. ما فاقد نهاد ملي مرجع در مورد آمارها هستيم و آمارها هم دستخوش اختلافات و بازي‌هاي سياسي مي‌شود. در چنين شرايطي، هر فردي مي‌تواند آماري به ميدان بياورد كه معلوم نيست اين آمار، چگونه و در چه مرجعي تهيه و ثبت شده است.
برخي نامزدها هم وعده‌هايي بزرگ مي‌دهند، وعده‌هاي بزرگ براي تغيير كه آن هم به معناي سوار شدن بر آمال و آرزوهاي بعضا خام عموم مردم و بخشي از مردم است. همه مردم براي بهبود زندگي‌شان آمال و آرزوهايي دارند. وقتي معلم‌ها و كارگرها خواستار افزايش حقوق بودند، من گفتم خوب است معلمان و كارگران شريف، شعار بدهند كه حقوق‌هاي‌شان نصف شود اما قدرت خريد پول‌شان بازگردد. امروز، برخي نامزدها وعده پرداخت پول مي‌دهند. توده مردم بايد بدانند كه پول دادن، هنر نيست جز آنكه به ايجاد تورم منجر مي‌شود. دولت‌ها بايد بگويند چگونه بهره‌وري ملي را افزايش مي‌دهند و چگونه قدرت خريد پول را به پول برمي‌گردانند.
 برخي نامزدها وعده مي‌دهند حالا كه تورم در حال افزايش است و تو هم قدرت خريد نداري، من به تو پول بيشتر مي‌دهم. اقتصاددانان دنيا ثابت كرده‌اند كه افزايش حجم نقدينگي همراه با تورم و كاهش ارزش پول است. معلم جمهوري اسلامي، يك زمان 3 هزار تومان حقوق مي‌گرفت و امروز، با افزايش 1000 برابري، 3 ميليون تومان حقوق مي‌گيرد اما با اين افزايش كدام يك از مشكلات اقتصادي او حل شده؟ بخشي از اين روشنگري وظيفه روشنفكران و رسانه‌هاست كه مردم را آگاه كنند نسبت به اينكه آن افرادي كه مي‌گويند ما پول بيشتري به شما مي‌دهيم، به نحوي مردم را فريب مي‌دهند و مردم بايد از اين افراد بخواهند كه قدرت پول ملي را برگردانند. اين افراد بايد بگويند كه چگونه قادر به كنترل تورم و بازگشت ارزش پول هستند كه البته ارايه چنين راهكارهايي نيازمند برنامه‌هاي پيچيده و
 مشكل است.
افرادي كه پوپوليستي عمل مي‌كنند، آن برنامه‌هاي پيچيده و مشكل را ندارند يا اگر داشته باشند، نمي‌خواهند مطرح كنند بلكه راه‌حل‌هاي ساده‌انديشانه و ساده‌بينانه‌اي به مردم مي‌دهند تا مردم را با چنين وعده‌هايي خوشحال كنند. مردم هم بايد با هوشمندي به اين افراد نشان بدهند كه بس است وعده‌هايي كه سال‌هاي سال شنيده‌اند و روزبه‌روز هم وضعيت اقتصادي‌شان نامناسب‌تر شده است.
 خواسته‌هايي كه جامعه مدني، به ويژه اتحاديه‌ها و گروه‌هاي صنفي مطرح مي‌كنند، نبايد افزايش حقوق و دستمزد باشد بلكه بايد خواستار ايجاد ظرفيت دانشي، در بخش غيردولتي باشند و خواسته‌هاي‌شان را به سمت تعميق ظرفيت‌هاي اقتصادي كشور هدايت كنند نه آنكه اين خواسته‌ها به تخريب اين ظرفيت‌ها و افزايش تورم منجر شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها