درخشش ستاره همت و تدبير در خليج فارس
عليرضا سلطاني
فاز نخست پالايشگاه ستاره خليج فارس، هفته پيش به بهرهبرداري رسيد و روند توليد بنزين آنهم بنزين پاك و استاندارد از اين پالايشگاه آغاز شد. پالايشگاه ستاره خليج فارس نماد خودكفايي، سمبل خود باوري و خوداتكايي فني و صنعتي و مظهر اقتدار و امنيت ايران است. اين پالايشگاه ايران را از واردات بنزين خودكفا كرده و زمينه حضور آن را در ميان صادركنندگان عمده بنزين جهان فراهم ميسازد. گذشته از روند و داستاني كه در ساخت اين پالايشگاه در طول 11 سال گذشته رفته، بايد از آغاز به كار اين پالايشگاه هر ايراني فارغ از هر جناح يا جريان سياسي خوشحال باشد. با اين پالايشگاه ديگر قرار نيست امنيت ملي ايران با فشارهاي خارجي به مخاطره افتد، با اين پالايشگاه ديگر قرار نيست ايران زير فشار تحريم واردات بنزين قرار گيرد. در مقابل با اين پالايشگاه قرار است ايرانيان هواي پاك و سالم تنفس كنند، امنيت ملي ايران تقويت شود و قدرتهاي بزرگ جاي ايران را در ميان توليدكنندگان و صادركنندگان بنزين باز كنند. اين قرارها براي كشوري مانند ايران كماهميت و كمارزش نيست. اين پالايشگاه اگرچه دير اما روياي خودكفايي بنزين را به واقعيت تبديل كرده است. واقعيتي كه براي بسياري از كشورهاي دنيا حتي توسعه يافته همچنان روياست.
پالايشگاه ستاره خليج فارس آغازي براي ايجاد و رويش نسل جديدي از پالايشگاههاي مدرن در ايران است. اگرچه ساير پالايشگاههاي كشور نيز گام در مسير بهسازي و نوسازي متناسب با فناوريهاي روز دنيا و توليد فرآوردههاي استاندارد گذاشتهاند اما تفاوت اين پالايشگاه با ساير پالايشگاهها اين است كه اساس و بنياد اين پالايشگاه از ابتدا منطقي و مدرن گذاشته شده است.
اين پالايشگاه مجموعهاي از ترينها و نخستها را با خود دارد: اين پالايشگاه بزرگترين پالايشگاه ايران با تكميل فازهاي دوم و سوم است كه به تنهايي 55 درصد بنزين ايران را توليد خواهد كرد. (فازهاي دوم و سوم تا پايان سال به بهرهبرداري ميرسند.) توليدات اين پالايشگاه باكيفيتترين به لحاظ استانداردهاي زيست محيطي است. پالايشگاه ستاره خليج فارس، نخستين پالايشگاه به لحاظ خوراك ميعانات گازي است. در ساخت، تجهيز و تكميل اين پالايشگاه بيشترين استفاده از نيروهاي متخصص داخلي و همچنين تجهيزات داخلي صورت گرفته است و مواردي از اين دست كه پالايشگاه ستاره خليج فارس را در ايران و منطقه، برتر و برجسته ساخته است. با اين شرايط آيا ميتوان نسبت به اين دستاورد بزرگ بيتفاوت بود، آيا نبايد اين دستاورد را به عنوان نماد و سمبل اقتدار صنعتي و نفتي بزرگ كرد. آيا انصاف است اين حركت بزرگ را در حد يك رويداد عادي تقليل داد و آيا انصاف است براي هيجانات سياسي چند روزه و موقت تلاش متخصصان و كارآفرينان داخلي گرفته شود؟ آيا برخوردهاي سطحي، سياسي و ماجراجويي و حركتهاي انحرافي، واكنش مناسبي به كارگران و متخصصاني است كه صدها هزار ساعت براي ساخت و تكميل اين پالايشگاه تلاش كردند؟ اهميت اين پالايشگاه زماني براي ايرانيان اهميت دوچندان پيدا ميكند و تاريخ ايران به احترام آن بر خواهد خاست كه در يكي از سختترين، پرچالشترين و دشوارترين مقاطع تاريخ صنعت نفت ساخته شده است. هرچند تحريمهاي اقتصادي و نفتي و تجهيزاتي و غيره همگي روند ساخت اين قطب صنعتي بزرگ را دچار وقفه كرد اما واقعيت اين است كه به هر ترتيب اين پالايشگاه ساخته شد و نقشه بسياري از بدخواهان ايران را برآب كرد. با اين شرايط آيا بيمهري به اين حركت بزرگ جفا نيست؟ آيا بهرهبرداري سياسي از اين رويداد بزرگ و تقليل آن به سياسي كاري، بيمهري به مجاهدت جانانه دهها هزار جوان متخصص ايراني كه در بدترين شرايط اقتصادي و آب وهوايي به امر تكميل و بهرهبرداري آن همت كردند، نيست؟ كاش يك بار و فقط يك بار از پوسته سخت اما بيخاصيت سياسي و جناحي بيرون آمده و به واقعيتها، حركتها و تلاشهاي صورت گرفته براي راهاندازي اين پالايشگاه و ساير طرحهاي بزرگ صنعت نفت در سالهاي اخير با چشم انصاف و عينك وجدان نگاه ميشد تا تاثيري اندك بر چشمه در حال رويش و خروش اميد و نشاط ملت گذاشته شود. اساس و بنياد پالايشگاه ستاره خليج فارس در سال 1383 به ابتكار بيژن زنگنه، وزير نفت دوره اصلاحات گذاشته و مطالعات اوليه در اين زمينه انجام شد. اين پالايشگاه در واقع در نقشه تكميلي پارس جنوبي قرار داشت. با اين حال ساخت پالايشگاه از ساخت 1385 آغاز شد. برخلاف طراحي، فرآيند اجرايي طرح با چالشهايي مواجه شد به گونهاي كه به دلايلي كه در زير اشاره ميشود كار ساخت از 3 سال به 11 سال و هزينه اجرا از 5/2 ميليارد دلار به 5/4 ميليارد دلار افزايش يافت. عدم تامين به موقع منابع مالي، فشار تحريمهاي بينالمللي و به تبع آن بروز مشكلات عديده در روند گشايش LC و پرداخت ارز به سازندگان خارجي، روند كند استفاده از معافيتهاي گمركي و تشريفات ترخيص، ضعف بنيه فني و مالي پيمانكاران، ضعف بنيه فني و مالي سازندگان داخلي و تغييرات مكرر مديريتي و اعضاي هياتمديره از مهمترين مشكلات و چالشهاي اجراي اين طرح بزرگ بود. روند اجرا و ساخت پالايشگاه تا سال 89 بسيار كند بود. در اين سال با واگذاري اكثريت سهام به شركت فرادست انرژي فلات زيرمجموعه قرارگاه خاتمالانبيا(ص) به عنوان پيمانكار اصلي تلاش شد كه روند اجرا سرعت گيرد. با روي كار آمدن دولت يازدهم، تكميل و ساخت اين پالايشگاه در اولويت قرار گرفت و با مديريت وزير نفت تدابيري همچون تغيير تركيب سهامداران شركت در جهت اخذ تسهيلات بانكي، بهكارگيري شركتهاي معتبر جهت نظارت بر كيفيت و راهاندازي، بازنگري، اتخاذ شد.فارغ از اين مسائل، حال پس از سالها، ايرانيان به يكي از آرزوهاي خود در حوزه صنعت نفت رسيدهاند و دارنده پالايشگاهي به عظمت، پاكي و درخشندگي ستاره خليج فارس هستند. خوب است قدر آن را بدانيم و به اندازه ارزش بالايي كه دارد شادي و خوشحالي كنيم و نگذاريم اين شادي و شعف قرباني سياست بازي و جناحبازي شود. امواج احساسي و هيجاني انتخابات ميگذرد اما آنچه ميماند پالايشگاه ستاره خليج فارس و اميدهاي ميليونها ايراني است كه دل در گرو آينده و آباداني كشور دارند.