غيرقابل انعطاف، اما...
سيد علي ميرفتاح
آقاي ميرسليم را مرد شريف و صبور و خيرخواهي ميدانستم. هنوز هم ميدانم. از اول انقلاب وارد هيچ زد وبندي نشد و غالبا سرش به كار خودش گرم بود. خوب هم كار كرد. از قيافهاش هم پيداست كه مرد مصممي است. بياعتنا به حاشيهها جلو ميرود و كار خودش را ميكند. معلوم است كه اخلاق ورزشي او در مسلك و مرامش اثر كرده و او را از غلتيدن در مناسبات سياسي حفظ كرده. او كوهنورد قهاري است و به تنهايي مسيرهاي سخت و صعبي را پيموده است. در درس و مشقش هم همين روحيه را از كودكي داشته و تنها و با اراده پيش رفته. او شاگرد اول پليتكنيك پاريس بوده و يك مهندس تمام عيار است. از چهرهاش هم ميشود فهميد كه چندان اهل رنگ عوض كردن و پشيمان شدن نيست. از اول انقلاب هيچ فرقي نكرده. نه يك كيلو چاق شده و نه يك كيلو لاغر. خيليها در خلوت و جلوت براي ريش و سبيلش لطيفه ساختند و حتي طعنهاش زدند. وقتي كه وزير ارشاد شده بود، يكي از فيلمسازان گفت چطور كسي كه ارزش سبيل را در كمپزيسيون صورت تشخيص نميدهد ميتواند سكان هنر كشور را به دست بگيرد. اما او به اين حرفها اعتنا نكرد و با همين ظاهر به كار خودش ادامه داد. وقتي او در برابر استادان فرانسوياش از خود انعطاف نشان نداده، در برابر لطيفهسازان سياست و سينما نشان بدهد؟ پليتكنيك پاريس با پاياننامه آقاي ميرسليم مخالفت كردند. احتمالا به آنها سخت ميآمد كه يك جهان سومي به چنين موضوعي بپردازد. اما او كوتاه نيامد و حاضر نشد موضوع تزش را عوض كند. اين روحيه چيزي نيست كه الان يا 40 سال پيش به دست آورده باشد. بلكه به جنم او مربوط است. هر كسي جنمي دارد و جنم آقاي ميرسليم ديسيپلينيست بودن او در همه عرصههاست. در همين مناظرهها هم لابد ديدهايد كه موقع پخش سرود، پشت ميز نميايستد. او از آن تيپ آدمهايي است كه حتي اگر اسلحه بر گردنشان بگذاريد حاضر نيستند از عقيده و رسم خود دست بكشند. حتي اگر اين رسم از نظر بقيه امري پيش پا افتاده مثل لباس باشد... وقتي كه ميرسليم وزير ارشاد شد، من و رفقايم در هفتهنامه مهر آنقدر «احتراق موتورهاي درونسوز» را تكرار كرديم كه باعث طنز و خنده شده بود. مينوشتيم «وزير محترم ارشاد و نويسنده احتراق موتورهاي درونسوز» فلان جا رفت و بهمان كار را كرد... فقط ما نبوديم. بقيه مجلهها هم كارشان اين بود كه از وزير جديد گاف بگيرند و جملاتش را با طعنه و تسخر بيان كنند. اما كارهاي ما ذرهاي در او تاثير نگذاشت و وادار به انعطافش نكرد. او واقعا اهل نرمش و انعطاف و تغيير نيست و از اين حيث يك اصولگراي تمامعيار است و قابل احترام. بين او و ديگر كانديداي رقيب تفاوتهاي بسياري است كه نبايد ناديدهشان بگيريم... اما در آخرين مناظره از اين مرد اصولگراي غيرقابل انعطاف بعيد بود كه موقع حرف رييسجمهور سر به تاسف تكان دهد و خلاف عرف و ادب و احترام رفتار كند. هر كس آزاد است با روحاني مخالف باشد و در بحث با او قانع نشود. اما ادب بحث و مناظره حكم ميكند كه موقع استماع حرف طرف مقابل، متين و با وقار بنشينيم و ادا و اطوار درنياوريم. نه خندههاي هيستريك و نه سر تكان دادن به چپ و راست و نه به تقليد از مهران مديري خيره شدن به دوربين در شان و برازنده نامزدههاي رياستجمهوري نيست، به خصوص برازنده مصطفي ميرسليم نيست. با آقاي روحاني و جهانگيري بحث كنيد، جوابشان را بدهيد، برايشان استدلال كنيد، استدلالشان را زير سوال ببريد، اما تئاتر بازي نكنيد و با تغيير ميميك، طرف مقابل را تحقير نكنيد. اين كار نهتنها از ادب به دور است بلكه با «جدال احسن» هم سازگار نيست. شما با كافر حربي هم اگر سر ميز بنشينيد بايد به حرفش گوش بدهيد و از هر نوع تحقير و توهين بپرهيزيد. بعضي كانديداها شمشير را از رو بستهاند و به قصد تخريب و توهين به ميدان آمدهاند. كار بدي ميكنند اما از آنها چندان خرده نميتوان گرفت. آنها قابل انعطافند و به همان راحتي كه باد برگها را چپ و راست ميبرد، به چپ و راست ميروند. اما مصطفي ميرسليم اين طور نبوده و در تمام سابقهاش هيچگاه از اصول خودش تخطي نكرده. حقيقتا اين حركات نمايشي و اظهار تاسفهاي تئاتري برازنده ايشان نيست. خصوصا وقتي مقابل فردي نشسته باشند كه به هر حال رييسجمهور است.