معتقد است: «كوهنورد بيشتر از هر شخص ديگري ارزش زندگي را ميداند» و ميگويد: «قطعا صبور بودن بزرگترين درسي است كه از كوهنوردي گرفته»؛ محمود هاشمي؛ يكي از هيماليانوردان ايراني و از كوهنوردان حرفهاي كشورمان است كه حالا راهي منطقه هيماليا براي فتح قله «لوتسه» با بيش از 8 هزار متر ارتفاع شده است؛ قلهاي كه سال گذشته يك بار براي فتح آن گام برداشت و تا 50 متري آن هم رسيد ولي موفق به اين مهم نشد: « تا 50 متري قله صعود كردم ولي متاسفانه در نزديكي قله يك كوهنورد نپالي دچار حادثه سقوط شد و جان خود را از دست داد و طبق رسوم ما به احترام اين فرد از صعود قله انصراف داديم. » حالا محمد هاشمي براي دومين بار راهي اين قله شده است تا بتواند بر آن چيره شود. او متولد 1364 در تهران است، پدرش كارمند يكي از بانكهاي دولتي بود و او در يك خانواده متوسط بزرگ شد؛ با او كه اين روزهايش در منطقه هيماليا و به اميد موفقيت ميگذراند، گفتوگو كردهايم:
از كودكي و نوجواني بگوييد، آيا اهل ورزش بوديد؟ درس چطور؟ در چه رشتهاي تحصيل كرديد و به دانشگاه رفتيد؟
در سنين نوجواني و جواني مثل تمام نوجوانان آن زمان ورزشهاي زيادي انجام ميدادم ولي در دو استقامت و فوتبال از بقيه همسن و سالانم جديتر فعاليت ميكردم. در رقابتها و مسابقات دو ميداني بين مدارس چندين بار اول شدم. اين موفقيتها آن زمان برايم حكم قهرماني جهان را داشت! در فوتبال هم 7 سال عضو باشگاههاي مختلفي بودم و در مقطع نوجوانان در ليگ 2 بازي كردم. در مورد درس و تحصيلات هم هميشه در دوران تحصيل جزو دانشآموزان متوسط به بالا بودم. در دانشگاه هم چندين بار در رشتههاي مختلف وارد دانشگاه شدم و به دليل انجام فعاليتهاي جدي ورزشي و حضور در اردوهاي تيمهاي ملي در يك رشته فارغالتحصيل شدم. الان هم در رشته مديريت هنري دانشگاه سوره در حال ادامه تحصيل هستم.
از دو استقامت و فوتبال چطور به كوهنوردي رسيديد؟
كوهنوردي ورزش مكمل فوتبال براي من بود. در ابتدا براي افزايش حجم هوازي هفتهاي يك يا دو روز به كوهنوردي ميپرداختم، به اين ترتيب هرچه بيشتر ميگذشت در كوهنوردي حرفهايتر ميشدم و از سمتي با ورود به فضاي جديتر فوتبال و مقايسه فضاي دو رشته ورزشي بنا به تمايلات روحي كه به فضاي آرامتر و دور بودن از هياهوي رقابت، علاقه داشتم به كوهنوردي تمايل بيشتري پيدا كردم.
نخستين فعاليت جدي كوهنورديتان چه زماني بود؟
نخستين فعاليت جدي كوهنوردي را در سال 1377 شروع كردم. يادم است در همان نخستين تجربه دچار حادثه شدم، در بازگشت از يكي از مسيرهاي كوهنوردي از آنجا كه تكنيكهاي كوهنوردي را بلد نبودم از كوه پرت و راهي بيمارستان شدم. مدام باخودم فكر ميكردم كه چرا بايد چنين حادثهاي براي من اتفاق بيفتد. همين اتفاق انگيزهاي شد تا كوهنوردي را جديتر ادامه بدهم و سعي در آموختن فنون كوهنوردي داشته باشم.
چگونه توانستيد به كوهنوردي حرفهاي تبديل شويد؟
كمكم با بيشتر شدن فعاليتهاي كوهنوردي و انجام صعودهاي شاخصتر، از دنياي فوتبال فاصله بيشتري گرفتم و در نهايت كوهنوردي و اسكي رشته اول من شد. در اين راه اساتيد بسياري من را همراهي كردند ولي حضور يكي از مربيان بزرگ ايران و تيم ملي به نام استاد محسن نوري باعث شد تا بتوانم در اين رشته جزو نفرات برتر باشم.
تاكنون به كدام يك از قلههاي مهم جهان پا گذاشتهايد و آيا پيش از اين اورست را هم فتح كردهايد؟
از سال 1386 تاكنون 9 برنامه هشت هزار متري را داشتهام و همچنين برنامه صعود مختلفي به قلل هفت و شش هزارمتري جهان را انجام دادهام. البته براي جواب اين سوال ابتدا بايد اطلاعاتي در مورد اين قلل و درجهبنديهايشان ارايه كنم. در دنيا 14 قله بالاتر از هشت هزار متر وجود دارد كه از لحاظ صعود هر كدام داراي ارزش معادل مدالهاي طلا، نقره و برنز مسابقات قهرماني جهان هستند. در اين ميان قلههاي برودپيك 7047 متر، گاشربروم(1) 8068 متر، گاشربروم(2) 8035 متر، دائولاگيري 8167 متر، ماناسلو 8163 متر و ماكالو 8467 متر را صعود كردهام. البته سال قبل در منطقه اورست و لوتسه حضور داشتيم و تا 50 متري قله صعود كردم ولي متاسفانه در نزديكي قله يك كوهنورد نپالي دچار حادثه سقوط شد و جان خود را از دست داد و طبق رسوم ما به احترام اين فرد از صعود قله انصراف داديم.
در اين ميان كدام يك از اين صعودها براي خودتان ارزش بيشتري دارد؟
شايد مهمترين فعاليت بنده نخستين تلاش زمستاني قله نانگاپاربات به ارتفاع 8127 متر باشد. قلل منطقه هيماليا در فصول بهار، تابستان و پاييز صعود ميشوند و به دليل سرما و سخت شدن مسير، هيچ كدام در فصل زمستان صعود نخواهند داشت. من و ايرج معاني در زمستان سال 94 قله نانگاپاربات در هيمالياي پاكستان را صعود كرديم و اين صعود به جرات باارزشترين و سختترين فعاليت ما بوده است. همچنين صعودهاي زيادي در پاكستان، هند، نپال، تانزانيا، اروپا و امريكاي جنوبي انجام دادهايم.
در حال حاضر كه در هيماليا هستيد، چه احساسي داريد؟ درباره جزييات تجربه صعود «لوتسه» براي ما بگوييد؟
اين دومين تلاش من براي صعود به قله لوتسه است. هميشه در نخستين تلاش قله مورد نظر صعود شده است. اين قله در كل منطقه اورست داراي جذابيتهاي بسياري براي كوهنوردان است. طبيعتا قلههاي اورست و لوتسه جزو قلل بسيار سخت محسوب ميشوند و داراي ارزش صعود بسيار بالايي هستند.
چه احساسي دارد وقتي يك كوهنورد در بلندترين نقطههاي موجود روي زمين ميايستد؟
قله اورست را تاكنون صعود نكردهام اما اختلاف ارتفاع قله اورست با قلل ديگر اين منطقه زياد نيست و احساس صعود به اين قلل يكسان است. زماني كه شما به قله يك كوه 8000 متري ميرسيد به خاطر خستگي ناشي از صعود و خطرات برگشت و پايين آمدن از كوه زماني براي بروز احساسات نداريد. اساسا شرايط قلل مرتفع با آنچه در ذهنها هست تفاوت زيادي دارد. شما زماني كه به قلل 8000 متري ميرسيد فقط چند دقيقه كوتاه براي ثبت صعود فرصت داريد چون بلافاصله بايد سختترين قسمت كار را آغاز كنيد. زنده پايين آمدن، از صعود به قله سختتر است كه البته اين بزرگترين تفاوت اين رشته ورزشي با بقيه رشتههاست. در تمام رشتههاي ورزشي زماني كه شما به هدف ميرسيد و روي سكو ميرويد همهچيز تمام شده و تا چند ساعت بعد در يك هتل در حال استراحت خواهيد بود. اما در كوهنوردي زماني كه شما به روي سكو (قله) ميرسيد تازه نيمي از كار انجام شده و قسمت سختتر كار هنوز باقي مانده است؛ برگشتن.
با حساب همه اين سختيها شما چرا اصلا اين ورزش را انتخاب كرديد؟
كوهنوردي رشته ورزشي سختي هست ولي بارزترين ويژگي كوهنوردي دور بودن از هياهو است. ماجراجويي و سفرهاي سخت و طولاني مواردي است كه باعث جذابيت اين رشته شده.
كوهنوردي حرفهاي باوجود تمام هيجانهايش بسيار خطرناك است؛ اين مساله چقدر در روال عادي زندگي شما تاثير دارد؟ قطعا هربار كه به كوه ميرويد نگراني خانواده شروع ميشود. تابه حال خانوادهتان شما را از اين ورزش منع نكردهاند؟
زماني كه شما به هيماليانوردي ميرسيد قطعا تمام اين بحثهاي دوري از خانواده و خطرات و غيره را پشت سر گذاشتهايد. خانواده هميشه اين نگراني از خطرات صعودها را دارند اما به هرحال اين خطرها و نگرانيها خصلت اين رشته ورزشي است. پدر من هم كوهنوردي ميكند و به مصايب كوهنوردي آشناست به همين دليل هيچوقت با كوهنوردي من مشكلي نداشتهاند.
هدف شما در كوهنوردي كجاست؟ آيا فتح اورست در اين سفر پايان راه است يا شروعي دوباره؟ و چه قلههاي ديگري وجود دارند كه دوست داريد، فتح كنيد؟
حقيقتا دنياي كوهنوردي آنقدر بزرگ هست كه فقط به اورست منتهي نشود. صعود به همه 14 قله بالاي 8000 متر و صعود به بلندترين قله هفت قاره و عبور از قطبها برنامههايي است كه در ذهن دارم.
كوهنوردهاي قديمي هميشه ميگويند، كوه باوجود آرامش عجيب، گاهي بسيار خشن و وحشي است، ميخواهم از تجربهها و خاطراتتان در كوهستان و قلهها برايم بگوييد؛ خطرات و روزهاي سختي كه داشتهايد و بدترين تجربهاي كه تاكنون پشت سر گذاشتهايد، چه بوده است؟ آيا زماني بوده كه در كوهستان گير كنيد، دچار بهمن شويد يا به داخل يخچال بيفتيد؟ در آن زمانها به چه چيزهايي فكر كردهايد؟
كوههاي هيماليا از ديگر كوهها خشنتر است. سرماي بسيار زياد، خشكي هوا، بادهاي تند، بهمن، شكافهاي يخي و ريزشهاي يخ همه و همه جزو تعاريف اين منطقه از زمين است. طبيعتا من هم مانند ديگر هيماليانوردان هميشه با اين خطرات روبهرو بودهام. به ياد دارم در صعود زمستاني به نانگاپاربات 17 روز بدون وقفه برف ميباريد و ما هر شب به نوبت چادر را از زير برف بيرون ميآورديم كه هنگام خواب زير برف نمانيم و خفه نشويم؛ بعد از 17 روز كه مسير ارتباطي كمپ اصلي قطع شده بود 3 روز تمام تلاش كرديم تا فقط به جايي برسيم كه مواد غذايي جديد تهيه كنيم و به صعود ادامه بدهيم.
آيا وقتي به كوهنوردي ميرويد با خانواده و دوستان ارتباط داريد؟ وقتي به بالاي قله ميرسيد اين تجربه را اگر كه تلفن ماهوارهاي داريد با چه كسي در ميان ميگذاريد؟
بله ما از طريق تلفن ماهوارهاي در تماس هستيم اما به جهت حفظ تمركز صعود سعي ميكنيم كمتر با اطرافيان در تماس باشيم.
مردم معمولا تصوير درستي از فتح قلهاي مانند اورست ندارند؛ كمي درباره روش فتح اورست و مراحل آن بگوييد؟ معمولا اين كار چقدر طول ميكشد؟ چقدر هزينه لازم دارد؟ چقدر ورزش و آمادگي بدني ميخواهد؟
روش صعود به اورست تفاوتي با صعود به ديگر قلل بلند دنيا ندارد و ارتفاع آن با ديگر قلههاي بلند هيماليا تنها 200 الي 400 متر است. حتي صعود به اورست شايد راحتتر از برخي كوههاي ديگر همياليا باشد، چراكه كوههاي ديگر از اورست وحشيتر هستند. اما كوهنورد براي صعود به اورست چيزي نزديك به 200 ميليون بابت مجوزها و حضور دو ماهه بايد پرداخت كند. زمان صعود به قلههاي بالاي 8000 متر حدودا 2 ماه خواهد بود و طي اين 2 ماه چند بار بايد از كمپ اصلي به ارتفاع 7000 متر صعود كرد و بازگشت تا بدن با شرايط ارتفاع سازگار شود. ما به اين كار «همهوايي» ميگوييم. اصولا براي هيماليانوردي يك برنامه تمريني منظم يك ساله و تجربه چندساله كوهنوردي نياز است. اگر كوهنوردي هر كدام از اين عوامل و تجربيات لازم را نداشته باشد قطعا دچار آسيب خواهد شد.
مهمترين درس زندگي كه كوهنوردي به شما داده چيست؟
قطعا صبور بودن بزرگترين دستاورد من از كوهنوردي است. كوهنوردان بيشتر از هر شخص ديگري ارزش زندگي را ميدانند. زماني كه شما براي تهيه يك ليوان آب بايد يك ساعت تلاش كنيد و يخ آب كنيد، قطعا بعد از بازگشت به زندگي عادي و روزمره قدر تمام چيزهايي را كه داريد خواهيد دانست.