حمايت متخصصان علوم تربيتي و آموزش عالي از روحاني
تعليم و تربيت در همه سطوح، بزرگترين تكيهگاه ملتها براي عبور به آينده، آن هم در شرايط بسيار حساس جهان كنوني است. اين در حالي است كه بنا به دلايل و شواهد فراوان، مديريتهاي دولتي متمركز، تصديگرا و مداخلهجو؛ چه در «آموزش و پرورش» و چه «آموزش عالي» سبب شده است كه ما به نحو شايسته نتوانيم از سرمايه انساني و فكري سرشار ايراني خود به خوبي مراقبت و بهرهگيري كنيم. استقلال حرفهاي در مدارس و شايستهگرايي در مديريت و ابتكار عمل معلمان لايق بر اثر سيطره سياستها و مديريتهاي متمركز ناكارآمد لطمه خورده است. كلاسها نوعا از جوشش، خلاقيت و تفكر انتقادي تهي گشتهاند؛ به جز مواردي كه اينجا و آنجا از معلمان زحمتكش اين سرزمين با تكيه بر كوششهاي شخصي خودشان يا برخي مديران دلسوز مدارس به يمن سبكهاي ابداعي و تلاشهاي خستگيناپذيرشان مشاهده ميكنيم.
همين دليل كافي است كه ما جمعي از محققان، اعضاي هيات علمي و متخصصين رشتههاي علوم تربيتي، آموزشي و آموزش عالي نسبت به نتايج انتخابات حساس شويم.
متاسفانه در هشت سال 1384 تا 1392 بيش از هر زمان ديگر بر آموزش و پرورش و آموزش عالي ايران لطمههاي جبرانناپذير وارد شد. اسفبارتر اينكه حتي در دولت اول آقاي روحاني نيز در مقايسه با ديپلماسي موفق بينالمللي و مذاكرات عقلاني و موفقيتهاي مرحلهاي برجام، شاهد اقدامات اساسي و جدي در عرصه آموزش و پرورش و بهرهگيري از دانشگاهها خصوصا علوم انساني نبوديم تا بتوان ضمن جبران لطمههاي هشت سال مذكور، به مطالبات تامين نشده سالهاي متمادي نيز توجه بشود. برخي كارهاي خوب نيز در زمان محدود يك دوره از دولت اعتدال كفايت نميكرد. براي همين است به رغم همه انتقادهايي كه داريم به ناگزير براي اينكه وضع تعليم و تربيت و دانشگاهها با تاكيد بر خردورزي، علمگرايي، شايستهگرايي، استقلال دانشگاهي و آزاديهاي آكادميك بهبود پيدا كند، در انتخابات 96 با اميد بستن به برخي قول و قرارها و برنامههايي كه آقاي روحاني در جهت استقلال حرفهاي مدرسه، معلمان و حقوق خانوادهها براي دسترسي به مدارس باكيفيت و آموزشهاي اثربخش و با
سمت و سوي حمايت از دانشگاهيان و دانشگاهها در خلق دانش مورد نياز براي توسعه ملي و نوآوري، راي خويش را در مقايسه با ديگر نامزدها به آقاي روحاني ميدهيم.