نكو
در مسير دايي؟
علي عالي
جواد نكونام عجله دارد. ميخواهد زود به جايگاه ايدهآلش برسد. ميخواهد هرچه زودتر روي نيمكت، مثل وسط زمين، بزرگ باشد. ديده شود. خوانده شود. او مثل بسياري از ستارههاي فوتبال ايران، تفاوتي بين نيمكت مربيان و زمين چمن قايل نيست. تلاشهايش، نوع رفتارش، نگاهش به اطرافيان و حضورش نشان ميدهد تمايزي ميان آن شغل و اين شغل قايل نيست. براي همين در روزهايي كه حتي روي نيمكت تيمملي هم ناكام ماند، براي تراكتورسازي دورخيز كرده است. براي حضور در بالاترين سطح باشگاهي ايران. شايد الگويش علي دايي باشد. مثل او، كاپيتان تيمملي بود. او هم زود به نيمكت رسيد و جتي تا تيمملي هم جلو رفت. بازيكنان بزرگ ايراني، كمتر مربيان خوبي روي نيمكت ميشوند. عطش براي حضور دارند و پلههاي پيشرفت را درست طي نميكنند. بالا و پايين نيمكت را نميبينند. سختيهايش را نميچشند. نميآموزند و كمتر ياد ميگيرند. تجربه كمي دارند. كاش قدر خودشان را بدانند و تا ميتوانند بياموزند. دور بمانند و ببينند. پخته شوند. بزرگ شوند. آنگاه به جاي ورم رگ گردن روي نيمكت، با آرامش فوتبال شاگردانشان را ميبينند و هواداران از فوتبالشان لذت ميبرند.