به بهانه اجراي دوباره نمايشهاي «درميان ابرها» و «شنيدن» در ايران
كيمياي كوهستاني!
بابك احمدي
تئاتر ايران راه بلوغ را ميپيمايد و در اين گزاره شكي نيست. امروز طيف گستردهاي از بازيگران، نمايشنامهنويسان، طراحان چهرهپرداز، نور، صحنه و لباس به همراه كارگردانان در اين زمينه فعاليت ميكنند و در بهترين حالت همه در سنين جواني يا ميانه دهه سوم حيات به سر ميبرند. اين نسل گرچه با فراز و فرودهاي متعدد سياسي- اجتماعي (ناشي از انقلاب، جنگ تحميلي، دوران سازندگي، اصلاحات و پس از آن) مواجه بوده اما به هر ترتيب از پاي ننشسته و علاوه بر تلاش براي گسترش هنر نمايش در سراسر ايران، رفتهرفته موانع حضور بينالمللي را از پيش روي خود برداشته است. اتفاقي كه در تمام اين سه دهه با كمترين توجه از سوي بخش بينالملل اداره كل هنرهاي نمايشي يا نمايندهاي از دل تشكيلات دولتي مواجه شد اما به واسطه ذات جوانش از حركت رو به جلو نايستاد. از سويي در دهههاي ابتدايي انقلاب شاهد تربيت تعدادي از مديران فرهنگي به منظور آشنايي بيشتر با مناسبات جشنوارههاي بينالمللي سينما و بازار جهاني اين هنر بوديم، موهبتي كه هيچگاه شامل حال اهالي تئاتر نشد. به همين دليل گروههاي تئاتري خود راهشان را پيدا كردند و به برقراري ارتباط با كمپانيها، فستيوالها و مديران هنري روي آوردند. گروه تئاتر «مهر» به سرپرستي اميررضا كوهستاني در اين بين يكه و سرآمد است. البته كه نام آتيلا پسياني نيز براي كمپانيهاي تئاتر اروپايي آشنا است و بعدها هنرمنداني از جمله رضا حداد، كيومرث مرادي، آروند دشتاراي و تعدادي ديگر نيز تلاشهايي كردند ولي اميررضا كوهستاني به واسطه اجراهاي متعدد برنامهريزي شده هرساله در اروپا پيشتاز است. اين گروه در مدت 12 سال- تا سال 93- بيش از 200 اجراي خارجي را تجربه كرد و همان سال نيز با 4 نمايش «سالگشتگي»، «در ميان ابرها»، «ايوانف» و «17 دي كجا بودي؟» بيش از 30 اجراي خارجي را پشت سر گذاشت. اشاره به اين نمونه شايد خالي از لطف نباشد. نمايش «ايوانف» به كارگرداني اميررضا كوهستاني در سال 2011 نخستينبار در تماشاخانه ايرانشهر روي صحنه رفت و دومين اجراي اين نمايش به همشهريهاي كارگردان يعني اهالي شيراز در تالار حافظ اختصاص داشت. «ايوانف» كه برخلاف بعضي اظهارنظرها درباره آثار كوهستاني از گروه پرتعداد بازيگران بهره ميبرد، سال 2013 راهي بروكسل و كشور بلژيك شد و بعد از آن اجرا براي تماشاگران كشورهاي آلمان (2013)، سوييس (زوريخ و بازل 2014)، هلند (اجرا در پنج شهر 2014)، پرتغال (پورتو و ليسبون 2016) را در كارنامه ثبت كرد. به اين ترتيب پس از توليد «ايوانف» در سال 2011 اين نمايش تا امروز يازده اجراي جهاني- معادل اكران جهاني- داشته كه بهطور قطع كار با همين تعداد به پايان نخواهد رسيد.
گروه تئاتر مهر، رقيب گروه تئاتر مهر
نمايش «رقص روي ليوانها» سال 2001 توليد شد و 21 اجراي جهاني را در كارنامه ثبت كرد. روسيه، آلمان، بلژيك، سوييس، فستيوال فرينج دوبلين در ايرلند، فرانسه، ايتاليا، اتريش، كانادا، برزيل و پرتغال از جمله كشورهايي بودند كه از گروه تئاتر «مهر» ميزباني كردند. نمايش «در ميان ابرها» سال 2005 توليد شد و 22 اجرا در كشورهايي از جمله هلند، آلمان، انگلستان، يونان، مجارستان، اسلووني، سوئد و لهستان را پشت سر گذاشت؛ بر همين اساس اين دو نمايش ركورد اجراهاي خارجي گروه از بدو شروع تا امروز را در اختيار دارند ولي نمايش «شنيدن»- 2015- بلافاصله بعد از توليد و پشت سر گذاشتن 39 اجرا در مجموعه تئاترشهر تهران راهي تور جهاني شد و تا امروز چيزي حدود 30 اجرا را تجربه كرده است و طبق برنامهريزي صورت گرفته، مهر و آبان امسال نيز براي اجرا به كشورهاي بلژيك، فرانسه و پرتغال سفر ميكند. از اين حيث ركورد بيشترين اجراي خارجي يكي از توليدات گروه تئاتر «مهر» به نام «شنيدن» ثبت ميشود. از ياد نبريم «شنيدن» سال گذشته از سوي برگزآركنندگان فستيوال معتبر بينالمللي تئاتر اوينيون فرانسه، براي حضور در بخش اصلي جشنواره دعوت شد. اتفاقي كه در مدت ۶۹ دوره برگزاري فستيوال هرگز رخ نداده بود و كوهستاني از اين حيث نخستين هنرمند ايراني دعوت شده به بخش اصلي جشنواره لقب گرفت. به اين ترتيب نمايش «شنيدن» به نويسندگي و كارگرداني اميررضا كوهستاني در بخش اصلي اين رويداد مهم تئاتر جهان به صحنه رفت و واكنش مثبت منتقدان و تماشاگران را برانگيخت. بر پايه اين آمار به نظر ميرسد گروه تئاتر «مهر» از نظر كيفيت آنچه روي صحنه ميبرد و ركورد حضور بينالمللي در سالنهاي تئاتر جهان رقيبي جز خودش ندارد.
سرمايه ملي به چه معني است؟
اين گروه حالا با كولهباري از تجربه اجرا به ايران بازگشته و كار خود را در تماشاخانه مستقل پي گرفته است. دو گروه از مخاطبان ايراني حالا فرصت تماشاي نمايشهاي تحسين شده «در ميان ابرها» و «شنيدن» را به دست آوردهاند. نخست گروهي كه در گذشته تجربه ديدن هر دو نمايش را داشته و حالا ميخواهد تجديد خاطره و مقايسه كند. دوم؛ گروهي كه همان زمان يا بعدها بارها درباره اين آثار شنيد اما فرصت برايش از دست رفته بود. نكته قابل توجه و ارزشمند اينكه هر دو نمايش با همان تركيب بازيگراني روي صحنه ميروند كه در اجراهاي قبلي به ايفاي نقش پرداخته بودند. به اين ترتيب حسن معجوني و باران كوثري از دوم خردادماه- هر شب ساعت 19- روي صحنه رفتند كه البته بعد از 10 اجرا شيوا فلاحي بهجاي باران كوثري ادامه ميدهد. همچنين الهام كردا، مهين صدري، مونا احمدي و آيناز آذرهوش نيز با نمايش «شنيدن»- هر شب ساعت 21 - ميزبان تماشاگران هستند. با توجه به حضور گروه تئاتر مهر در ايران به نظر بهترين فرصت براي علاقهمندان به آثار اميررضا كوهستاني فراهم شده و استقبال هميشگي مخاطبان و منتقدان از آثار اين گروه طرح يك پرسش را ضرورت ميبخشد. آيا وقت آن نرسيده كه دولت و سالنهاي دولتي براي برپايي رپرتوار آثار گروه تئاتر مهر برنامهريزي كنند؟ دليل اشاره به عنوان سالنهاي دولتي به اين علت است كه با بستن قرارداد تكليف گروه حرفهاي روشن ميشود و از سويي شرايط قيمتگذاري مناسب بهاي بليت براي دانشجويان فراهم ميآيد. به اين ترتيب- با پرداخت هدفمند سوبسيد- طيف گستردهتري از تماشاگران در لذت ديدن اين آثار سهيم ميشوند. بهويژه كه كوهستاني مدتي است دست از مقاومت در برابر اجراي دوباره نمايشهايش برداشته و احتمالا نبايد نسبت به برپايي رپرتوار بيعلاقه باشد. همانطور كه در نشست رسانهاي يكي دو هفته قبل اعلام كرد. «اصولا نسبت به اجراي مجدد مقاومت ميكردم؛ بعد از اجراي مجدد «ايوانف» انگيزه شخصي به وجود آمد كه اجراي دوباره كارهايم چه ميشود؟! آن زمان با اثري مواجه شدم كه در گذشته خلق شده بود، گويي با خودم روبهرو شدهام. تجربه نشان ميدهد كه نسل تماشاگر عوض شده و در ميان گذاشتن نمايشهاي گذشته، ميتواند تجربهاي جديد باشد. بين تاريخ توليد «شنيدن» و «در ميان ابرها» 10 سال فاصله است ولي حالا مخاطب ميتواند در فاصله 45 دقيقه هر دو تجربه را ببيند. » تجربهاي كه نه فقط براي تماشاگر حايز اهميت به نظر ميرسد، بلكه شايد به معدود افراد كه با رويكرد پژوهشي به تماشاي نمايشها مينشينند نيز كمك كند. پژوهش در زبان آثار، تغيير فرم اجراها در دورههاي گوناگون، روانشناسي كاراكترها و مساله (problem) موجود در آثار اين كارگردان خلاق و صاحب سبك ايراني شايد دغدغه بعضي باشد. به هرحال اين روزها دو نمايشي به صحنه رفته كه شما با خاطري آسوده از كيفيت بينالملليشان ميتوانيد آنها را به دوستان و اطرافيان پيشنهاد كنيد. حالا گروههاي تئاتري زيادي با تلاش و برنامهريزي حرفهاي، استعداد و توانايي موجود در تئاتر ايران را به بيرون از مرزها صادر ميكنند؛ اما اينكه مسوولان از ظرفيتهاي اين سرمايههاي فرهنگي ملي چگونه بهرهبرداري كنند، شايد به ميزان آيندهنگري و روياهايشان براي تئاتر ايران وابسته باشد. كافي است به پاسخ اين پرسش فكر كنيم كه «وقتي سينماگران ايران مرزهاي حضور بينالمللي را درمينوردند و آثارشان در چنين سطحي به نمايش درميآيد با چه حجم از تبليغ دولتي و غيردولتي مواجه ميشوند؟»