نقد و خرده
ابراهيم عمران
وقتي نحوه مواجهه با «نقد و خرده» در قاموس خيلي از افراد چه در مقام فردي خاص يا فردي معمولي جايي ندارد، لامحاله شاهد رفتارهاي غير اخلاقي براي به دست آوردن مقامهاي سياسي و اجتماعي خواهيم بود. حاليه كه مناظرههاي انتخاباتي با همه ايرادهاي ساختاري و محتوايي به پايان رسيده و مردم نيز راي به «تدبير» دوباره دادند، بد نيست نقبي كوتاه به اخلاق و كنش درست در اين برنامه داشته باشيم. چه در ذهن و روان بسياري از ما كه لاجرم نامزدها نيز جزيي از اين ما هستند، امري بهنام تحمل «دگرگويي» يا دگرخواهي وجود ندارد؛ مشاهده ميكنيم كه جايگاه افراد در اين تحملپذيري، در بزنگاه خاص، «خود واقعي» خويش را نشان ميدهد. فارغ از آنكه به آنچه از زبان خارج ميشود، لحظهاي درنگ داشته باشند. بهراستي چرا نامزد چند دورهاي انتخابات كه بسان آن فردي شده كه سالهاي زيادي در كنكور شركت داشته! در برنامه زنده تلويزيوني به رييسجمهور و معاون اول فعلي كه به هر حال از نظر قانوني و زماني تا چند ماه آينده سكاندار اجرايي كشور هستند، لقب «دروغگو و پررو» ميدهد؟! هيچ انديشه شده بار معنايي اين واژه كوچه بازاري كه همين افراد كوچه و بازار نيز تا آنجا كه در توان دارند از بيان آن ابا دارند در نزد مخاطبان چيست؟ تفسير و تحليل اينگونه بيانها جز بيتفاوتي و سستي عقيده، دستاورد ديگري براي شنوندگان نخواهد داشت. وقتي به اشخاص مدير و داراي تدبير كه «اميد» را نيز به باور مردم برگرداندند اينگونه كلمه و واژه بياخلاقانه پرتاب ميكنند با زير دستان خويش چگونه رفتاري خواهند داشت؟ يا اگر نقد و ايرادي بشنوند چگونه موضعي اتخاذ خواهند كرد؟ مشكل و درد اما از آنجاست كه اين افراد خود را متصف به صفات و درجاتي مينمايند؛ چه در بيان و چه در ظاهر و از اين نكته است كه ميشود به ضررهاي چنين گفتمانهايي بيشتر پي برد. هر چند در نزد عموم مردم اينگونه حرف زدن بهجاي افزايش محبوبيت بر ميزان منفوريت اضافه خواهد كرد. غافلند آناني كه نمادشان «ساعت» است و روز شمار برايشان از اهميتي وافر برخوردار؛ هيچ آگاه نيستند ساعت ذهني مردم آنچنان دقيق است كه جايگاه افراد داراي اخلاق و منش ايراني اسلامي را از آناني كه از هر نحله فكري داخلي و خارجي تكهاي را كپي كردند را اشتباه نگيرند و اين شعر سعدي را نيز به ياد دارند كه: دلقت به چه كار آيد و تسبيح و مرقع؟/ خود را ز عملهاي نكوهيده بري دار/ حاجت به كلاه بركي داشتنت نيست/ درويش صفت باش و كلاه تتري دار/