سخنراني سروش محلاتي
درباره برنامه اصلي دين
«مقام طهارت»
پايان و اوج كمال بشر
سياستنامه
گوهر ديانت چيست؟ اصل و اساس دين و دينورزي در چيست؟ در طول تاريخ انديشه فلاسفه، متكلمين، متالهين و انديشمندان بسياري كوشيدهاند به اين پرسش پاسخ دهند. در ادوار گوناگون حيات بشر به اقتضاي شرايط اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي و سياسي زمانه پاسخ به اين پرسش تغيير كرده است، اما كمتر ميتوان در اين زمينه شك كرد كه وجه مشترك ديانت باور به غيب و حيات روحاني است، معنويتي فراسوي زندگي هرروزه و روزمره بشري كه معنابخش آن و تعالي بخش به آن است. از اين منظر ميتوان ديانت و دينداري را تلاشي براي نيل به حيات پاك و طيبه روحاني خواند و هدف فرايض و مناسك ديني را كوششي در اين راستا تلقي كرد. از همين روست كه مولانا جلالالدين بلخي در مثنوي معنوي در بيان غايت و هدف روزهداري ميگويد: لب فرو بند از طعام و شراب/ سوي خان آسماني كن شتاب/گر تو اين انبان ز نان خالي كني/ پر ز گوهرهاي اجلالي كن/ طفل جان از شير شيطان باز كن/ بعد از آنش با ملك انباز كن. حجتالاسلام محمد سروش محلاتي، پژوهشگر و محقق مطالعات اسلامي در ادامه، در فرازهايي كه با محوريت برنامه اصلي دين ارايه شده، به همين نكته پرداخته و دين را مساوق و مساوي با طهارت روح خوانده است. او در اين گفتار با تحليل آياتي از قرآن كريم و بهره جستن از تفسير الميزان نوشته گرانبار علامه سيد محمد حسين طباطبايي(ره) بر اين نكته تاكيد ميكند كه « برنامه دين طهارت است و اگر شخص نتواند تحصيل طهارت كند در حقيقت تحصيل دين نكرده است، اگر زبان، زندگي و اخلاق او پاك نيست در واقع دين حضوري ندارد ». روايتي از سخنراني را به نقل از وب سايت «شفقنا» ميخوانيم:
دو رويكرد به دين
حجتالاسلام والمسلمين محمد سروش محلاتي برنامه اصلي دين را طهارت و رسيدن انسان به اوج كمال انساني دانست و گفت: هر انساني با فطرت خود درك ميكند كه اگر ميخواهد به عالم طهارت متصل شود بايد بتواند از لذتهاي جسمي خود را دور كند؛ آن زمان كه اين سير توسط انسان ادامه يابد، آغاز گامهايي است كه اين شخص در مسير طهارت برميدارد. سروش محلاتي، دو نگاه به دين را مورد بررسي قرار داد و اظهار كرد: دين را ميتوان دو گونه ديد، يك نگاه جمعگرايانه و ديگري نگاه تفريقگرايانه؛ اين جمع و تفريق همان جمع و تفريقي است كه در رياضيات خواندهايم، يك بار همه دين را با هم ميبينيم و يك بار اجزاي اين مجموعه را از يكديگر تفكيك ميكنيم؛ اگر به دين نگاه تفريقگرايانه داشته باشيم، بخشي از دين، اصول عقايد، بخشي ارزشهاي اخلاقي و بخشي هم احكام فقهي است و در همان احكام فقهي باز بخشهاي مختلفي از جمله نماز، روزه، حج، زكات، خمس و احكام ديگر است كه ما بيشتر با اين نگاه به دين مانوس هستيم، ولي اگر همه اين مجموعه بزرگ را جمع كنيم، حاصل جمع چه خواهد بود؟ آيا اين جمع امكان پذير هست يا نيست؟ ميتوانيم بگوييم دين مساوي با چيست؟!
سروش محلاتي ادامه داد: مرحوم علامه طباطبايي تحليلي از آيات قرآن كريم دارد و تلاش ميكند تا نشان دهد كه حاصل اين جمع چيست، آن اصلي كه در همه اين فروع جريان پيدا ميكند، آن حقيقتي كه در همه اين صور خود را نشان ميدهد، آن روحي كه در اين اعضا جريان دارد و بر اين كالبد حاكم ميشود، چيست؟ اساسا چنين روحي هست يا نيست؟ حقيقتي اين اعضا را به يكديگر پيوند ميدهد و وحدت حقيقي به وجود ميآيد يا خير؟! بيان مرحوم علامه طباطبايي اين است كه آن حقيقت يگانه عبارت است از طهارت و پاكي؛ همه دين به همين نقطه برميگردد و اگر تفسيري در دين هست در واقع تفسير همين نكته است.
معناي دقيق طهارت
سروش محلاتي براي مشخص شدن معناي دقيق طهارت و پاكي دين، مثالي را عنوان كرد و گفت: قرآن كريم وقتي سخن از مسجد به ميان ميآورد «لمسْجدٌ أُسس على التقْوى منْ أول يوْمٍ أحقُّ أنْ تقُوم فيه؛ اي پيامبر! هرگز در آن (مسجد به عبادت) نايست! آن مسجدى كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا شده، شايسته تر است كه در آن (به عبادت) بايستى» حال اين پرسشها به وجود ميآيد كه ويژگي اين مسجد چيست و چه تفاوتي بين اين مسجد و ديگر مساجد هست و بالاتر، اصلا چه فرقي ميان مسجد و غير مسجد است؟
او افزود: در حقيقت كساني كه براي اقامه نماز، عبادت و قرائت قرآن وارد اين مسجد ميشوند، كساني هستند كه ميخواهند پاك شوند و در واقع ورود به مسجد، ورود به طهارت و حضور در مسجد، حضور براي طهارت و پاكي است. در واقع، در اينجا نماز مساوي با طهارت تلقي شده است. همچنين فراتر از نماز يا در واقع هر چه در مسجد به عنوان عبادت انجام ميگيرد؛ به عنوان مثال «خُذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزكيهم بها؛ پيامبر از مردم زكات بگير» تعبيري كه در ميان ما در امثال اين موارد هست اين است كه خمس و زكات ميدهيم تا مالمان پاك شود، ولي تعبير قرآن، پاك شدن مال نيست بلكه منظور پاك شدن خود انسان است. به عبارت ديگر، با دادن زكات، انسان پاك ميشود، نه مال! چرا كه فرض بر اين است كه اين مال، حلال است اما همين كه شخص تعلق خاطري به مال پيدا ميكند، بايد شستوشويي يابد و بتواند از اين تعلقات بگذرد و آن طهارت با دادن زكات است؛ انسان اين خط را كه دنبال كند، ميتواند به اين نتيجه برسد و با مرحوم علامه طباطبايي همراه شود كه برنامه دين طهارت است و اگر شخص نتواند تحصيل طهارت كند در حقيقت تحصيل دين نكرده است، اگر زبان، زندگي و اخلاق او پاك نيست در واقع دين حضوري ندارد.
طهارت اوج كمال انساني
او ادامه داد: در ذيل آيه مباركه مربوط به روزه آمده است: «كتب عليكمُ الصيامُ كما كتب علي الذين من قبْلكمْ لعلكمْ تتقُون» بيان علامه طباطبايي باز روي همان پايه و اساس است كه همهچيز بايد به اين ريشه برگردد و اگر رابطه با اين ريشه قطع شود، اين درخت خشك ميشود و اين شاخهها باري ندارد، لذا ميگويد: «فان كل انسان يشعر بفطرته ان من اراد الاتصال بعالم الطهاره و الرفعه فاول ما يلزمه ان يتنزه عن الاسترسال في استيفاء لذات الجسم؛ هر انساني با فطرت خود درك ميكند و ميتواند بفهمد كه اگر ميخواهد به عالم طهارت متصل شود بايد بتواند از لذتهاي جسمي خود را دور كند و به اين قدرت دست يابد كه از لذتهاي جسمي انفكاك پيدا كند.» آن زمان كه اين سير توسط انسان ادامه يابد، آغاز گامهايي كه اين شخص در مسير طهارت برميدارد، طهارت و پايان آن نيز طهارت است. آغاز آن طهارت هست چون وقتي ميخواهيم وارد عبادت و نماز شويم، از وضو شروع ميكنيم، درست است كه شستن دست و صورت، وضو و غسل يك طهارت ظاهري براي ما به وجود ميآورد ولي در همانجا هم قرآن كريم يك مرحله بالاتري از طهارت معنوي را براي ما مطرح ميكند كه همان زمينه كمال انسان است چون پس از وضو و ضميمه شدن تيمم فرموده است: ولكن يريد ليطهركم.
سروش محلاتي درباره اوج كمال انسان گفت: «إنّما يريدُالله ليذْهب عنْكمُ الرجس أهل البيت ويطهّركمْ تطْهيراً» نشان ميدهد كه پايان و اوج كمال بشر مقام طهارت است، در آخرت هم همينطور است، نعمتها در آخرت بسيار است اما اوج اين نعمتها، «وسقاهُمْ ربُّهُمْ شرابًا طهُورًا» طهور با طاهر اين تفاوت را دارد، طاهر پاك است و طهور هم پاك است و هم پاككننده است، شراب طهور همان آشاميدني است كه به بهشتيان داده ميشود و انسان را از هر تعلقي غير از حق تعالي پاك ميكند، البته پاكي كه دنيا تحقق پيدا كرده باشد، در عالم آخرت ظهور و بروز خود را نشان ميدهد.
مرحوم علامه در ذيل همين آيه شريفه دارد كه در قرآن خداوند هر كجا طهارت باطني را مطرح كرده، به خودش نسبت داده يعني خداوند پاك كردن انسانهاي مومن را برعهده گرفته است «ما من شي من الطهاره المعنويه الا منسوبه اليالله». بر اساس اين تحليل است كه در نظر اين متفكر بزرگ اسلامي و بسياري از علماي ديگر، دين مساوي با طهارت و طهارت روح دين است. علامه اين بحث را حتي درباره امور اعتقادي هم مطرح كرده كه ريشه توحيد هم طهارت است: «ان اصل التوحيد هي الطهاره الكبري و بعد هذه الطهاره بقيه المعارف الكليه طهارات للانسان». تبيين و توضيح اين معارف لطيف و عميق نياز به فرصتهاي ديگري است.