• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3833 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۸ خرداد

پژوهشي درباره نزول قرآن2

آيت‌الله يدالله دوزدوزاني

نظر علامه طباطبايي: نويسنده الميزان براي جمع ميان اين دو دسته از آيات، فرمايشي دارد كه بيش از پنجاه سال است مورد توافق بسياري از شاگردان او و همفكران ايشان است. اينان نگرش علامه طباطبايي را بي‌آنكه بر آن نقد و ايرادي وارد كنند، در نگاشته‌هاي خود نقل كرده و مي‌پذيرند. نظر علامه طباطبايي چنين است: نزول دفعي به دو اعتبار است: الف) «مجموع كتاب» يا « مقداري از آنكه نازل شده بود» چنان كه در آيه هست: «كماء انزلناهٌ مِن السّماء» 10. باران به نزول تدريجي است، اما از آن رو كه مجموعه‌اي واحد به شمار مي‌رود، ريزش آن به «انزال» و نه «تنزيل» تعبير شده است. نيز در آيه‌اي ديگر است«كِتاب انزلناهٌ اِليك مٌبارك لِتدّبّرٌوا آياتِهِ» كه در اين آيه مجموع قرآن مورد نظر است.
ب) لحاظ ديگري كه علامه طباطبايي برمي‌شمرد، «حقيقت غيرقابل فهم براي بشر عادي» است. فهم عادي بشر همگام با آموزه‌هايي است كه جداگانه و به تفصيل تدريج باين مي‌شود اما فهم و بينش پيامبر چنان بود كه نزول يكباره قرآن را بر مي‌تابيد، چنان كه اين معنا از هفت آيه استفاده مي‌شود:
1) «كتاب احكمت ثمّ فصلت من لدن حكيم خبير» احكام در برابر تفصيل است. تفصيل به معناي فصل و قطعه كردن است، اما در احكام، جدايي اجزا ممكن نبوده، برخي را از بعضي ديگر نمي‌توان جدا كرد، زيرا فهم معنا به هم مجموعه بستگي داشته و داراي از اجزاء و فصول نمي‌تواند باشد. آيات مي‌فهماند قرآن پس از آنكه محكم و غيرمفصل (يكجا) بر پيامبر (ص) نازل شد (انزال)، آنگه به تفصيل و جداگانه فرو فرستاده شد (تنزيل) همچون: 2) «ولقد جِئنا هٌم بِلكِتاب فصلناهٌ علي عِلم». 3) نيز: «ولكِن تصديِق الّذي بين يديد وتفصيل الكِتابِ... بل كذّبٌوا بمالم يٌحيطو ا بِعِلمِهِ و ِ لِمّا ياتِهيم تاوِيلهٌ» اين آيات به ويژه آيه‌هاي سوره يونس مي‌فهماند: تفصيل و جداسازي، بعدا پيش آمده، نفس كتاب، چيزي است و «تفصيل» عارضي و بعد از آن بخش «و لما يأتهم تاويله» مي‌گويد: « اصل كتاب» تاويل«تفصيل كتاب » است و اگر منكران، آياتي را به تفصيل و جداگانه نازل مي‌شود، نمي‌پذيرند از آن روست كه هنوز تاويل حقيقت آن فرو فرستاده نشده است كه با تمام شدن نزول تمامي آيات قرآن، معناي كامل آن فهميده خواهد شد از اين رو قرآن حقيقتي فراتر از فهم بشر دارد.
4) «انّه لقرآن كريم في كتابٍ مكنون لايمسّه الّا المطهّرون تنزيل من ربّ العالمين» از اين آيه برمي‌آيد: قرآن كتاب مكنوني است كه جز بندگان وارسته و پاك بدان نرسند و بعدا تنزيل گشته و فرو فرستاده شده است، اما پيش از تنزيل در كتابي مكنون از اغيار است. در سوره‌اي ديگر از آن چنين تعبير شده است: «بل هو ُقرآن مجِيد ِفي لوحٍ محفوظٍ»19 اين در لوح محفوظ است و دگرگوني در آن راه ندارد اما آنچه به تدريج نازل شد داراي ناسخ و منسوخ است چنان كه در اين لوح ترويج معنا ندارد كه نوعي تبديل و دگرگوني است؛ يعني تبديل احكام به تفصيل كه معناي آن را گفتيم. گزيده تاويل اخبار آن است كه: قرآن در مرتبه تنزيل، در مقايسه با كتاب مبين مانند لباس براي پوشنده، مثال براي حقيقت و مثل برا ي هدف و غرض كلام است. اين تاويل، معناي آياتي همچون «شهرُ رمضان الذّي اُنزل فيهِ القرآن» يا «انّا أنزلناهُ في ليلة القدر» است؛ يعني حقيقت كتاب و كتاب مبين به يكباره بر قلب
رسول ا...(ص) فرستاده شده، آنگاه به تدريج و در مدت 23 سال، دعوت و تبليغ نازل شده است، چنان كه مي‌خوانيم:
5) «و لا تجعل بِالقران من قبل أن يقضي اليك وحيه»
6) نيز: «لا تٌحرك به لسانك لتجعل به انّ علينا جمعه و قرآنه» از اين آيات بر مي‌آيد: رسول ا... (ص) مي‌دانست چه بر او نازل مي‌شود، از اين رو از شتاب در قرائت، پيش از تمام شدن وحي، نهي شد. علامه طباطبايي معتقد است: قرآن داراي حقايقي متعالي و والا است كه خرد و انديشه‌هاي نامطهران به آن نمي‌رسد. اين حقايق به يكباره بر پيامبر (ص) نازل شد، اما آنچه در طول 23 سال نبوت، فرو فرستاده شد، مثال و لباس سايه و تصويري از «حقيقت قرآن و كتاب» است؛ حقيقت كه فصل و تفريق و آيه و سوره نداشت، بلكه احكام و اتقان داشت و به هيچ زباني حتي عربي نبود، بلكه براي قرائت و تلاوت، بر آن لباس عربيت پوشانده شد. براي اين نگرش، هفت آيه‌اي كه برشمرديم، گواه است و بدين گونه مي‌توان نزول تدريجي و دفعي را پذيرفت. اما بايد گفت: آنچه علامه طباطبايي فرموده است، يعني انزال به معني نزول دفعي و تنزيل به معناي نزول تدريجي، نه با اعتقاد واژه شناسان هماهنگ است و نه با آيات؛ بدين شرح است:
نظر لغت شناسان: واژه پردازان و اهل لغت، تفاوت ميان انزال و تنزيل را مسلم نمي‌دانند. فيّومي مي‌گويد: «نزلت به و أنزلته و نزلته و بمعني انزلته»23 در قاموس آمده «نزّله تنزيلاً و أنزله انزالاً و منزلاً و استنزله بمعني». ابوبكر رازي در آغاز سوره آل عمران مي‌گويد: «والذي وقع لي فيه ف]ي الفرق بين الانزال و التنزيل[ والله أعلم، انّ التضعيف في نزّل و الهمزة في أنزل، كلا هما للتعدية، لانّ «نزل» فعل لازم في‌نفسه و اذا كانا للتعدية لا يكونان بمعني آخر و هو التكثير أو نحوه لأنّه لا نظير له و انّما جمع بينهما و المعني واحد و هو التعدية جرياً علي عادة العرب في اقتنانهم في الكلام و تصرّفهم فيه علي وجوه شتّي» به نظر لغت شناسان، آنچه علامه طباطبايي در تفاوت ميان انزال گفته، مورد پذيرش نيست، و در كتاب‌هاي لغت، دليلي براي تفاوت ميان آن دو يافت نمي‌شود. شايد نخستين كسي كه ميان انزال و تنزيل فرق گذاشته، صاحب كشاف باشد و ديگر مفسران بدون تحقيق از وي پيروي كرده‌اند.  راغب مي‌گويد: «والفرق بين انزال و التنزيل في وصف القرآن و الملائكه، أن التنزيل يختصّ بالموضع الّذي يشير اليه انزل مفرّقاً و مرة بعد اخري و الانزال عامّ» ملاحظه مي‌شود وي نيز معتقد به نزول دفعي و يكباره نيست، بلكه انزال را «عام» و كلي دانسته است.
پي نوشت:  ادامه آنچه خوانديد با ترجمه عبدالله اميني از امروز تا آخرين روز ماه مبارك رمضان به صورت پاورقي منتشر مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون