دبيرخانه مجلس خبرگان درباره «نقش مردم در حكومت اسلامي» در بيانيهاي اعلام كرد
از بحث و جدلهاي تفرقهانگيز اجتناب كنيد
گروه سياسي| پاي بيانيه امضاي آيتالله احمد جنتي رييس مجلس خبرگان است. بيانيهاي كه در واكنش به اظهارات حسن روحاني در ديدار با اساتيد دانشگاهها و پزشكان منتشر شده بود. اظهارات حسن روحاني، رييسجمهور در مورد ديدگاه حضرت علي(ع) به راي مردم در روزهاي اخير واكنشهاي بسياري داشته است. از مراجع تقليد تا علما و حالا اينبار مجلس خبرگان رهبري كه امضاي رييس آن پايش به چشم ميخورد. در اين بيانيه آمده است: «در روزهاي اخير مطالبي پيرامون «مشروعيت» و «مقبوليت» حكومت اسلامي و تصدي ولايت و حاكميت مبتني بر آراء مردم با استناد به كلمات اميرالمومنين (ع) درجامعه مطرح شد كه با برخي مباني ديني اعم از مباني ديني اهل سنت و تشيع كه در فقه سياسي اسلام مورد بحث قرار گرفته، متعارض و ناسازگار است. طرح اين گونه مطالب هر چند تازگي ندارد و در طول تاريخ اسلام چه در عصر حضور و چه در دوران غيبت و به ويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي مطرح بوده و همواره از سوي علماي بيدار پاسخ داده شده است». در ادامه اين بيانيه تاكيد شده است: «ولايت و امامت الهي به همه شوون آن اعم از تبيين و حفظ دين و هدايت مردم و زعامت سياسي- اجتماعي از احكام الهي است، همانند ولايت پيامبر (ص) و متوقف بر خواست و نظر و رأي مردم نيست بلكه بايد گفت ولايت، روح اسلام است و احكام بدون پشتوانه او قدرت اجرايي خود را از دست ميدهد «و ما نودي احد بشئ كما نودي بالولايـ[». همانگونه كه آيات الهي قبل از نهج البلاغه بر آن تاكيد دارند و ميفرمايد «يا أيها الّذِين آمنُوا أطِيعُواالله و أطِيعُوا الرّسُول و أُولِي الْأمْرِ مِنْكمْ» كه مقام ولايت را همانند مقام نبوت الهي ميداند. بيعت با پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (عليهم السلام) به معناي مشروعيت بخشي به حكومت پيامبر يا امام توسط مردم و بيعتكنندگان نيست بلكه تاكيدي بر اعلام وفاداري و پيروي و فرمانبري از رهبران الهي است. بنابراين، نبايد آن را با رأي مردم و انتخابات در دوران معاصر مقايسه كرد. » اما در ادامه بيانيهاي كه امضاي احمد جنتي پاي آن است تصريح شده است: «بعد از قرآن بايد به مساله غدير و نصب حضرت علي (عليه السلام) در آن جمع كثير بيسابقه توجه كرد، بعد هم خطبههاي متعدد نهجالبلاغه و نامهها كه همه صريح و گويا است. بايد به اين گوينده گفت «حفظت شيئا و غابت عنك الاشياء». خود اميرالمومنين (ع) بعد از ارتحال پيامبر (ص) حق حكومت خود را مطالبه كرده است.
احاديثي مانند« ناشدتكمالله اما كنتم في حجـ[ الوداع اما سمعتم رسولالله يقول من كنت مولاء فهذا علي مولاء) دال بر اين امر است. حضرت علي (ع) در خطبه شقشقيه ولايت خود را فرياد زد (انه ليعلم ان محلي منها محل القطب من الرحي) تا آنكه فرمود (اري تراثي نهبا) مينگرم كه ميراث ولايت و حكومتم ربوده شده است در حالي كه سخني از رأي و خواست و نظر مردم در ميان نميآيد و البته اگر مردم با فردي غير از ولي بيعت كنند مشروعيت نمييابد لذا در نهايت حضرت فرمودند: «لولا حضور الحاضر و قيام الحجـ[ به وجود الناصر و ما اخذالله علي العلماء ان لا يقاروا علي كظـ[ ظالم و لا سغب مظلوم لالقيت حبلها علي غاربها» كه اگر حضور مردم حاضر در صحنه و وجود ياوراني كه حجت به وسيله آنان تمام ميشود و نيز مسووليت الهي علما كه نبايد بر شكمبارگي ستمكاران و گرسنگي مظلومان آرام بگيرند معنايي براي پذيرش حكومت از منظر علي (ع) نبود. خلاصه آنكه اگر حضرت در ابتدا بيعت را نپذيرفت به خاطر شناخت جامعه و نقضكنندگان و فتنههاي آينده بود. لذا شرط ميكند كه اگر بيعت آنان را بپذيرد به نظر خودش عمل خواهد كرد. مجلس خبرگان رهبري، با اذعان به نقش و جايگاه مردم در استقرار و استمرار حكومت اسلامي، بر اهميت منحصر به فرد جايگاه رفيع امامت، ولايت و رهبري امت اسلامي كه منشأ مشروعيت نظام اسلامي بوده و مردم سالاري ديني را به ارمغان آورده است و امروز در ولايت فقيه تجلي يافته، اصرار داشته و بر ضرورت حفظ وحدت داخلي و انسجام ملي و اجتناب از بحث و جدلهاي تفرقهانگيز تاكيد مينمايد.»