سخنگوي جامعه روحانيت مبارز:
روحاني به سمت اصلاحطلبان چرخيد
مصباحيمقدم، سخنگوي جامعه روحانيت مبارز معتقد است روحاني در نظرسنجيهاي انتخاباتي از وضعيت خوبي برخوردار بود و حتي در صورت رفتن انتخابات به راند دوم نيز عضو قديمي جامعه روحانيت پيروز انتخابات بود. وي تصميم قاليباف به كنارهگيري از انتخابات را درست دانست و بر اين باور است كه آراي آقاي شهردار در مقايسه با ابراهيم رييسي پس از مناظرهها ريزش كرده بود و حتي در صورتي كه در رقابت باقي ميماند، نميتوانست جمعيت بيشتري را نسبت به رييسي جذب كند. او البته در ادامه رييسي را بيشتر در قالب يك نامزد توصيف ميكند و ميگويد «نميتوان رييسي را به عنوان ليدر اصولگرايي معرفي كرد».
چكيده اظهارات مصباحي مقدم به اين شرح است:
جايگاه آقاي روحاني در همه نظرسنجيها، بهتر بود و آقايان رييسي و قاليباف در موقعيتهاي بعدي بودند. البته ابتدا آقاي قاليباف موقعيت بهتري از آقاي رييسي داشت و بعدا در اثر مناظرهها، موقعيت آقاي رييسي بهتر شد و موقعيت آقاي قاليباف فروتر افتاد. همان جا اين حدس را زدم كه اگر آقاي روحاني بتواند راي خفته را برانگيزد و ميتواند بالاي 50 درصد راي بياورد. ولي در اينكه آيا ميتواند برانگيزد يا نميتواند، يك مقدار ترديد داشتم ولي خب، اين اتفاق افتاد.
آقاي رييسي، 40 روز به ميدان آمد و در اين مدت شخصيت خيلي شناختهشدهاي هم براي عامه مردم نشد.
خاستگاه اصلي آقاي روحاني، اصلاحطلبي نبود و اين نكته مدنظر من بود. البته اصلاحطلبان زير چترش آمدند و توانستند ايشان را علم بكنند.
آقاي روحاني در ابتدا يك رويكرد بينابيني بين اصولگرايان و اصلاحطلبان داشت. انتخابهايش هم تقريبا تلفيقي و تركيبي بود و آن اظهارنظر من براي 5 خرداد سال 95 است كه آخرين روز كاري مجلس قبل بود. بعد هم بابت آن خيلي آسيب ديدم چون سخن تاريخ 5 خرداد من را 5 اسفند به من تحويل دادند و برايم بولد كردند و از آن طريق ضربه سياسي هم به من وارد كردند. با اينكه بالاخره هر تحليلي زمان و تاريخ خودش را دارد. از آن به بعد آقاي روحاني سه وزير معرفي كرد كه هر سه، اصلاحطلب بودند. بعد از آن هم هيچگونه علامتي به اصولگرايان نداد كه به حمايت از او برخيزند. حتي ميخواهم بگويم آن تحليل من يك نوع علامت دادن بود و ايشان پالس مثبت نداد و من چون پالس مثبت هم دريافت نكردم كه رويكرد متفاوتي نشان دهند و نشان دهند كه با جريان اصولگرا هم همچنان نوعي همپيوندي دارند. روي انتخابات مجلس هم صددرصد سراغ اصلاحطلبان رفت.
نهايتا چون رويكرد ايشان يكسويه شد و در مسائل سياسي داخلي به طور عمده يك نوع برگشت به دوران اصلاحات پيدا كرد و يادي كه از آقاي خاتمي كرد. بگذريم از اينكه در تبليغات انتخاباتياش هم ديگر صددرصد به آن طرف رفت. به نظرم اين مباحث ايشان را دربست در اختيار جريان چپ قرار داد.
از جهت ديگر هم من منتقد جدي عملكرد اقتصادي ايشان هستم. معتقدم كه ظرفيتهاي داخلي كشور ما كه 80 درصد اقتصاد ما را فرا ميگيرد، ظرفيت بسيار بزرگي براي ايشان بود كه بتواند براي حل مشكلات اقتصادي كشور كار كند و مساله خروج از ركود را رقم بزند. حتي به دو، سه بار توصيه مرحوم آقاي هاشميرفسنجاني عمل نكرد و من اين را شاهد بودم و خودم هم اين را بازتاب دادم. گفتم آقاي هاشمي ميگفتند كه اگر 20 درصد از نقدينگي كشور را به سمت توليد جهت دهيم، توليد از ركود خارج ميشود و اين تجربه دوران خودِ آقاي هاشمي بود ولي ايشان اين كار را نكرد.
خودش (روحاني) از نظر مواضع سياسي چرخيد. بعدا هم آن حرمتي كه بايد براي مرحوم آقاي مهدويكني نگه بدارد را نگه نداشت. آقاي مهدويكني شخصا براي ايشان پيام فرستاد و انتظار اين بود كه شخصا آقاي رييسجمهور با ايشان ملاقات كند. بزرگترش بود.
جناب آقاي روحاني بعد از اينكه رييسجمهور شد و بعد هم آن پيام غرا را از جناب آقاي مهدويكني از حمايت از خودش دريافت كرد و بيانيه جامعه روحانيت مبارز را در حمايت از خودش دريافت كرد، و هياتي از جامعه روحانيت مبارز به سراغ ايشان رفت و تبريك گفت، جا داشت كه برگردد و در يك جلسه جامعه روحانيت مبارز شركت كند. جا داشت برگردد و يك ملاقات خصوصي با آيتالله مهدويكني در دفتر كارش داشته باشد و از ايشان تشكر كند كه جنابعالي براي من پيام فرستاديد و سپاسگزارم. ببينيد! اينها آداب اوليه اخلاق از يك رييسجمهوري است كه به قدرت رسيده. انتظار اين بود ولي ايشان نه با جناب مهدويكني ملاقات كرد و نه اينكه در يك جلسه جامعه روحانيت شركت كرد كه نشان دهد همچنان به مجموعه پايبند است و همراهي مجموعه را ميخواهد.
رفتار ايشان (روحاني) گردش تدريجي و آرام آرام از جريان اصولگرايي به سمت اصلاحطلبي است. به طوري كه نه ايشان پالسي به سمت اصولگرايان داد و نه طبعا اصولگرايان پالسي به سمت ايشان براي انتخابات سال 96. ايشان هيچ پالسي نداد و هيچ انتظاري نداشت و هيچ نشاني نيست كه حكايت از اين بكند كه مايل است مجموعه اصولگرايان از ايشان حمايت كنند. اينها ديگر ناراحتكننده است. من هل نميدهم و تحليل ميكنم. تحليل من تفسير واقعيت است. انتخاب