• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3865 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۷ مرداد

قهرمان پريشان جامعه ملتهب

جواد طوسي منتقد سينما و حقوقدان

هنرمند با خلق كردن، ديدگاه داشتن و نقطه انتخاب دلخواهش سرپا مي‌ماند و حضور جاري دارد. تولد واقعي او در زايش و بي‌لكنت حرف زدن شكل مي‌گيرد. جوامع ملتهب و ساحت فرهنگ و هنر، ضايعات و تلفات خودشان را دارند. هوشمندي، زمانه‌شناسي و ضرورت‌ها را به درستي شناسايي كردن، اقتضائات «هنر مسوول» است.
بخشي از پيكره فرهنگي، هنري و  اجتماعي مسعود كيميايي با سينماي معترض و كنشمند و عدالتخواه پيوند خورده است. «قيصر»، «گوزن‌ها»، «سفر سنگ»، «خط قرمز»، «دندان مار»، «اعتراض»، «جرم» و «قاتل اهلي» با اين نشانه‌ها، در بزنگاه‌هاي تاريخي معنا مي‌يابند. سينما و جهان‌بيني كيميايي از اين منظر جامعه‌شناسانه، همواره «انتخاب» مي‌كند و «پيشنهاد» مي‌دهد و با نگاه خنثي و منفعل و محتاطانه، ميانه‌اي ندارد. قاعدتا اين مواجهه فرد با جامعه ناكارآمد و دورافتاده از حوزه عدالت، ستيز و كشمكش و تقابل‌ناگزير را در پي دارد.
ويژگي و نقطه تشخص يافته سينماي كيميايي اين است كه براي نمايش و اجراي اين مفاهيم ازلي و ابدي از قصه و روايت وام مي‌گيرد. تجربه‌هاي تاريخي نشان داده كه هرچقدر اين قصه‌ها جاندارتر و پركشش‌تر بوده‌اند، تاثيرگذاري و زمينه ارتباطي بيشتر و فراگيرتر بوده است.
اين واقعيت را در مقايسه تطبيقي و دوره‌اي آثار مسعود كيميايي درمي‌يابيم كه قصه‌گويي به شيوه و مناسك او نياز به بستر مناسب و صراحت لهجه و بي‌واسطه بودن «خلوت» و «جلوت» دارد. در اين دور و تسلسل تاريخي و جابه‌جايي ارزش‌ها، بخشي از واژگان و مفاهيم مورد علاقه‌ كيميايي، همچون طبقه، خصايل، رفاقت، عشق، اخلاقيات، شمايل انساني و...، دچار دگرگوني شد. كيميايي در اين فضاي نامنعطف و پرسوءتفاهم كه با التهابات مداوم اجتماعي توام بوده، مسير سخت و پرمشقتي را پيموده تا به «قاتل اهلي» رسيده است. گاه به تبع مقتضيات و محدوديت‌هاي اين زمانه در نمايش و ابراز عشق و رفاقت دچار مشكل شده، گاه نتوانسته آن سلوك رفتاري و جولاندهي عدالتخواهانه مطلوب را در مورد آدم‌هايش به كار ببرد، گاه دافعه‌هاي دوران معاصر و برخورد مردمانش آنقدر براي او غالب و شكننده بوده كه در موقعيتي ترديدآميز قرار گرفته و از ديالوگ و همسرايي جمعي به مونولوگ و نجواهاي دروني متمايل شده و گاه به اين خودباوري رسيده كه «ديگه توي اين دوره زمونه كسي حوصله قصه گوش دادنو نداره.*» اما در همه اين كشمكش‌ها و تلواسه‌هاي غريبانه دروني، كيميايي خودش بوده و از جوهره اصلي‌اش دور نشده است. عقيده و آرمان، حديث نفس، تعالي انساني، هويتمندي و پايبندي به ريشه‌ها واژگان مقدسي براي او بوده و هست كه جدا از آثار نام برده شده، «در گروهبان»، «تيغ و ابريشم»، «سرب»، «رد پاي گرگ»، «سلطان» و «ضيافت» نيز شناسنامه و اجراي قابل قبول و موثري دارند.
در كنار اين حضور مداوم سينمايي، كيميايي با شعر و رمان نيز ديدگاه فردي و اجتماعي و دغدغه‌هاي فرهنگي و اينجايي‌اش را طي اين سال‌ها با مخاطبينش در ميان نهاده است. اين حضور پرانگيزه و سرشار، نشانه‌اي عيني از اصرار يك هنرمند، بر بودن و حيات طبيعي داشتن در يك شرايط ناسازگار و خلع‌سلاح شده است.
عمرش پربار باد و ادامه مسيرش، بدون تشويش و دلنگراني و پريشاني...
* قسمتي از تك‌گويي قيصر.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون