چرخ در گردش
ديبا داودى
احتمالا در راه رسيدن به قطب جنوب، فروشگاهها مزيّن به تابلوى «يخ موجود است» نيستند و احتمالا در ورودى آسايشگاه سالمندان كسى نشانى از تبليغ «شربت اشتهاآور خردسالان» نميبيند. در واقع بازار، خود را با محيط و جامعه مخاطب هماهنگ ميكند. تمامى دستاندركاران صنعت و توليد، ميكوشند همگام با نياز اصلى ماركت نسبت به عرضه محصول خود قدم بردارند. خواه آن محصول اتومبيل باشد يا مايع شستوشوي ماشينآلات صنعتى خواه پوشك بچه يا كتاب فرقى نميكند؛ اگر كالاى توليدشده بنا باشد ديده شود، به فروش رود و سرمايهاي كه براى توليد آن هزينه شده را به سرمايهگذار برگرداند، بايد نسبت به چگونگى توليد و عرضه آن توجه داشت. بايد كوشيد در چرخدندههاي توليد، خُرد نشود و با بيخردي توزيع در جامعه هدفِ اشتباه از بين نرود.
سايت ماركت واچ، سال گذشته آمار جالب توجهى ارايه داد. براساس آمار منتشر شده، بيشتر كتابهاى داستانى كه در امريكا خوانده ميشود بهتر است با سليقه عمومي زنان و قشر نوجوان هماهنگ باشد تا مردان. زيرا اين زنان و نوجوانهاي امريكايى هستند كه مخاطبان اصلى رمانها و به طور كلى ادبيات داستانى هستند. در سال ٢٠١٢، ٥٥ درصد از جمعيت خانمها اهل مطالعه ادبيات داستانى بودند. اين درحالي است كه اين رقم براى آقايان نزديك به ٤٦ درصد بود. در آمارى كه سال ٢٠١٦ منتشر شد اين اعداد با تغيير يك و دو درصدى ثابت باقى ماند و همين موضوع بدون ترديد مرجعى براى ناشران و نحوه توليد كتابهايشان خواهد بود.
براى مثال در آمار جالب توجه ديگرى كه ماركتواچ اعلام داشت بيش از ٧٠ درصد زنان از جمعيت سه هزار نفرى شركت كرده در نظرسنجى نسبت به طرح جلد كتابها حساس بودند اما در مورد مردان تنها ٤٣ درصد به گرافيك جلد اولويت ميدادند.
طبيعتا يكى از مهمترين عوامل در مخاطبسنجى تكيه بر آمار منتشرشده توسط نهادهاى رسمى و معتبر است. براى مثال اگر ناشران ما بتوانند به آمار و ارقامى كه سازمانها از وضعيت كتابخوانى و تعداد كتابهاي فروش رفته اعلام ميدارند، تكيه كنند و آنها را كذب ندانند ميتوانند بسيار هدفمندتر و دقيقتر مخاطبسنجى و توليد محتوا را پيش ببرند و كمتر از وضعيت فروش گلايه داشته باشند.