• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3876 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۹ مرداد

امير محبيان:

زنجيره شكست اصولگرايان ادامه دارد

امير محبيان، تحليلگر اصولگرايي است كه به انصاف در تحليل شناخته مي‌شود. او مدتي است كه خود انتقادي از جريان اصولگرا را آغاز كرده و به آسيب‌شناسي اين جريان سياسي مي‌پردازد. محبيان روز گذشته در گفت‌وگويي با ايلنا بار ديگر به انتقاد از هم‌كيشان سياسي خود پرداخت:
  از زمان مطرح شدن بحث نواصولگرايي از سوي قاليباف گمانه‌زني‌هاي زيادي را شنيده‌ام كه عمدتا بدبينانه بود. به گمانم دليلي براي اين همه ‌بدبيني وجود ندارد، چرا كه يكي از چهره‌هاي مطرح اصولگرا بر حسب تجربه شخصي خود در عرصه انتخابات به اين نتيجه رسيده است كه سازوكار موجود اصولگرايي براي انطباق با تحولات كارايي لازم را ندارد، اين هم دريافت جديدي نيست، احمدي‌نژاد و حتي جناب ناطق‌نوري هم در عمل مشكلات را ديده بوده‌اند. تا آسيب‌شناسي دقيقي صورت نگيرد، بيان نواصولگرايي و عناوين مشابه به تكرار اشتباهات مي‌انجامد.
  راهبردهاي اشتباهي كه اصولگرايان را با وجود پيروزي در دسترس، به چنين شكستي كشاند، چندان ناشناخته نيست. لزوم بازنگري در مباني و حتي نحوه تعريف و تشخيص اصول و اولويت‌بندي‌هاي آن ديگر در جناح اصولگرا به امري بديهي تبديل شده است. اما اراده لازم براي تحقق آن به چشم نمي‌خورد لذا زنجيره شكست‌ها ادامه دارد.
  قاليباف بيش از سياستمدار بودن يك مدير اجرايي است كه سوابق قابل تامل و قابل دفاعي هم دارد. او هم نظير هر اصولگرا يا صاحب انديشه‌اي حق دارد نظرات خود را مطرح كند. عجيب است نوعي ديكتاتوري روشنفكرانه مي‌بينيم كه حتي حق نظر دادن را از افراد سلب مي‌كند. قاليباف نيز نظير ساير اهل سياست صدايش بايد شنيده شود و مورد تحليل و نقد قرار گيرد.
  جريانات سنتي به‌ ويژه جامعتين بايد شرايط جديد را درك كرده و ضعف‌هاي نظري را پوشش دهند. جريانات سنتي و اصولگرا به نسبت بعضي از گروه‌هاي مدعي جديد به مراتب با اصول همخوان‌تر هستند. فقط اشكال آنها عدم‌ نوگرايي و فقدان انعطاف در شناسايي اقتضائات و تحولات اجتماعي و به روزسازي روش‌ها و رويكردهاست.
  متاسفانه جامعتين چندي است از ايفاي نقش فعال دور شده است. در سياست، قدرت امر سيالي است در صورت عدم بهره‌گيري از آن طبعا ديگري اين نقش را ايفا خواهد كرد. جامعتين بايد در بازسازي يا به واقع نوسازي اصولگرايي جايگاه واقعي خود را به دست آورد و اين امر بدون آسيب‌شناسي دقيق و علمي ازجمله آسيب‌شناسي رفتار سياسي خود جامعتين امكان‌پذير نيست.
  جريان اصولگرا بايد از شخص‌گرايي به‌ سوي سازمان‌گرايي برود. دوران فردگرايي در اصولگرايي به پايان رسيده است. اصولگرايي بايد به بدنه اجتماعي خود اتكا كند و تصميمات از بدنه اخذ شود و نه آنكه از بالا به بدنه تحميل شود. هر چند معتقدم وزانت چهره‌هاي اصيل در جريان اصولگرا حتما بر وزانت رفتارها تاثير خواهد گذاشت.
  ناطق نوري از جريان اصولگرا روي برنگردانده، بلكه از بعضي رفتارها رنجيده است. بايد او را قانع كرد تا به صحنه بازگردد. تجربه و روحيه او در جريان اصولگرايي مفيد واقع خواهد شد. ناطق‌نوري بايد دريابد كه سياست، جنگ اراده‌هاست و رنجش در آن جايي ندارد.
  واقعيتي وجود دارد و آن شدت رانش در جريان اصولگرايي به‌ ويژه توسط جريانات فاقد اصالت است. اين جريانات مي‌كوشند با راندن السابقون و صاحبان انديشه براي خود جا باز كنند. در چنين شرايطي چهره‌هاي اصيل اصولگرا اگر بر اساس ضعف اراده يا عافيت‌طلبي كنار بكشند، فقط فضا را براي انديشه‌هاي سطحي و رفتارهاي بي‌مبنا گشوده‌اند؛ در اين حالت همه قرباني خواهند شد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون