در پاسخ به نقد فريد مرجايي
حزب توده و 28 مرداد
فريدون مجلسي
مترجم و ديپلمات سابق
سياستنامه| در صفحه ١٠ «اعتماد» مورخ ١۵ تير، مطلبي با عنوان «از نقش مستقيم سفير امريكا تا تلاش براي كمرنگ كردن مساله نفت» به قلم فريد مرجايي، تحليلگر مسائل سياست خارجي منتشر شد كه به نظر ميرسد در آن به نقش حزب توده در مساله كودتا به توجه زيادي نشده بود و اين موضوع، با نقد برخي صاحبنظران از جمله فريدون مجلسي، مواجه شد. مجلسي در صفحه 7 «اعتماد» مورخ 25 تير، با عنوان«حلقه مفقوده»، نوشت: «تحليل ايشان بيشتر تلاشي براي اثبات حقانيت و توجيه اعتقادات آقاي آبراهاميان درباره برخي نكاتي است كه اسناد منتشر شده با آن اعتقادات مغايرت دارد.» پس از انتشار اين يادداشت، فريد مرجايي نيز در يادداشتي با عنوان «تاريخ نويسي بدون سند» در «اعتماد»مورخ 19 مرداد، پاسخ داد كه «آقاي مجلسي بنا به اذعان خودشان در مقاله، فقط ٤٠٠ صفحه از آن را مرور كردند. بنابراين، براي خواننده اين سوال پيش ميآيد كه چگونه كسي كه فقط نصف مدارك را مرور كرده، در مورد نوشته يك پژوهشگر قضاوت و ارزيابي قاطعانه دارد؟» در ادامه، پاسخ اخير مجلسي به اين يادداشت را ميخوانيد:
جناب آقاي فريد مرجاني در پاسخ يادداشت من كه درباره مقاله ايشان در تشريح نقد آقاي يرواند آبراهاميان درباره اسناد منتشره امريكا درباره 28 مرداد نوشته بودم، مطلبي در اعتماد پنجشنبه 19 مرداد 96 مرقوم فرمودهاند كه ارتباطي با «دلالت اسناد بر رد دخالتهاي «عملياتي» امريكا در كودتا يا رخداد 28 مرداد» ندارد!همان طور كه نوشته بودم در اينكه بريتانيا مايل و ذينفع و خشنود از براندازي مصدق دشمن شماره يك خودش بود كه ترديدي نيست. همان طور كه نوشته بودم در اينكه امريكا، حامي اوليه دكتر مصدق در امر ملي كردن نفت، پس از به بن بست رسيدن هرگونه پيشنهاد و مذاكره با توجه به سقف معيارهاي متعارف جهاني مانند نفت ملي شده مكزيك و نفت ونزوئلا و آرامكو و بحرين و كويت كه برمبناي 50-50 بود به و طبق همين اسناد نگراني از افتادن نفت ايران به دست دولت شوروي بود نيز به استناد اسناد ترديدي نيست و همانطور كه در اسناد صريحا از اينكه مصدق به سرنوشت ادوارد بنش دچار شود اظهار نگراني شده است ترديدي نيست. (موضوع تشبيه مصدق با ادوارد بنش برخلاف نظر ايشان تحليل من نيست عينا در اسناد مندرج است) و همانطور كه عرض كرده بودم در اينكه مشاوران مصدق برخلاف واقعيت تصور ميكردند نفت ايران غيرقابل جايگزين است و امريكاييها ميخواستند ايشان در تصميمگيري خود اين واقعيت را دريابد نيز ترديد نيست، زيرا نفت ايران را تا سه سال نخريدند طوري هم نشد و احتياج به كمرنگ نمايي نداشت! خود آقاي آبراهاميان از اينكه اسنادِ دخالتهاي عملياتي آورده نشده گلهمند بودند و تحليل خودشان را بر مبناي اسناد منتشر نشده قرار دادهاند. موضوع بحث من تلاش در نشان دادن مسووليت تفكر چپ سنتي ايران در منحرف كردن اذهان از اين است كه «دليل اصلي حمايت امريكا از روي كار آمدن دولت زاهدي نگراني آنها از توسعه نفوذ دولت شوروي از طريق حزب توده بود، » كه چپ استاليني ايراني ميخواهد اين دليل اصلي را كمرنگ جلوه دهد. كمرنگ يا پررنگ، به موجب همين اسناد جدي بودن اين بيم به حدي بود كه برنامه يا پلانB آنها كه در شوراي امنيت ملي امريكا مطرح شده بود اعزام نيرو و ايجاد يك خط دفاعي در زاگرس با تماس و جلب همكاري عشاير بختياري و قشقايي بوده است! نكته ديگر ادعاي مكرر جناب آبراهاميان بر اين است كه حزب توده به دليل دستور مصدق خيابانها را خالي گذاشت! كه نوشته بودم برخلاف نظر ايشان گله جوانان و آرمانخواهان حزب توده كه به كشتارگاه اعزام شدند اين بود كه چرا حزب دستورات خودش را از سفارت شوروي ميگرفت!
و نكته ديگر اينكه ايشان باز هم به برنامه «آژاكس» اشاره كرده و «TP» آن را از قلم انداختهاند. در اسناد منتشر شده همه جا نام اصلي آن «تي پي ايجكس TP Ajax» آمده است كه با الهام از ماده پاككننده آژاكس به معني پاك كردن يا زدودن حزب توده است! [Toudeh Party Ajax] يعني تاكيد بر نگراني اصلي امريكا از خطري كه حزب توده به وجود آورده ومسوول سقوط مصدق بود! ضمنا گزارشهاي آشكار و محرمانه ديپلماتيك درباره نظر ديپلماتها در تحليلهايشان درباره اوضاع محل ماموريت و رجال آن امري متعارف است. دخالت از جايي آغاز ميشود كه جنبه عملياتي پيدا كند. مثلا پول دادن انگليسيها به برادران رشيديان دخالت آن دولت است! حدس اينكه پس از استعفاي مصدق يكي از 18 نفر مورد اشاره آنان شانس جانشيني دارند، نشانه عدم دخالت است! اينكه نوشتهاند من فقط 400 صفحه را خواندم درست است؛ زيرا اسناد به ترتيب تاريخ است و از چند روزي بعد از 28 مرداد برايم جالب نبود، زيرا روي كار آمدن دولت ميليتاريستي و سركوب حزب توده و اعدامهاي حسين فاطمي و شماري از افسران در فلكالافلاك و خارك و قزلقلعه و قرارداد دوستي ايران و امريكا و پيمان بغداد و غيره را از نزديك شاهد بودهام. بقيه مطلب خلاصه كتابها و تحليلهاي غربستيزانه آقاي آبراهاميان درباره امري مختومه و مسائلي است كه به اين اسناد منتشر شده و يادداشت من مربوط نميشود.اي كاش روزي اسناد محرمانه دولت شوروي پيشين هم منتشر ميشد تا معني دخالت عملياتي را از ديدگاهي ديگر درك كنيم.